من و این همه دغدغه، تو و آن همه آرامش خیال
علی مندنیپور، جامعهشناس و حقوقدان
بر اساس آمار ارائه شده از جانب رئیس ستاد انتخابات کشور، تعداد داوطلبان شرکتکننده در این دوره مجلس شورای اسلامی با ۲۹ درصد افزایش نسبت به دوره دهم، به ۱۶۱۴۵ نفر میرسد؛ ۱۶۱۴۵ نفری که برای تسخیر ۲۹۰ صندلی مجلس و ورود به بهارستان خیز بر داشتهاند، یعنی بطور متوسط یک چراغ سبز برای هر ۵۶ داوطلب.
هزینه سنگین معنوی و صد البّته مادیاش برای داوطلبان، هواخواهانِ ریز و درشت و فرهنگِ پنداری، گفتاری و رفتاریمان بماند. مسیر پر پیچ و خم، خستهکننده، ملالآور و اغلب بیحاصل هم خواب بسیاری از مسافران ناشناخته و کمتر شناختهشده و نابلدِ این کاروان را آشفته و ذهنشان را بخود مشغول و در دایره تنگ و بسته چه کنم گرفتار کرده و میکند. طُرفه آنکه همزمان، جماعتی آسوده خیال و فارغ بال، بیواهمه، بر اسبِ راهوار و قبراق خویش سوار و در کمال احساس امنیت و آرامش، راه میانبُر را با پشتگرمی و حمایت اصحابِ قدرت، چنانچه افتاده است و دانیم، در نوردیده و بدون رادع و مانع به مقصد میرسند؛ خُردهگیرانی که جز برای خود و همفکران حقّ آب و گِل قائل نبوده و نیستند؛ نگاهیکه با حقوق شهروندی و عدالت همخوانی نداشته و ندارد.
در نامنویسی این آزمون پیچیده ۸۸ درصد به آقایان و ۱۲ درصد به بانوان رسیده است. از جوان و میانسال تا کهنسال. جوانان جویای نام ۲۶ تا ۴۰ ساله درصد قابل توجهی از این لشکرِ آرزومند و تشنه حضور در جبهه سیاست را تشکیل میدهند که اگر سالم به مقصد برسند، مایه امیدواری است. در ردههای شغلی، کارمندان با ۵۵۴۶ نفر در رده نخستِ ثبت نامکنندگان قرار گرفتهاند، یعنی رقمی در حدود یک سوم که پیام خاص خود را دارد.
هجوم این تعداد داوطلب بیبرنامه و بابرنامه، از پیر و جوان، زن و مرد، روستایی و شهری و حاشیهنشین و خوشنشین در پهنهی ایرانزمین و در قد و قوارههای گوناگون، آن هم در هنگامهای که پایِ بزرگان و ریشسفیدان و کارگزاران سیاست این مرز و بوم همچنان برای پاسخگویی به مطالبات مردم در گِل مانده، هم نعمت است و هم نِقمت. از این منظر نعمت است که در این فضایِ مِهآلود و پرگرد و غبار و سرد و استخوانسوز، وجودِ این همه داوطلب بهظاهر پر حرارت و لبریز از انگیزه و مصمم، در خدمتِ به این مُلک و ملّت آن هم در این فضایِ ملتهب برای رسیدن به کرسیهای مجلس قانونگذاری، غنیمت ومایهی دلگرمی است.
جوجهها را نه آخر پاییز که از همین حالا شمردهاند و این نقمت است. برخی نشانهها حکایت از آن دارد که این بار شانس حضور در خط پایانِ این ماراتن سنگین و نفسگیر برای مدافعان واقعی حقوق مردم آنگونه که شایسته و بایسته است، بالا نیست.
پرسش این است که چرا با وجود نقد و نظرِ صاحبان اندیشه در خلال حدود چهار دهه، هنوز هم باید گرفتار چنین وضعیتی باشیم که از شهروندان متعهد تا مسئولان آگاه، همگان به آسیبها و پرهزینه بودنش در ابعادِ گوناگونِ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهویژه سیاسی واقفند.
باید منتظر ماند و دید، ترکیب این رقابتها در جای، جای کشور چگونه و در کدام قالب شکل میگیرد و این بار چند سوارکار ماهر از خاکریز بلند هیاتهای اجرایی و نظارت شورای نگهبان بسلامت عبور کرده و در جامه و جایگاه امانتدار مردم در خانه ملّت قرار میگیرند و آیا همانگونه که رئیس ستاد انتخابات کشور در مصاحبه مطبوعاتیاش اعلام کرده، میتوان برای یکبار هم که شده، نه در شعار که در میدانِ عمل به وزارت کشور در جایگاه مجری و شورای نگهبان در جایگاهِ ناظر در چارچوب قانون امید کامل بست ؟
دیدگاه تان را بنویسید