تاملی در موضوعی که این روزها واکنشبرانگیز شده است؛
حمایت از سگهای ولگرد به قیمت ریختن خون دیگر حیوانات!
در چند سال اخیر با پدیدهای به عنوان سگهای ولگرد یا بیصاحب در نقاط مختلف کشور مواجه شدهایم که خطرات زیادی را به همراه دارد. به اعتقاد کارشناسان بخشی از این مساله به غذادهی دستی به این حیوانات توسط انسانها باز میگردد که موجب ازدیاد نسلشان شده است.
سگهای ولگرد به سگهایی گفته میشود که تحت مراقبت شخص مشخصی نباشند و آزادانه در کوچهها و خیابانها پرسه بزنند.
یکی از معضلات و مشکلات افزایش سگهای ولگرد شیوع بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان و خطر حمله و گاز گرفتن، ایجاد رعب و وحشت در بین شهروندان و همچنین آلوده کردن محیط است که تمام این موارد ضرورت جمعآوری و کنترل اصولی این حیوانات را نشان میدهد. حضور سگها در سطح شهرها و روستاها آسایش مردم را به خطر انداخته و هر از گاهی خبری مبنی بر حمله سگهای ولگرد به کودکان و بزرگسالان در جای جای کشور به گوش میرسد و حتی در سطح جادهها حضور این حیوانات باعث تصادفاتی میشود. اما واقعیت این است که مقصر این امر حیوانات نیستند و برخی از افرادی هستند که با دلسوزیهای نابجا و غذا دادن به این حیوانات باعث ازدیاد نسل و از سویی تغییر رفتار حیوانات میشوند و آنها را از وضعیت معمول خود خارج میکنند.
عباس محمدی، در خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: تعداد سگ و گربههای ولگرد یا رهاشده در فضاهای عمومی، چه سکونتگاهی و چه محیطهای طبیعی، بسیار زیاد شده است.
گذشته از حملههای مستقیمی که بهویژه سگها به مردم دارند و سالانه موجب دهها هزار گزیدگی و چندین مورد مرگ میشود، انبوهی از دادههای علمی دلالت بر این دارد که حیوانات ولگرد عامل انتقال بیماریها و انگلهای متنوع هستند. با این حال عدهای که خود را در میان حامیان حیوانات جا زدهاند، با غذارسانی به سگ و گربهها موجب جلب این حیوانات به فضاهای عمومی و همچنین تکثیر و تنومند شدن آنها شدهاند. برای مثال این روزها اگر به کوههای شمال تهران یا دامنههای الوند در همدان بروید، تعداد بیشماری سگ تنومند میبینید که آرامش طبیعت را بر هم زده و امنیت انسانها و حیات وحش را با خطر انداختهاند.
غذارسانان، در دفاع از کار غیراصولی و غیرقانونی خود مغالطههای بسیار میکنند. یکی این که از «حق حیات» سگ ولگرد میگویند، اما نمیخواهند بپذیرند که سگ حیوانی دستآموز است و اصلا نباید بدون کنترل (و حمایت) صاحب خود رها باشد. همچنین نمیپذیرند که غذارسانی به سگ به قیمت ریختن خون حیوانات دیگر انجام میشود و سگها در هر صورت به انبوهی از گونههای حیوانی دیگر حمله میکنند و آنها را میکشند.
مغالطهی دیگر این است که در پاسخ به مدافعان محیط زیست میگویند چرا به معضلات بزرگی مانند کوهخواری و جنگلزدایی نمیپردازید و به این موضوع «کماهمیت» پرداختهاید؟ گذشته از این که معضل سگهای ولگرد اصلا مشکل کوچکی نیست، این مغالطه فقط برای منحرف کردن ذهن شنونده از موضوع مورد بحث است. در منطق، به این کار، «مغالطهی شاهماهی سرخ» میگویند؛ مانند کار شکارچیانی که برای منحرف کردن سگ خود که جذب بوی خرگوش صحرایی شده، یک شاهماهی سرخ را که بوی تندی دارد، در جهت مخالف خرگوش پرتاب میکنند.
در کشور ما همچون بسیاری کشورهای دیگر، قانونها، مقررات، و دستورعملهای روشنی در زمینهی جمعآوری حیوانات ولگرد وجود دارد، اما به نظر میرسد مسوولان شهرداریها و مدیران محیط زیست و بهداشت کشور، در برابر هیاهو و تجری غذارسانان و حامیان دروغین حیوانات، موضع دفاعی گرفته و از انجام وظیفه خودداری میکنند. با توجه به کشته شدن اخیر چند کودک بر اثر حملهی سگهای ولگرد، و با توجه به آلودگی شدید مسیرهای کوهپیمایی و بسیاری از دیگر محیطهای عمومی به فضولات سگ و گربه، لازم است مسوولان در این زمینه دست به اقدام جدی بزنند و به وظیفهی خود عمل کنند.
دیدگاه تان را بنویسید