جنگ روسیه علیه اوکراین در ایران دو قطبی تازهای رقم زده است؛
افکار عمومی در مقابل روایت رسمی
طهمورث حسینی
بیش از 10 روز از حمله نظامی روسیه به اوکراین میگذرد و در طول این مدت شاهد موضعگیریهای مختلفی از سوی دولتها و ملتها بودیم. مواضعی که اکثرا به نفع اوکراین و در محکومیت اقدام روسیه بود. در ایران اما به خصوص در یکی دو روز آغازین جنگ مواضعی از سوی برخی مسئولان اتخاذ شد که در تضاد آشکار با موضع مردم در قبال این جنگ قرار داشت. هنوز هم داستان اوکراین محل مناقشه است.
شبیهسازی اوکراین و ایران در موضوع هستهای غلط است
دکتر علی اصغر شعر دوست از کارشناسان علوم ارتباطات و دیپلمات سابق کشورمان معتقد است که اگر بخواهیم یک خط رسمی و تبلیغی در رسانه ایجاد کنیم و مردم آن را دنبال کنند، بیفایده است و تاثیری در افکار عمومی نخواهد داشت.
سفیر سابق کشورمان در تاجیکستان ذهنیت منفی مردم ایران نسبت به روسیه را یک باور قدیمی میداند و میگوید: «مردم ما از قدیم نسبت به روسیه یک ذهنیت منفی داشتند. در این میان مردم آذربایجان و شمال ایران با توجه به اینکه ماجرای اشغال و فجایع دوران اشغال را پشت سرگذاشتهاند، ذهنیت منفی بیشتری نیز وجود دارد، به طوریکه این موارد و اتفاقات رخ داده هنوز هم نقل محافل است.»
از همان روزهای آغاز جنگ، داستان تسلیم تسلیحات هستهای اوکراین به ابرقدرتها و پشیمانی از نداشتن قدرت نظامی یکی از روایتهای رسمی و حاکمیتی در ایران بود. شعردوست اما این مقایسه را از اساس غلط میداند: «گاهی گفته میشود، که اوکراین اگر قدرت هستهایاش را از دست نمیداد، این گونه در مواجهه با روسیه دست خالی نمیماند و به این دلیل، ما باید در بحث هستهای محتاطتر عمل کنیم. این از نظر من شبیهسازی بسیار غلطی است. در اینکه ما باید قدرتمند باشیم تردیدی نیست؛ ما هیچگاه نگفتیم که میخواهیم از انرژی هستهای به عنوان سلاح استفاده کنیم. قطعا باید قدرتمند باشیم اما مهمترین پایههای قدرت، قدرت اقتصادی و مرفه نگهداشتن مردم است. اگر ما ملتی راضی و مرفه داشته باشیم آن وقت میتوانیم در منطقه هم به بزرگترین قدرت تبدیل شویم.»
تحلیل محتوای اظهارات مقامات ایرانی در جنگ اوکراین و روسیه، حرکت از سمت دفاع افراطی از روسیه تا تعادل در این زمینه را نشان میدهد. بسیاری براین باورند که هم محاسبه مقامات ایران در پیروزی سریع روسیه اشتباه از آب درآمد و هم فشار افکار عمومی آنان را ملزم به تعدیل مواضع کرد. شعردوست به رای ممتنع ایران در شورای عمومی سازمان ملل متحد به قطعنامه علیه روسیه اشاره میکند و میگوید: «در موضعگیریهای مسئولان ایرانی با توجه به فشار افکار عمومی اعتدالی به وجود آمده است. افکارعمومی در هر کشوری اثرگذار است و طبعاً در کشور ما هم تاثیر خود را دارد.»
زیبنده نیست که رئیسجمهور یک کشور را دلقک بنامیم
سابقه هنری رئیس جمهور اوکراین از دیگر موضوعاتی بود که رسانههای حامی روسیه در روزهای اول جنگ بسیار به آن پرداختند و حتی از لفظ دلقک برای زلنسکی استفاده کردند. اما مهدی نوربخش، استاد روابط بینالملل معتقد است که زلنسکی یک کمدین سیاسی بوده است: «اینها افرادی هستند که در مورد سیاست تحقیق میکنند و بعد خبرهای سیاسی را به صورت فکاهی درمیآورند، چیزی که در کشور ما منع شده است .زیبنده ما نیست که رئیس جمهور یک کشور را دلقک بنامیم. در حالی که همین رئیسجمهوری که ما آن را دلقک می نامیم حاضر شده در درون کشور بماند و دوشادوش مردم خود بجنگد و در مقابل روسیه قرار بگیرد.»
نوربخش براین باور است که «وقتی به مردم دیگر کشورها و حق حاکمیت آنها در بیرون از مرزهای خود میرسیم باید دو نکته را لحاظ کنیم، اول اینکه با انصاف آنها برخورد کنیم و دوم اینکه با چارچوبهای فرهنگی خودمان آن مردم را قضاوت و ارزیابی نکنیم.»
بسیاری از تحلیلگران تصرف قسمتی از خاک ایران توسط روسیه در قرن ۱۹ یا مداخلاتی که در مورد انقلاب مشروطه از سوی روسها انجام شد حمایت اتحاد شوروی از تجزیه طلبان در شمال غربی ایران، تخلیه نکردن ایران بعد از جنگ جهانی دوم و حمایتهای شوروی از حزب توده یا حمله شوروی به افغانستان که همسایه ایران است، را از مهمترین دلایل نگاه منفی افکار عمومی ایرانیان به روسیه میدانند. اما دکتر فاطمه حسنی؛ پژوهشگر جامعهشناسی نگاهی به حوادث پس از انقلاب اسلامی دارد و میگوید: «حمایت موثر شوروی از عراق در جنگ با کشورمان و ... در حافظه تاریخی مردم ایران مانده است و باعث میشود که یک بدبینی تاریخی در افکار عمومی به وجود بیاید. رابطهای که چه در دوره پهلوی و چه در دوره جمهوری اسلامی با شوروی وجود داشته است. این رابطه دارای تلاطم بسیار کمی بوده است و حتی گاهی منافع شوروی با منافع ما تا حدی سازگاری داشته است. اما باز هم میراث تاریخی و حافظه جمعی ما باعث میشود افکار عمومی به روسیه بدبین باشد.»
این پژوهشگر معتقد است که وقتی به رابطه ایران و آمریکا نگاه میکنیم، نگاه خصمانهای وجود دارد. اما در رابطه ایران و شوروی هیچگاه چنین نگاهی وجود نداشته است حتی در دوره پهلوی هم چنین نگاهی وجود نداشته است که شاه برای گرفتن امتیاز از غربیها به سمت شوروی متمایل شود. اما در چهار دهه اخیر نوعی تقابل میان گفتمان رسمی و گفتمان عمومی در مورد روسیه وجود دارد و ما گاهی میبینیم که یکی از دلایل خصومت با روسیه نقد چهار دهه سیاست خارجی جمهوری اسلامی نسبت به روسیه است.
دکتر حسنی سیاستهای چهاردهه اخیر ایران را یکی دیگر از عوامل این بدبینی میداند و میگوید: «گفتمان عمومی بدبینی نسبت به روسیه هم نتیجه یک دیدگاه تاریخی است. روابط ایران و روسیه هم توسط منتقدین داخلی و خارجی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نقد میشود و ترکیبی از همه این مسائل باعث میشود افکار عمومی ما نسبت به روسیه نگاه بدبینانه داشته باشد.»
تجاوز به یک کشور در افکار عمومی مردم ایران قبیح است
سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز به حساسیت افکار عمومی ایرانیان نسبت به جنگ روسیه با اوکراین اشاره میکند و میگوید: «به طور طبیعی رهبران ایران به خاطر مسائلی که بین ایران و روسیه وجود دارد و چرخشی که نظام ایران به سمت شرق داشته است در ابتدا موضوع همدلانه ای با روسیه در رابطه با حمله به اوکراین داشتند. ولی ظرف چند روز برخورد مردم ایران و موضع نیمهرسمی طوری بود که بسیاری از مقامات هم همراستا با مردم موضع معتدلی نسبت به این واقعه گرفتند.»
جنگ روسیه علیه اوکراین صحنه دیگری از قطبیسازی روایتها و دیدگاهها میان افکار عمومی و قرائت رسمی در ایران است. واضح است که همیشه و در هر جامعهای دوگانههایی از این دست وجود دارد؛ اما زنگ خطر آنجایی به صدا درمیآید که درصد قابل توجهی از جامعه درگیر چنین تقابلی شوند
این فعال سیاسی تجاوز در افکار عمومی مردم ایران را امری قبیح میداند و بر این باور است که ایرانیان خود سالهای سال قربانی تجاوز بودهاند و بعد از نادر شاه به این سو هرگز در جایگاه متجاوز قرار نگرفتهاند و کشورگشایی نکردهاند و این موضوع نیز در رویکرد همدلانه مردم با کشوری که به آن تجاوز شده موثر است.
شریعتی میگوید: «خطا و قانونشکنی آمریکا مجوزی برای قانونشکنی کشور دیگری نیست. جنگ پیش دستانه به این شکل محکوم است. اینکه آمریکا به عراق و لیبی حمله پیشدستانه کرده است، مجوزی برای پوتین و حمله روسیه نیست.»
به باور کارشناسان جامعه ناتوان از کنشگری در عرصهی سیاست داخلی، ناگزیر است که هر موضوعی را به صحنهی نبردی نیابتی با روایت رسمی بدل کند. نتیجهی محتوم چنین تقابلی، گذار گام به گام از منافع ملی و صرفا نوعی لجبازی با ساختار رسمی است.
منافع ملی، قربانی دو قطبی
مهرداد جهانگیری، روزنامهنگار و پژوهشگر معتقد است که شکلگیری چنین دوگانههایی سابقهای طولانی در تاریخ معاصر ایران دارد. او میگوید: «برای مثال میتوان به محبوبیت تأملبرانگیز جمال عبدالناصر در میان گروهی از ایرانیان اشاره کرد. علیرغم ایرانستیزی مشهود ناصر، خصوصا تلاش او برای جعل نام خلیج فارس، گروهی از مخالفان سلطنت پهلوی، تنها به دلیل تقابل او با شاه ایران، او را تحسین کرده و حتی با مرگش نیز عزادار شدند.»
این روزنامهنگار بر این باور است که «متأسفانه علیرغم گذر چند دهه، این وضعیت تغییر چندانی نکرده و گروهی از ایرانیان همچنان هر موضوعی را بدل به فرصتی برای نشان دادن مخالفت خود با حکومت میکنند. در مقابل نیز، حامیان حکومت که در تمام این سالها، دلیل اصلی خود برای تقابل با آمریکا را مخالفت با خوی اشغالگری دولت این کشور میدانند، آشکار و نهان به تحسین پوتین و اقدام او پرداختهاند.»
جنگ روسیه علیه اوکراین صحنه دیگری از قطبیسازی روایتها و دیدگاهها میان افکار عمومی و قرائت رسمی در ایران است. واضح است که همیشه و در هر جامعهای دوگانههایی از این دست وجود دارد؛ اما زنگ خطر آنجایی به صدا درمیآید که درصد قابل توجهی از جامعه درگیر چنین تقابلی شوند.
دیدگاه تان را بنویسید