نسرین هزاره مقدم

کارگر شهرداری‌ست و حقوق‌بگیر اما یک حقوق بسیار حداقلی در شهری مانند زاهدان که محرومیت گسترده، رنج معاش را چند برابر کرده است. این کارگر که پدر چند فررزند است، از سه سال سفره بدون گوشت قرمز خبر می‌دهد و می‌گوید: در این سال‌ها، از همه چیز می‌زدیم تا کرایه خانه بدهیم. از سفره‌ها کم کردیم، کرایه خانه زیاد شد. گوشت نخریدیم ولی نان و شیر و تخم‌مرغ هم گران شد.

این کارگر در پاسخ به این سوال که در سال‌های اخیر وضع زندگی‌ات چقدر تغییر کرده و وقتی به گذشته نگاه می‌کنی چه می‌بینی؟ می‌گوید: هر سال بدتر از سال قبل. سال‌ها پیش می‌شد یک چیزهایی خرید، حالا کف‌گیر کامل به ته دیگ خورده و شرمنده فرزندانم هستم.

تبدیل شرمندگی به دردی همگانی

این «شرمندگی» یک درد همگانی‌ست، یک عذاب مشترک. کارگر دیگری از شرکتی‌های پتروشیمی چوار ایلام که با وجود چهار سال سابقه کار در یک کارگاه ثابت همچنان روزمزدی کار می‌کند و از حداقل‌های ساده قانون ازجمله طرح طبقه‌بندی مشاغل محروم است، از گرانی‌های سال‌های اخیر انتقادات مشابهی دارد: «در این چند سال اخیر همه چیز گران شد و زندگی ما پسرفت کرد... از همه چیز جا ماندیم و امروز به جایی رسیده‌ایم که دیگر صورت‌مان با سیلی هم سرخ نمی‌شود». در این واحد پتروشیمی در یکی دو سال اخیر، حداقل سه کارگر از فرط استیصال و فقر، خودکشی کرده‌اند.

همه کارگران باید زندگی خوبی داشته باشند و باید سال به سال زندگی و دستمزدشان در مسیر بهبود باشد نه اینکه پسرفت کنند و همیشه در حسرت سال‌ها و دهه‌های گذشته باشند

خودکشی کارگران آن هم در صنعت نفت، سودآورترین و پرسابقه‌ترین صنعت کشور، معنای روشنی دارد: کارگران را گروه گروه در ایستگاه‌های مختلف از قطار رفاه و زندگی آسوده پیاده کرده‌اند اما در عوض، نزدیکان به بلوک‌های قدرت، دلالان، پیمانکاران، واسطه‌ها و همه آنهایی که وصل بوده‌اند، روزبه‌روز بیشتر در ثروت‌های بادآورده غلت زده‌اند و همه چیز را قبضه کرده‌اند.

برای مهاجرت درنگ نمی‌کنند

«حشمت‌الله سلیمانی» که در پارس جنوبی مشغول به کار است، به عنوان فعال صنفی کارگران ارکان ثالث نفت و گاز می‌گوید: شوربختانه کارگران متخصص به دلیل شرایط بد معیشتی مهاجرت می‌کنند. وقتی می‌بینند دستمزد و شرایط کار در کشورهای منطقه چقدر بالاتر است و رفاه خانواده‌هایشان با مهاجرت تامین می‌شود، درنگ نمی‌کنند و به محض اینکه فرصتی فراهم می‌شود می‌روند.

او معتقد است کارگران نفت، گردانندگان مهم‌ترین صنعت کشور، باید زندگی خوبی داشته باشند و دستمزد مناسب بگیرند. واقعیت این است که همه کارگران باید زندگی خوبی داشته باشند و باید سال به سال زندگی و دستمزدشان در مسیر بهبود باشد نه اینکه پسرفت کنیم و همیشه در حسرت سال‌ها و دهه‌های گذشته باشیم.

حسرت گذشته؛ 

احساس مشترک کارگران

«حسرت برای گذشته» احساس مشترکی‌ست که همه کارگران بلااستثنا بارها آن را تجربه کرده‌اند؛ همان احساسی که کارگر شهرداری زاهدان را بر آن می‌دارد با لبخندی تلخ بگوید: «قبلاً می‌توانستیم گاهی گوشت بخریم ولی حالا سال‌هاست که رنگ گوشت قرمز را ندیده‌ایم مگر اینکه عید قربان باشد و برایمان نذری بیاورند».

وقتی سبد خوراکی‌ها در این سه سال لااقل ۲۲۰درصد رشد داشته اما حداقل دستمزد فقط 170درصد افزایش داشته، یعنی کارگران در کمترین حالت 50درصد عقب‌ماندگی معیشتی دارند

این احساس تاسف، اصلاً عجیب نیست وقتی در نظر بگیریم که براساس محاسبات انجام شده در سه سال اخیر، از مرداد ۱۴۰۰ تا تیر ماه ۱۴۰۳، قیمت کالاهای اساسی به طور میانگین چیزی حدود ۲۲۰درصد افزایش یافته است. در برخی کالاها این رشد تا کانال 400درصد نیز رسیده است. برای نمونه انواع گوشت قرمز در این بازه سه ساله، بیش از ۳۰۰درصد افزایش قیمت را تجربه کرده‌اند. گوشت مرغ و تخم‌مرغ نیز در همین بازه زمانی بیش از ۱۷۰درصد گران شده‌اند و روغن مایع به عنوان یک کالای ساده، در این سه سال بیش از ۲۵۰درصد گران شده است.

رشد حداقل ۲۲۰درصدی سبد خوراکی، در کنار رشد بیش از ۳۰۰درصدی هزینه‌های مسکن و کرایه خانه و گرانی بیش از ۲۰۰درصدی حمل و نقل که همه اینها فقط در عرض سه سال اتفاق افتاده، نتیجه‌ای جز پسرفت شدید طبقه مزدبگیر ندارد و این در حالی‌ست که در همین بازه زمانی، جمع نرخ افزایش حداقل دستمزد کارگران فقط 170درصد بوده است؛ ۵۷.۴درصد در سال ۱۴۰۱، در سال ۱۴۰۲ فقط ۲۷درصد و در نهایت در سال ۱۴۰۳ برابر با ۳۵.۳درصد.

با این اعداد و ارقام، عملکرد سه ساله دولت در حوزه معیشت کارگران واضح و مشخص است و هیچ ابهامی باقی نمی‌ماند. وقتی سبد خوراکی‌ها در این سه سال لااقل ۲۲۰درصد رشد داشته اما حداقل دستمزد فقط 170درصد افزایش داشته، یعنی کارگران در کمترین حالت 50درصد عقب‌ماندگی معیشتی دارند و این عقب‌ماندگی فقط مربوط به سبد خوراکی‌هاست و گواه روشنی بر این حقیقت مسلم است که سبد غذایی کارگران در سه سال اخیر به شدت خالی شده است.

ناتوانی در تامین نیازهای اولیه؛ 

دستاورد دولت سیزدهم

برای تبیین عملکرد دولت و به طور مشخص وزارت کار، هیچ سند و مدرکی بهتر از این داده‌ها و اعداد نمی‌توان یافت. وقتی کارگران در تامین ساده‌ترین نیازمندی‌های خود که یک سفره بسیار حداقلی‌ست، ناتوان‌تر از همیشه شده‌اند، دولت چطور می‌تواند ادعای گام برداشتن در مسیر بهبود معیشت طبقه کارگر داشته باشد؟

در چنین شرایطی‌ست که در روزهای ابتدای تیرماه «رعیتی‌فرد» معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در تشریح دستاوردهای دولت سیزدهم در حوزه روابط کار به مواردی از جنس آمارسازی، مثل تدوین لایحه اصلاح قانون کار یا افزایش کمی کمیته‌های حفاظت فنی اشاره می‌کند. او البته هیچ اشاره‌ای به پسرفت شدید وضع معیشتی کارگران و عقب‌ماندگی سنگین دستمزد از سبد هزینه‌ها ندارد ولی مدعی‌ست که بی بروبرگرد ما دستاورد داشته‌ایم. 

کارگر پتروشیمی چوار در مورد این ادعاها می‌گوید: «لایحه و کمیته و صورتجلسه یا آمارهای غیرواقعی به چه دردمان می‌خورد. دستاورد یعنی اینکه سفره من کارگر خالی نباشد و بتوانم حداقل ماهی یک کیلو گوشت بخرم. دستاورد یعنی من دیگر شرمنده فرزندانم نباشم».