بررسی وضعیت قربانیان جمعه خونین زاهدان، به تشکیل کمیته ۶ نفره و تائید دستگاههای متعدد منوط شد؛
پیچوخمهای بروکراتیک «شهید شناخته شدن»!
سعیده علیپور
بیش از سه ماه از جمعه خونین زاهدان میگذرد. جمعهای که در آن شمار زیادی از هموطنان سیستان و بلوچستانی جانشان را از دست دادند. در حالی که منابع محلی مدعیاند آمار کشتگان این روز بیشتر از95 نفرند، منابع رسمی در آذرماه، تعداد جانباختگان را تا 35 نفر تایید کردند. در این میان هر چند قولهای مساعدی برای بررسی دلیل مرگ و تشکیل پرونده شهادت برای حداقل تعدادی از این جانباختگان داده شد، اما هنوز نه خبری از مسببین این ماجراست و نه هیچ کمیته و پروندهای برای بررسی شهید خواندن، جانباختگان تشکیل شده است. بیاعتنایی به این مهم اما در مقایسه با برخی دیگر از پروندهها، به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران کوفتن بر طبل تبعیضی است که این روزها جامعه را بیش از پیش خشمگین، معترض و ملتهب کرده است.
پایان رسیدگی به ماجرای شاهچراغ
رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران دیروز در حالی از پایان رسیدگی به پرونده شهدای شاهچراغ خبر داد که به نظر میرسد پرونده جانباختگان زاهدان که شماری از کودکان را در میان خود دارد، حتی در پیچ و خم بروکراتیکی که رئیس این بنیاد آن را ترسیم میکند هم نغلتیده است.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی گفت: «یک کمیته ۶ نفره باید تشکیل شود که یکی از اعضای این کمیته ۶ نفره ما هستیم، این کمیته باید تصویب کند و سپس دستگاههای دیگر هم باید تایید کنند تا به ما ابلاغ شود و سپس کارها انجام شود».
این مسیر نپیموده مورد اشاره رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در حالی است که پس از حوادث زاهدان هیئتی از سوی رهبر انقلاب به این استان برای بررسی آنچه رخ داد اعزام و اعلام شد؛ افرادی که در این حوادث جان خودشان را از دست دادهاند باید شهید محسوب شوند.
با این حال وضعیت در خصوص پرونده دیگر بدین منوال پیش نرفته است و به گفته قاضیزاده هاشمی بررسی پروندههای حادثه شاهچراغ تمام شده است.
وی البته این تاکید را در گفتوگویش از یاد نبرد که این اولویتبندی و عدم تعیین تکلیف پروندهها تنها به ماجرای سیستان و بلوچستان ختم نمیشود و دامان موارد دیگر در سایر استانها مانند خراسان رضوی یا استانهای دیگر را هم میگیرد!
اما این ماجرا در خصوص سقوط هواپیمای اکراینی به شکل دیگری رخ داد. در سقوط غمانگیز این هواپیما به دلیل اصابت دو موشک سپاه پاسداران، بسیاری از خانوادهها خود خواهان تشکیل پرونده شهادت برای عزیزانشان نبودند. با این حال رئیس بنیاد شهید بر این امر اصرار میورزید.
سال گذشته در همین روزها و به مناسبت ساگرد سرنگونی این هواپیما رئیس بنیاد شهید گفته بود که همه افراد ایرانی این پرواز در حکم شهید هستند. قاضیزاده هاشمی افزوده بود: «از بین ۱۳۳ پروندهای که باید تشکیل میشد ۷۳ خانواده در بنیاد شهید پرونده تشکیل دادهاند و در صورت تمایل خانوادههای دیگر به آنها هم مانند دیگر شهدا خدمت ارائه میکنیم، البته خیلی از این خانوادهها در ایران و در دسترس ما نیستند و حتی اگر آنها هم بخواهند خدمات را ارائه خواهیم کرد.»
شاهچراغ بله، زاهدان نه!
چهام آبان امسال و همزمان با چهلمین روز جانباختن مهسا امینی، خبر تاسفبرانگیز حمله مسلحانه به حرم شاهچراغ در شیراز، مایه اندوه بسیاری از ایرانیها شد. این حمله تروریستی که عوامل آن گروه داعش اعلام شدند، 13 کشته و 20 زخمی بر جا گذاشت. این حادثه تاسفبرانگیز در حالی باعث آلام شهروندان شد که مقامات کشوری هم خود را ملزم به انتشار پیامهای تسلیت دانستند و بنرهایی بیشماری نیز جا به جا در شهر نصب شد.
شاید بتوان گفت مشابه این ماجرا در هشتم مهر ماه در زاهدان رخ داد.
هر چند برخی رسانهها ماجرای زاهدان را برآمده از شایعه تجاوز یک فرمانده نیروی انتظامی شهرستان چابهار به دختری نوجوان در روستای بلوچی، در دهستان نگور بخش مرکزی شهرستان دشتیاری دانستند کرد که به اعتراض نمازگزاران بعد از اقامه نماز در این شهر منجر شد. اما این خبر از سوی منابع رسمی تایید نشد و تیراندازیهای کور به سمت شهروندان به عوامل تروریستی نسبت داده شد. به طوری که خبرگزاریهای رسمی از همان روز نخست؛ ماجرای اعتراضات زاهدان را حملهای تروریستی خواندند. خبرگزاری تسنیم نوشت: گروهک تروریستی جیشالظلم مسئولیت این حمله را به عهده گرفته است. اما شاهدان عینی روایت دیگری داشتند: «تیراندازی از کلانتری شروع شد. این همه فیلم هم وجود دارد. میتوانید ببینید که چند نفر کشته شدند».
خبرگزاری تسنیم همچنین در شرح روز حادثه نوشته بود: «پس از دقایقی، خودروی پژو 405 نیز در صحنه حضور مییابد و میان برخی افراد حاضر در صحنه اقدام به توزیع سلاح گرم میکند و همین مسائل و روشهای تروریستی موجب شکلگیری درگیریهایی میان نیروهای امنیتی و افراد مسلح حاضر در صحنه میشود».
با وجود این روایت رسمی که میتوان آن را مشابه ماجرای شاهچراغ دانست، سوال این است که چرا تشکیل پرونده شهدای هشتم مهر زاهدان که در آن جان شماری کودک هم گرفته شده این میزان مورد بیتوجهی است؟ آیا شائبه اعتراض این جانباختگان آنها را از شمول دریافت خدمات مورداشاره قاضی هاشمی که در موارد مشابه به افرادی دیگر داده شده است خارج میکند!
سه ماه پس از جمعه خونین زاهدان، با وجود قولهای مساعدی که برای بررسی دلیل مرگ و تشکیل پرونده شهادت برای حداقل تعدادی از این جانباختگان داده شد؛ نه خبری از معرفی مسببین این ماجراست و نه هیچ کمیتهای برای بررسی شهید خواندن، جانباختگان تشکیل شده است
وضعیت معیشتی نامطلوب بسیاری از افراد تحتپوشش بنیاد شهید
«شهیدشناخته شدن» درحالی از سوی رئیس و مسئولان بنیاد شهید امتیاز تلقی میشود که وضعیت معیشتی بسیاری از افرادی که در زمان جنگ زیرمجموعه بنیاد قرار گرفتهاند هم چندان خوشایند نیست. میزان مستمری بسیاری از جانبازان که قادر به داشتن شغل و کسب درآمد نیستند، چنان اندک است که بسیاری از آنها برخلاف تصور عامه در فقر روزگار میگذرانند. همین آذر ماه سال گذشته بود که تجمع این قشر در مقابل ساختمان این بنیاد خبرساز شد.
شماری از مجروحان جنگ ایران و عراق با تجمع در مقابل ساختمان «بنیاد شهید و امور ایثارگران» در خیابان طالقانی تهران در مورد وضعیت معیشتی خود و عدم پرداخت حقوق و مطالباتشان اعتراض کردند. در ویدئوهایی که همان زمان در شبکههای اجتماعی منتشر شد در این تجمع اعتراضی که صدها نفر از مجروحان جنگی حضور داشتند، نماینده آنها خطاب به امیرحسین قاضیزاده، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، خواستار ترک مقام ریاست این بنیاد در صورت عدم تحقق خواستههای این عده شد.
«شهید شناخته شدن» درحالی از سوی رئیس و مسئولان بنیاد شهید امتیاز تلقی میشود که وضعیت معیشتی بسیاری از افرادی که در زمان جنگ زیرمجموعه بنیاد قرار گرفتهاند هم چندان خوشایند نیست
نماینده معترضان همچنین گفت که معترضان حاضر «جزو تشکلهای اتوکشیده نیستند که انواع رانتها را گرفته و برای خود تشکیلات درست کرده باشند». روی یکی از پلاکاردها نوشته شده بود که «هر چقدر از استخوانهای شهدا برای خود قدرت ساختهاید، دیگر بس است»؛ در یک بنر دیگر نیز آمده بود: «دروغهای گفتهشده در خصوص ایثارگران را نزد ملت تکذیب کنید». این شعارها چندان به مذاق بسیاری خوش نیامد و این تجمع هم مانند تجمعات بسیاری دیگر در سالهای اخیر نه تنها بدون تحقق مطالبات جمع شد که حتی برخی از خبرگزاریهای رسمی، تجمعکنندگان را «جانبازنما» دانستند.
بر اساس آییننامه اجرایی کمکمعیشت جانبازان و آزادگان معسر فاقد درآمد، بنیاد شهید و امور ایثارگران موظف بوده مبلغی معادل حداقل حقوق کارکنان شاغل دولت را به جانباز و آزاده غیرحالت اشتغال که فاقد درآمد و شغل هستند، پرداخت کند. در سال ۱۴۰۰ حداقل حقوق کارکنان دولت ۳ میلیون و ۴۵۰ هزار تومان بوده، اما بنیاد شهید مبلغ ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان به حساب جانبازان کمکمعیشتبگیر واریز کرد.
در سال جاری (۱۴۰۱) نیز حداقل حقوق کارکنان دولت پنج میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است، اما به گفته یکی از جانبازان زیر ۲۵ درصد و کمکمعیشتبگیر، در فروردین ماه سال ۱۴۰۱ مبلغ ۲ میلیون و ۲۴۶ هزار تومان به حسابشان واریز شد.
رضا جعفری، دبیر جمعیت ایثارگران دفاع مقدس است که ۶۰ ماه سابقه حضور در جبهه دارد. او جانباز ۱۵ درصد ناشی از موجگرفتگی و اصابت گلوله است. جعفری درباره ثبت درصد پایین برای برخی جانبازان میگوید: «جانبازانی که درصد جانبازی پایینی برای آنها ثبت شده است، پیگیر پرونده جانبازی نبودهاند. الان چند سالی است که پیگیر حقوقشان هستند، اما چون این جانبازان بار مالی برای بنیاد شهید دارند، بنیاد زیر بار نمیرود».
در این میان برخی جانبازان هم معتقدند که رویه این بنیاد در قبال همه جانبازان یکسان نیست و عدالت رعایت نمیشود.
با این حال بررسی وضعیت اقتصادی این بنیاد نشان میدهد با وجود فعالیتهای فراوان اقتصادی و معافیتهای مالیاتی فراوان، نمیتوان آن را در شمار نهادهایی با درآمد پایین به حساب آورد.
دیدگاه تان را بنویسید