یک اقتصاددان درباره قتل امیرمحمد خالقی، عنوان کرد: اتفاق تلخی که برای این جوان دانشجو رخ داد، زنگ خطر آشکاری از توسعه نیافتگی اقتصاد ایران است. توسعه و رشد اقتصادی ۲ مفهوم متفاوت محسوب می‌شوند.

مهدی پازوکی در گفت‌وگو با فرارو، توضیح داد: وقتی جامعه‌ای توسعه پیدا نمی‌کند، یا رشد اقتصادی محدودی دارد، یا تفکراتی را در خود جای داده است که توسعه قتصادی را بر نمی‌تابند و توسعه اقتصادی را یک مفهوم غربی می‌دانند، چنین حوادث تلخی جای اندوه دارد، اما جای تعجب نه. در کشور‌های توسعه یافته جهان، نیز دزدی‌های این‌چنینی مثل سرقت گوشی و لپ تاپ وجود دارد، اما اولا حجم دزدی‌ها به جز در مناطقی خاص، بسیار محدودتر از کشور‌های توسعه نایافته و کمتر توسعه یافته است و دوما سارقان این حجم خشونت منتهی به قتل را آن هم فقط برای گوشی همراه کمتر انجام می‌دهند. مشکل اصلی اقتصاد کشور ما طی سال‌های اخیر، همین توسعه نیافتگی است. من اعتقاد دارم اگر جامعه به سمت توسعه برود، بسیاری از این نوع مشکلات حل یا لااقل کمرنگ‌تر خواهدشد. جامعه‌ای که بدون راهکار‌های علمی هدایت می‌شود و به جای حرکت به سمت توسعه، درگیر واپس‌گرایی شده است، آبستن بروز این نوع حوادث تلخ هم خواهد بود. اگر توسعه رخ دهد، حجم فقر و به تبع آن حجم این نوع سرقت کاهش پیدا می‌کند.

او ادامه داد: یکی از مهمترین مولفه‌های توسعه این است که فقر محدودی دارد. کشور‌های توسعه یافته با توزیع درآمد بهتری مواجهند و نسبت فقیرترین مردم به ثروتمندترین آنان پایین‌تر و البته فقر هم محدود است. فساد و دزدی و غارت، فرزندان فقر محسوب می‌شوند و فقر هم فرزند نحس توسعه نایافتگی افتصاد است. اتفاقا همین توسعه نیافتگی است که از دید من به نیرو‌های پلیس ایران هم ضربه می‌زند. یک کشور توسعه یافته، تجهیزات پلیس مدرن‌تر و امروزی تر، امکانات رصد و شناسایی قوی‌تر مجرمان و به طور کلی ابزار‌های قوی تری برای دستگیری مجرمان دارد. این صحبت من به معنای بی ارزش کردن زحمات پلیس کشور نیست، بلکه می‌گویم اگر کشورمان توسعه یافته‌تر بود، چه بسا در همین خیابانی که قتل رخ داده، از مدت‌ها قبل ابزار‌های رصد یا دوربین‌ها محافظتی پیشرفته برای شناسایی و دستگیری مجرمان نصب شده بود. متاسفانه سال‌هاست با اقتصاد دستوری سر و کله می‌زنیم و مفهوم توسعه در کشورمان یک مفهوم غربی در نظر گرفته می‌شود و نمی‌توانیم از دستاورد‌های امروزی در حوزه‌های سیاست و اقتصاد استفاده کنیم.

این کارشناس اقتصادی درباره جوانب مختلف اقتصادی قتل این دانشجو اظهار کرد: فراموش نکنیم. این معادله غم انگیز دو طرف دارد. در یک سو سارقانی ایستاده‌اند که به دلایلی از جمله فقر، بیکاری، اعتیاد، ناامیدی، عدم تحصیلات و بسیاری از مشکلات دیگر، دست به چنین اقدامات خونباری می‌زنند، در طرف دیگر ماجرا جوانی قرار دارد که شاید تمام زندگی دانشجویی و کاری او در همان گوشی و لپ‌تاپ خلاصه شده است. بر اساس آن چه دوستان وی گفته‌اند، آن روز، اولین روزی کاری او بوده و چه بسا این که مقاومت کرده به این دلیل بوده که حفظ شغلش با لپ‌تاپ گره خورده بوده یا حتی اگر اینطور هم نبوده باشد با این وضعیت اقتصادی کشور و با این وضعیت تورم با خود فکر کرده، من دانشجو چطور باید یک گوشی و لپ‌تاپ جدید بخرم؟ من مطلع نیستم مدل گوشی یا لپ‌تاپ این جوان چه بوده، اما به طور کلی قشر دانشجو معمولا از گوشی‌های هوشمند میان‌رده و لپ‌تاپ‌های اقتصادی استفاده می‌کنند مگر این که در رشته‌ای تحصیل کنند که مجبور باشند سیستم‌های حرفه‌ای تهیه کنند. اکنون سوال اینجاست که چرا یک گوشی میان‌رده یا لپ‌تاپ اقتصادی برای سارقان و البته صاحبان این کالا‌ها حالت لوکس دارد؟ ما ارتباطات اقتصادی محدودی داریم، قیمت دلار بالا و واردات کالای خارجی نیز با تعرفه‌های سنگین است. در نتیجه همه این ها، برای من شهروند معمولی، خرید یک لپ‌تاپ یا گوشی جدید، می‌شود یک کابوس و برای حفظ آن حتی سر جان و زندگی خودم 

مبارزه می‌کنم.