تحلیلی از پشتپرده آنچه در فرودگاه بغداد رخ داد
ترور ژنرال؛ بازی ترامپ در حیاط خلوت داعش
فرشاد گلزاری
خبر چهار کلمه اما شوکهکننده بود: «قاسم سلیمانی ترور شد»! همین عبارت کوتاه به سرعت به سرتیتر رسانههای جهان تبدیل شد و چند دقیقه بعد اعلام شد که هشتگ ایران در توئیتر تِرِند شد. دقایقی از انتشار این خبر نگذشته بود که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده یک پیغام بدون متن و منقوش به پرچم ایالات متحده در حساب کاربری توئیتر خود منتشر کرد و در آنجا بود که همه چیز مشخص شد: «آمریکا، سرلشگر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس را ترور کرد».
ترور اصلیترین چهره معادلات خاورمیانه، یعنی سرلشگر قاسم سلیمانی؛ به صورت کاملاً مشخص مستلزم دریافت پاسخ از سوی حشدالشعبی و محور مقاومت خواهد بود که البته ابعاد، زمان و مکان آن برای جریان ضدتروریسم منطقه به رهبری ایران محفوظ و محرمانه است
شوکِ خبر تا حدی بالا بود که در ابتدای امر نه تنها ایرانیها بلکه عراقیها، سوری، پاکستانیها، افغانستانیها و حتی مقامات اروپایی و دولتهای شرق آسیا بعلاوه چهرههای سیاسی و امنیتی ایالات متحده هم این خبر را باور نمیکردند. عدهای حتی معتقد بودند که آمارها و اجساد کشف شده در دروازه غربی فرودگاه بغداد که حمله پهپادی آمریکا در آنجا صورت گرفته بود، واقعی نیست یا حداقل ضریب خطای آن بسیار بالاتر از حد تصور است. در ابتدا اعلام شد که «محمدرضا الجبری»، مسئول بخش روابط عمومی سازمان حشدالشعبی به شهادت رسیده و کمی بعد این موضوع از سوی بسیج مردمی عراق تایید شد؛ اما کمی بعد خبرگزاری العربیه متعلق به عربستان سعودی خبری مبنی بر شهادت سرلشگر قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس (معاون فرمانده و نفر دوم حشدالشعبی) را بر خروجی خود قرار داد که در ابتدا سوءظنهای متعدد را شکل داد. از حیث فنی اینکه چرا یک رسانة سعودی خبر مذکور را برای اولین بار منتشر میکند، توجیهاتی در باب فعالیت رسانهای دارد که بخشی از آن به منابع و مخبرین خبرگزارها و رسانهها مربوط میشود که یک عرف معمول در جهان به حساب میآید؛ اما اینکه چرا چندی بعد ویدئوهای جهتدار و متون تفرقهانگیز با رنگ و بوی فرقهای علیه سردار سلیمانی، جمهوری اسلامی ایران و شیعیان منتشر میکند، موضوعی است که به خوبی نشان میدهد ترور معروفترین ژنرال خاورمیانه به همین سادگی اتفاق نیفتاده است.
ریشه ترور سردار سلیمانی چه بود؟
اگر بخواهیم به صورت ریشهای پرونده ترور سردار سلیمانی را تحلیل کنیم، باید کمی به عقب برگردیم. زمانی که در سال 2011 آخرین سرباز آمریکایی از طریق مرز کویت، عراق را ترک کرد بسیاری بر این عقیده بودند که کمی طول نمیکشد عراقِ مستقل به روی پای خود بایستد و راه برود. طیف دیگری که آمریکاییها و سناریوهای آن را به خوبی میشناختند این تئوری را رد کردند و هشدار دادند که ایالات متحده به زودی (با مدلی دیگر) به عراق بازمیگردد که متاسفانه تئوری دوم درست از آب درآمد. در آن زمان (سال2011) چهار سال از قرارداد امنیتی میان بغداد و واشنگتن که در 2007 به تصویب پارلمان بغداد رسیده بود، میگذشت و همه بر این عقیده بودند که داستان حضور آمریکا در عراق تمام شده که یکباره پرچمهای سیاه رنگ داعش نمایان شد. افرادی با دستارهای سیاه رنگ و ریشهای بلند که مدعی برپاییِ خلافت خودخوانده ابوبکر البغدادی بودند به سرعت نیمی از عراق را اشغال کردند و همین موضوع باعث شد ایالات متحده با عنوان رهبری ائتلاف ضد داعش مجدداً وارد عراق شود. در همان موقع قراردادی که در سال 2007 به امضا رسیده بود، مجدداً فعال شد و شرکای ایالات متحده مانند کانادا، اسپانیا، بریتانیا و چند کشور دیگر اروپایی به ائتلاف ضد داعشِ به رهبری واشنگتن پیوستند.
آن سوی مرزها ایران هم تهدید داعش را بسیار خطرناک ارزیابی کرد و در قالب کمک مستشاری با مجوز دولت و پارلمان عراق برای مقابله با تهدید تروریسم تکفیری وارد عراق شد. در همان موقع «آیتالله سیستانی» به عنوان مرجعیت عراق، فرمان تشکیل یک نیروی بومی برای مقابله از تمامیت ارضی عراق و مقابله با داعش را صادر کرد که درنهایت شکلگیری حشد الشعبی را شاهد بودیم. این دو موضوع تاحدودی بحث تضاد منافع میان بازیگران اصلی (ایران و آمریکا) در عراق را به وجود آورد که بسیاری آن را «نبرد خیر و شر» مینامیدند. این تضاد در سال 2018 با تشکیل دولت جدید در عراق و به انتخاب عادل عبدالمهدی به عنوان نخستوزیر و برهم صالح به عنوان رئیسجمهوری عراق بالا گرفت؛ چراکه ایالات متحده و بخشی از متحدان منطقهای آن مانند عربستان سعودی، بحرین و امارات عملاً خود را بازنده میدان سیاسی عراق میدانستند. از سوی دیگر یکباره و در دو مرتبه شاهد حملات جنگندههای رژیم صهیونیستی به خاک عراق بودیم که بسیار مشکوک اما مشخص بود. در این میان ایالت متحده سعی کرد تا بتواند تراز سیاسی و میدانی عراق را به نفع خود تغییر دهد که این اتفاق رخ نداد و درنهایت شاهد آن بودیم که واشنگتن از فرصت پیش آمده در جریان اعتراضهای بحق مردم عراق علیه فساد اداری، اقتصادی و مسائل اجتماعی به نفع خود استفاده و بحران جدید را عملیاتی کرد.
پوست موز دموکراتها زیر پای ترامپ
به هم ریختن اعتراضهای مردمی عراق توسط آمریکاییها و آن هم به نفع خودشان هر چقدر که ادامه پیدا کرد پیامدهایی را به دنبال داشت؛ اما اوضاع آنگونه که واشنگتن میخواست پیش نمیرفت؛ چراکه آمریکاییها به یک مولفه قدرتمندتر با درونمایه امنیتی و نظامی نیاز داشتند تا بتوانند تمام معادلهها را به نفع خود تغییر دهند. از این منظر یکباره دیدیم که یک راکت به سمت پایگاه آمریکا در کرکوک شلیک شد که تمام نهادهای نظامی و امنیتی عراق گفتند پای ایران در میان نیست، اما آمریکاییها زیربار نرفتند؛ چون سناریویشان اینگونه ایجاب میکرد!
اینکه چرا العربیه چندی بعد از ترور سرلشگر سلیمانی ویدئوهای جهتدار و متون تفرقهانگیز با رنگ و بوی فرقهای علیه ایشان، جمهوری اسلامی ایران و شیعیان منتشر میکند، موضوعی است که به خوبی نشان میدهد ترور معروفترین ژنرال خاورمیانه به همین سادگی اتفاق نیفتاده است
پس از آن واشنگتن برای تلافی کشته شدن یک پیمانکار و زخمی شدن چند سرباز خود در پایگاه نظامیشان در کرکوک اقدام هدف قرار دادن پایگاه کتائب حزبالله عراق در منطقه القائم واقع در مرز سوریه و عراق کرد. دلیل این حمله کاملاً مشخص بود؛ رقبای دموکراتِ ترامپ در داخل آمریکا، رسانههایشان را به این سمت سوق دادند که این سوال را مطرح کنند: چرا یک «آمریکایی» در کرکوک کشته شده است؟
این سوال دقیقاً در دستور کار توپخانه رسانهای رقبای ترامپ علیه کاخ سفید قرار گرفت و در اینجا بود که نیویورکتایمز به عنوان رسانه منتقد ترامپ میدانداری اوضاع را به عهده گرفت و افکار عمومی آمریکا را علیه ترامپ هدایت کرد. ترامپ هم واکنش نشان داد و کتائب حزبالله را زد اما اشتباه محاسباتی او این بود که نمیدانست این یک دام یا به قول خودمان پوست موز است؛ چراکه مردم عراق علیه آمریکا و برای نشان دادن اعتراض خود به کشته شدن اعضای حشدالشعبی مقابل سفارت آمریکا در بغداد تحصن کردند و باز هم رسانههای حزب دموکرات، ترامپ را به خاطر محاصره شدن بزرگترین سفارت آمریکا در جهان با مساحت 24 هکتار زیر بار شدیدترین انتقادها قرار دادند. تا جایی که همین رسانهها تصاویری از حبس شدن کارمندان سفارت آمریکا در بغداد منتشر کردند و اقدام به شبیهسازی آن با پرونده سفارت آمریکا در لیبی که به کشته شدن سفیر و کارمندان آن منجر شد، کردند. در اینجا ترامپ فقط به سوی یک انتخاب سوق داده شد: ترور اصلیترین چهره معادلات خاورمیانه، یعنی سرلشگر قاسم سلیمانی. این اقدام به صورت کاملاً مشخص مستلزم دریافت پاسخ از سوی حشدالشعبی و محور مقاومت خواهد بود که البته ابعاد، زمان و مکان آن برای جریان ضد تروریسم منطقه به رهبری ایران محفوظ و محرمانه است.
دیدگاه تان را بنویسید