رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران در گفتوگو با «توسعه ایرانی»:
ممنوعیت «سگگردانی» مبنای قانونی ندارد
آخرین خبر در مورد ممنوعیت حضور حیوانات خانگی این است: «حمل سگ در درون خودروها ممنوع است». خبری که هفتم تیر یعنی حدود دو هفته پیش اعلام شد. فرمانده انتظامی استان البرز گفت: «مکانهای عمومی جای سگگردانی و رفت و آمد حیوانات نیست و حمل سگ در درون خودروها ممنوع است.» سردار عباسعلی محمدیان با اشاره به دستور دادستانی، مبنی بر برخورد جدی با پدیده سگگردانی، افزود: «مراجع انتظامی در صورت مشاهده این موضوع حیوانات را تحویل عوامل شهرداری داده و در صورت تمرد مالک، نسبت به برخورد قانونی با وی اقدام و افراد خاطی را به دادسرا معرفی خواهند کرد.» «سگگردانی» در سالهای اخیر در پایتخت و برخی دیگر از استانها ممنوع شده است. موضوعی که هرگاه مطرح شده اعتراض افکار عمومی را در پی داشته و حداقل چند روز محل بحث و جدل بین پلیس و مردم بوده است. دستوری که برخی بر این باورند، چون جایی در قوانین ندارد، نمیتواند اجرا شود و بعضی ورای قانون، به اشکالات دیگر آن اشاره میکنند که ازجمله آنها، غیرممکن شدن بردن سگ به مراکز دامپزشکی یا سکوت مسئولان درباره «گربهگردانی» است. مواردی که نشان میدهند، دستور مقابله با سگگردانی چندان وجه قانونی ندارد. گزارهای که برخی میکوشند، ریشه وجودی آن را کشف کننده و بنابراین، به روایت ماجرای حمله سگ به کودک در یکی از محلات تهران میرسند و نتیجه میگیرند این اقدام بجا بوده یا به عکس، تعمیم یک حادثه به کل بوده و خطاست؛ فضای غیرشفافی که ظاهرا مسئولان قصد ندارند، تلاشی برای شفاف کردن آن از خود نشان دهند. در ارتباط با پدیده حیوانات خانگی و حق و حقوق آنها با دکتر پیام محبی، رئیس بیمارستان دامپزشکی تهران گفتوگو کردهایم که در ادامه آن را میخوانید.
آسو محمدی
مسئله حیوانات و حقوق حیوانات در دهه اخیر بیشتر در افکار عمومی مطرح میشود. هرچند سابقه این حقوق در کنوانسیونهای بینالمللی به کنوانسیون رامسر، توکیو و استکهلم برمیگردد. موضوعی است که پیش از این درباره آن بحث شده و قوانینی برای آن تصویب شده است. اما در چند سال گذشته با ورود پلیس و محاکم قضایی به این قضیه و مجادلههایی که در حوزه عمومی با حقوق حیوانات میشود بیشتر این مسئله را در افکار عمومی برجسته کرده است. یک هفته پیش موضوع سگگردانی مجددا مطرح شد و پلیس آن را ممنوع اعلام کرد. قوانین ایران، اسناد و کنوانسیونهای بینالمللی در این رابطه چه میگویند؟
سوال شما چندوجهی است و موارد مختلفی در خود دارد. برای پاسخ به بخش کنوانسیونهای بینالمللی؛ ناگزیرم به عقب برگردم. در قرآن و احکام اسلامی در مورد حقوق حیوانات مطالبی آمده است. برخلاف حرف معلمان ما که وارد کلاس میشدند و میگفتند: «مگر اینجا جنگل است؟» باید گفت اتفاقا جنگل قوانینی زیاد و سفت و سختتر از قوانین بشری دارد. حیوانات نیز حقوق خود را دارند و برخلاف انسانها همدیگر را میخورند؛ ولی حق و حقوق هم را پایمال نمیکنند. از زمانی که قشر خاکستری مغز انسانها تکامل پیدا کرد و انسان اولیه از جنگل بیرون آمد و غارنشین و بعدها شهرنشین شد و شروع به تامین منافع خود از حیوانات کرد، ناخودآگاه به این نتیجه رسید که اگر حق و حقوق آنها را رعایت نکند آنها نیز حق و حقوق انسان را رعایت نمیکنند. یعنی اگر شروع به گوسفندداری کردهایم با مراقبت ناصحیح، از آنها شیر کافی نمیگیریم. اگر از جان گوسفندان محافظت نکنیم، گرگ آنها را میدرد و اگر در برابر بیماری محافظت نشوند، نمیتوانند بره بزایند. درحقیقت رعایت حقوق حیوانات همیشه بود، ولی ظواهر آن فرق کرده است. در دین اسلام مباحث جالبی در رابطه با حقوق حیوانات مطرح شده است و با تعمق در آنها اطلاعات خوبی به دست میآید، بهطوریکه اگر امروز کسی این حرفها را تکرار کند، گفته خواهد شد انسانی بسیار روشنفکر و بهروز است.
چند مورد میتوانید مثال بزنید؟
در سوره مائده گفته شده است اگر سگ شکاری شما برایتان شکاری در «دهان» آورد پاک است و میتوانید آن را بخورید؛ اما اگر سگ از آن شکار خورده بود نمیتوانید آن شکار را بخورید. این دستور برای رعایت پاکیزگی طعام نیست، بلکه به خاطر منافع حیوانات است. سگ شکاری که آنچنان گرسنه باشد که شکار را بخورد، مستحق غذاست. یعنی وظیفه شکارچی ابتدا سیر کردن شکم حیوان است. اول باید حقوق حیوان و بعد حقوق خود را رعایت کند. این حرف غربی نیست و در قرآن آمده است. در کتابی از علامه محمدتقی جعفری در رابطه با همزیستی با حیوانات گفته شده است اگر از حیوانی نگهداری میکنید، حقوق او را رعایت نکنید، غذای مناسب به او ندهید، مکان نگهداری مناسب نداشته باشد و بهداشت مناسب او را رعایت نکنید، حاکم شرع میتواند شما را به شلاق محکوم کند. در حالی که امروز اگر کسی به خرس سنگ بزند قانونی نداریم تا او را مجازات کنیم. در مرحلهای دیگر حیوانات مونس و همدم ما میشوند و ما آنها را به خانههای خود میآوریم. حق و حقوق آنها باید رعایت شود. سگ جرمی مرتکب نشده که سگ خلق شده است. پس به ذات اینکه چه حیوانی است حق و حقوقی از او ضایع نمیشود.
سوگندنامه دامپزشکی درمورد حقوق حیوانات چه میگوید؟
-ما دامپزشکان سوگند میخوریم که در کاهش آلام حیوانات بکوشیم. حیوانی که به کشتارگاه میرود قبل از ذبح معاینه میشود تا اگر بیمار است و مشکل خاصی دارد، کشتار نشود. او باید در شرایطی ذبح شود که درد نکشد و در کوتاهترین فاصله ممکن به حالت مرگ برسد. در کشتارگاه گاو را قبل از ذبح با شوک الکتریکی بیهوش میکنند تا درد نکشد.
تا اینجا تقریبا کلیاتی درمورد حق و حقوق حیوانات به معنای عام آن مطرح شد. درمورد حیوانات خانگی که این روزها خیلی از مردم در خانه نگهداری میکنند، به لحاظ قانونی و فرهنگی به چه مواردی میتوان اشاره کرد؟
درمورد حیوانات خانگی با چند نوع حیوان و چند گروه آدم مختلف سروکار داریم و اختلافنظر به وجود میآید. گاهی پلیس و کسی که دم از حقوق حیوانات میزند یک حرف میگویند، اما نوع بیان آنها با هم تفاوت دارد. قطعا شهرهای ما برای شهروندان ساخته شده است و باید حقوق شهروندان در آنها رعایت شود و کسی که حیوانی با خود همراه دارد بر بخشی از حقوق خود این را میگنجاند و در کنار آن، آن شخص موظف به رعایت حقوق این حیوان است. شهرداری موظف به سیر کردن شکم تمام حیوانات نیست، ولی موظف است اگر کسی حیوانی داشت جایی برای راه بردن او فراهم کند. این منطقی است. در هیچ کجای شرع ما، حق داشتن حیوان از انسان سلب نشده است؛ ولی حیوان داریم تا حیوان؛ یکی اینکه نباید از حیواناتی نگهداری کنیم که به نوع بشر آسیب میزنند. دوم نباید حیوانات در حال انقراض باشند. سوم اینکه نگهداری از حیوان نباید بهگونهای باشد که بهداشت شهر را به خطر بیندازد؛ البته این مسئله دو طرفه است، نه حیوان بهداشت شهر را به خطر بیندازد و نه انسان بهداشت حیوان را نادیده بگیرد. در دو دهه اخیر مردم بیشتر به داشتن حیوانات خانگی روآوردهاند. همانطور که تمایل آنها به داشتن ماشین بیشتر شده است. کلا زندگی ایرانیان به سمت صنعتی شدن پیش میرود و از سنتها فاصله میگیرند. درعینحال برخی گرایشها به این دلیل که ذاتی است در ما باقی مانده است. ما عوض نشدهایم، ریخت ما عوض شده است. برای مثال نیاکان ما 100 سال قبل با مرغ و خروس زندگی میکردند و ما هم امروز خلأ زندگی ماشینی را با آوردن حیوانات پر میکنیم. ازسویدیگر، تضارب فرهنگ در حال رخ دادن است و ما نمیتوانیم با آن مقابله کنیم. اگر پلیس بدون منطق بگوید هیچ کسی حق ندارد سگ خود را بیرون بیاورد، اولین اتفاق این است که مردم توجه نمیکنند و حرف پلیس ضایع میشود. در این مرحله باید فکر کنیم و حرفی بیمنطق نزنیم.
من مصاحبهای از آقای جعفریدولتآبادی در ارتباط با پرونده حمله دو سگ در لواسان به یک دختر بچه دیدهام. دادستانی، آن پرونده را برای نظر کارشناسی در رابطه با خلقوخوی حیوانات برای من فرستاده بود. در وهله اول به این نتیجه رسیدم که حق برخورداری از فضای پارک ابتدا برای دختربچه محفوظ بود نه آن سگها و اولویت با بچه بود. شهر جای شهروند است و ما باید جایی برای حیوانات در نظر بگیریم. این نقص شهرداری است که در مقابل در ورودی هر پارکی مینویسد سگگردانی ممنوع است. اگر این اتفاق در کشور متمدنی مثل سوئد رخ میداد بیبروبرگرد آن دو سگ را میکشتند. چون کار حیوان شهری حمله کردن به آدمها نیست. ما به آنجا رسیدهایم که اگر انسانی همنوع خود را بکشد، او را اعدام میکنیم؛ اما به آن مرحله نرسیدهایم که اگر حیوانی، انسانی را بکشد او را بکشیم و در این زمینه خلا قانونی داریم. امروز تنش ایران و آمریکا چه علتی دارد؟ جوامع از کجا به تنش میرسند؟ از جایی که به درستی با هم مذاکره نمیکنند و حرف هم را نمیفهمند. در این مورد هم تنش و تغییر فرهنگ ایجاد میشود. پلیس نمیتواند چنین قانون و محدودیتهایی را وضع کند باید مجلس تصویب کند که در این کشور نگهداری از حیوانات ممنوع است یا نه؟ البته بسیاری از قوانین بدون نگاهی واقعگرایانه نوشته میشود. مثل ممنوعیت داشتن ماهواره که همه ایرانیها از آن استفاده میکنند. ما به نیازمان توجه نمیکنیم. این تداخلها و اخبار بسیار منطقی است؛ من زودتر از اینها منتظر تشدید اختلافنظرها و حاشیهها درزمینه حقوق حیوانات بودم. بچههای ما به خواست خود به دنیا نیامدهاند. وظیفه خانواده حمایت کردن از بچهها است. خصوصا اگر بچه محدودیت و معلولیتی نیز داشته باشد. ما زیستگاه این حیوانات را خراب کردهایم. جایی را که میتوانستند شکار کنند، تخریب کردهایم. از جنگلها و بیشهها شهر ساختهایم خانه آنها را ویلا کردهایم. ما باید از باقیمانده این حیوانات حفاظت کنیم. حق نداریم به آنها سنگ بزنیم و آنهار ا بکشیم. باید به خاطر داشته باشیم هیچ کدام از این گونههای جانوری بیدلیل در طبیعت بوجود نیامدهاند. وجود سوسک و مورچه و خرس در طبیعت دلیل دارد. انقراض هر کدام از اینها بیشترین آسیب را برای نوع بشر به همراه دارد. تاریخ این مطلب را ثابت کرده است. در هر کجا که قانون جنگل را به هم زدیم، طبیعت به ما آسیب زده است. نمونه آن را در سیلهای اخیر دیدیم. ما پیشروی کردیم و حق طبیعت را از او گرفتیم و طبیعت در یک روز همه آنها را از ما پس گرفت. ما در مقابل طبیعت قدرت مواجهه نداریم. بشر ضعیفترین موجود روی کره خاکی است، اگر ابزارهای ما را از ما بگیرند هیچ کداممان نمیتوانیم دو روز در جنگل زندگی کنیم و زنده بمانیم.
رعایت نشدن حق و حقوق حیوانات در بلندمدت چه آثار و پیامدهایی میتواند داشته باشد؟
همانقدر که عدم رعایت حقوق حیوانات بد است، حمایت بیش از حد از آنها نیز بد است. اگر هرگونه جانوری را بیش از حد ساپورت کنیم، زندگی خود ما به خطر میافتد. متاسفانه عدهای در ازای واکنشی که به کنش پلیس نشان میدهند به سگها و گربهها بیش از حد غذا میدهند. این باعث میشود جمعیت آنها رشد کند و رشد جمعیت در یک گونه، جمعیت گونههای دیگر و درنهایت جمعیت انسانی را به خطر میاندازد؛ اتفاقی که درمورد سگها افتاده است. هاری نوعی بیماری است که تمام موجودات خونگرم آن را میگیرند. اتفاق دیگر میتواند بالا رفتن رشد سگها و زندگی گلهای آنها و احتمال به خطر افتادن گونههای جانوری دیگر در اثر حمله گله سگها باشد. قطعا یکی از بزرگترین دلایل انقراض یوز ایرانی ازدیاد سگهای حومه شهر بود. چون نوع بشر در این کار دخالت کرد و از سگها به نفع خود حمایت بیش از حد داشت و طبیعی است که این گونه ناخودآگاه گونههای رقیب خود را از بین ببرد.
مشکلی که درحالحاضر با آن مواجه هستیم این است که هم عدهای کاسب وجود دارند و به بهانه ممنوعیت سگگردانی از مردم اخاذی میکنند و هم در این سو عدهای کاسبکاری میکنند و به بهانه دفاع از حقوق حیوانات سود کلانی به جیب میزنند. همه این موارد به عدم تعادل برمیگردد. در حالی که دین ما و همه ادیان به تعادل اشاره کردهاند.
باید بپذیریم که مردم حیوانات را دوست دارند و حق دارند با آنها زندگی کنند. کسی نباید این حق را از مردم بگیرد. اگر پلیس بدون منطق بگوید هیچ کسی حق ندارد سگ خود را بیرون بیاورد، اولین اتفاق این است که مردم توجه نمیکنند و حرف پلیس ضایع میشود
در خیابانها میبینیم حیوانات خانگی بعضی رانندگان برای جلب توجه دیگران تا کمر از شیشه ماشین بیرون است. همه این مواردی که مطرح میکنید صحیح، اما بسیاری از مردم حتی فرهنگ نگهداری حیوانات خانگی را هم ندارند. قبول دارید؟
بله
در این باره بیشتر توضیح میدهید؟ قوانین کشورهای دیگر در این زمینه چگونه تدوین شده است؟
ما نواقص زیادی داریم. در دین ما نیز یک سری اصول و یک سری فروع وجود دارد. اصول دین اصل است و فروع بر اساس نیاز روز نوشته میشود. قوانین مدنی نیز همین است. حق زیست سالم اصل دین است، ولی قانونهای ریزتر به صورت موضوعی به میان میآیند و در بسیاری از مواقع رنگ آنها عوض میشود. مثلا با از بین رفتن سیستم درشکه سواری بسیاری از قوانین درشکه سواری از بین رفته و قوانین خودرو جای آنها را گرفته است. در همزیستی ما با حیوانات حقوق جدیدی بهوجود میآیند. همانقدر که من حق دارم سگم را برای پیادهروی بیرون ببرم همانقدر نیز انسانی حق دارد از او خوشش نیاید. در اروپا قوانینی در رابطه با حیوانات وجود دارد. پلیس اروپا ماشینی را که سگ تا کمر از شیشه بیرون آمده است جریمه میکند. سگ در مترو باید پوزهبند داشته باشد. ما خلاهای قانونی داریم و قانونگذاران ما وقت فکر کردن به چنین مواردی را ندارند. البته روحیه رسیدگی به این موضوعات را نیز ندارند. این بسیار مهم است. جوامع به این دلیل به سراغ انتخاب نمایندگان جوانتر میروند تا کسی را برای گرفتن حق خود داشته باشند. فردی 70 ساله خبر چندانی از نیاز انسانی 30 ساله ندارد. بنابراین من عقیده دارم فرستادن افراد با فیتلرهای خاص به مجلس از نواقص قوانین کشور ماست. اتفاقی که میافتد این است که این افراد نمیدانند چه اتفاقاتی در بطن جامعه در حال رخ دادن است. این قشر گفتوگویی با متن جامعه ندارد. عدم محاوره وجود دارد. البته به عقیده من ما در ایران اعتقادی به گفتمان نداریم. نه حرف زدن را بلدیم و نه حرف شنیدن را. در گفتمان خود نمیتوانیم حد تعادل را رعایت کنیم و کسی که تا حدی شنونده بود دیگر نمیخواهد حرف ما را گوش بدهد و او نیز به ما اجازه حرف زدن نخواهد داد.
قشری از جامعه که به نگهداری از حیوانات علاقمند هستند چه قوانین و نکاتی را باید رعایت کنند؟
اولین نکته این است که مردم حیوانات خانگی را از هر کسی نخرند چراکه ممکن است بیمار باشند. حتی این روزها در کوچهها و پیادهروها دیده میشود که مردم اقدام به خریدوفروش بینظم و قاعده حیوانات میکنند که این مسئله برای بهداشت عمومی خطرناک است. این نیز از نواقص ما است. علاقهمندانی در حال پرورش حیوانات خانگی هستند و شهروندانی آنها را خریداری میکنند نه آنها میدانند چطور پرورش دهند و نه اینها میدانند چطور میخرند. کسی نیست که قوانینی در این رابطه ایجاد کند. وقتی المانهای ایدئولوژیک را بدون در نظر گرفتن واقعیتهای جامعه به میان میآوریم در حقیقت خود به خود کاری اقتصادی را سیاسی میکنیم. هر کجا نیازی باشد کسی برای رفع نیاز کار میکند. مگر پارک و کافینت و گلفروشی چطور به وجود آمدند؟ همه بر اساس نیاز به وجود میآیند. حیوانات نباید به صورت قاچاق خرید و فروش شوند. باید نظارت دامپزشک در جریان باشد. همه چیز باید قانونمند باشد.
در دین اسلام مباحث جالبی در ارتباط با حقوق حیوانات مطرح شده است و با تعمق در آنها اطلاعات خوبی به دست میآید، بهطوریکه اگر امروز کسی این حرفها را تکرار کند، گفته خواهد شد انسانی بسیار روشنفکر و بهروز است
نظرتان در مورد شکار حیوانات چیست؟
هم خوب است و هم بد. سازمانهای حفاظت از محیط زیست در جهان توسط شکارچیان به وجود آمدهاند در یک سری از تئوریها به دلیل مداخلات انسان، گونههای جانوری زیاد میشوند و باید آنها را شکار کرد. بهطور مثال امروز شکار گراز در سمت سمنان مانعی ندارد. چون گرازها مزارع سیبزمینی را به هم میریزند. در سوئد و یا فنلاند گاهی تعداد گوزنها آنقدر زیاد میشود که ماشینها با آنها تصادف میکنند و گونههای جانوری دیگر را به خطر میاندازند. در برخی نقاط دنیا حساسیتهای محیطی روی برخی از گونهها زیاد است و گونههای دیگر به دلیل ازدیاد جمعیت آنها به خطر میافتد؛ و این چرخه درست نیست. در کشور ما با این شرایط محیطی به نظر من تقریبا تمام گونههای جانوری بجز حیواناتی که انسان در تولیدمثل آنها دخالت دارد از جمله سگها و گربهها؛ تقریبا تمام وحوش ما در حال انقراض هستند. نسبت به 20 سال پیش کلاغهای تهران از بین رفتهاند. رودخانهها و دشتها و قناتهای ما مشکل دارند، چون سیستمی فکر نکردهایم.
شهرداری موظف به سیر کردن شکم تمام حیوانات نیست، ولی موظف است اگر کسی حیوانی داشت جایی برای راه بردن او فراهم کند. این منطقی است. در هیچ کجای شرع ما حق داشتن حیوان از انسان سلب نشده است
برای کسانی که امروز حیوان خانگی دارند و برای سازمانهای حمایتکننده از حقوق حیوانات چه توصیه ای دارید؟
بحث این انجمنها و سازمانها بسیار پیچیده است؛ لزوما همه آنها درست کار نمیکنند و فکر میکنند درست کار میکنند. البته درست کار کردن و کار درست کردن دو بحث متفاوت است. شاید کسی بسیار صادقانه کار کند، ولی کار درستی انجام ندهد. انجام درست کار غلط گاهی ضرری مضاعف دارد. لزوما وقتی کسی فکر میکند درست کار میکند کار او کار درستی نیست. مثل کسانی که به سگهای حومه شهر غذا میدهند و این کار جز پیچیده کردن مشکلات محیط زیست ما کاری برای شهر و کشور نخواهد کرد. برای انجمنها نیز قانون درستی نداریم. دنیای حیوانات نیز به اندازه دنیای ما انسانها وسیع است و دنیایی موازی در کنار دنیای ما است و باید به همان اندازه برای آن قوانین داشت. میلیاردها سال زمان برده تا قوانین جنگل نوشته شود.
برای بهبود این وضعیت به عنوان یک دامپزشک چه راهکارها و پیشنهادهایی ارائه میدهید؟
هیچ چیزی را در زندگی خود تکبعدی نبینید. سگ و گوسفند در همان سیستمی قرار میگیرند که من و شما در آن قرار داریم. مشکلات زیستی جهان ما با تفکر سیستمی داشتن و حرف زدن و مذاکره کردن حل میشود. وقتی مسئلهای در بین دولت و مردم پیش میآید، بهترین راهحل آن گفتوگو و دیالوگ است. نه اینکه کسی بهواسطه اینکه زور بیشتری دارد حرف خود را به کرسی بنشاند. حالا از مسئله سگگردانی گرفته تا الا آخر... ما باید بپذیریم که مردم حیوانات را دوست دارند و حق دارند با آنها زندگی کنند. کسی نباید این حق را از مردم بگیرد. بنابر این قضاوت ما معمولا با عدم درک درست همراه است. مردم، شهرداری و پلیس درمورد حیوانات خانگی گفتوگو کنند. وقتی به مشکلی برمیخوریم، برخوردهای قهری میکنیم. مثلا مهاجرت میکنیم، قهر میکنیم و یا در غار تنهایی خود فرو میرویم. متاسفانه همه این مسائل وجود دارد. فرهنگ گفتوگو، محاوره و تفکر سیستمی میتواند مشکلات کل کشور ما را در همه زمینهها حل کند.
دیدگاه تان را بنویسید