آمار‌ها فریاد می‌زنند: ایران با ۲۶ اثر ثبت شده در یونسکو و رتبه پنجم اکوتوریسم جهان، درآمدی کمتر از یک صدم فرانسه از گردشگری دارد! این تناقض دردناک چگونه شکل گرفته است؟ پاسخ را باید در گرداب سیاست‌های ناکارآمد، زیرساخت‌های فرسوده، و تصویری مخدوش از «ایرانِ واقعی» جست‌و‌جو کرد؛ تصویری که نه در آیینه تاریخ، که در شکست‌های امروزمان منعکس شده است.

به گزارش اقتصاد24، این یک حقیقت تلخ است؛ ایران در عرصه گردشگری، یک گنج گوشه‌نشین است. کشوری با گنجینه‌ای از تمدن هفت هزار ساله در آغوش؛ از طاق‌های شکوهمند تخت جمشید تا کویر‌های رقصان ستارگان در طبس، از جنگل‌های هیرکانی تا آواز دیرینه کویر لوت. ایران، سرزمینی است که می‌تواند بهشت گردشگران جهان باشد. امروز، اما در سایه فراموشیِ خودساخته، تماشاگر صندلی‌های خالی هتل‌ها و موزه‌های متروک است. در حالی که همسایگانی مانند عربستان سعودی با پروژه‌های میلیاردی «نیوم» و ترکیه با میزبانی ۵۰ میلیون گردشگر در سال، سهم خود از اقتصاد جهانی را می‌ربایند، ایران حتی از رقابت با کشور‌هایی مانند آلبانی و صربستان نیز بازمانده است.

ایران، کشوری که در رتبه‌بندی‌های جهانی اکوتوریسم و گردشگری تاریخی فرهنگی به عنوان یکی از پنج و ده کشور برتر شناخته می‌شود، معجزه‌ای در جذب گردشگر از نظر کیفیت و جذابیت‌های بومی دارد. اما از نظر درآمدزایی و سهم در بازار جهانی، جایگاه ایران بسیار متفاوت و نگران‌کننده است؛ در حالی که کشور‌هایی مانند فرانسه سالانه بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از این صنعت به دست می‌آورند، ایران در سال ۱۴۰۱ با بودجه‌ای حدود ۱۲۱ میلیارد دلار و میانگین درآمد به ازای هر نفر به رقم ۱۴۴۰ دلار، فاصله قابل‌توجهی با کشور‌های رقیب دارد. برای مقایسه، هر فرانسوی به طور متوسط از گردشگری ۲۹۸۵ دلار درآمد دارد که این تفاوت نمادین، بازتاب‌دهنده نابرابری‌های اقتصادی و فقدان استفاده بهینه از پتانسیل‌های گردشگری در ایران است. از سوی دیگر، گزارش‌های وزارت میراث فرهنگی حاکی از آن است که مجموع گردشگران ورودی به ایران در سال گذشته کمی بیش از ۶ میلیون نفر بوده است؛ عددی که حتی در صورت اعتبار کامل آن به عنوان مصداق گردشگر واقعی، در مقایسه با میلیون‌ها گردشگری که کشور‌هایی مانند فرانسه یا اسپانیا جذب می‌کنند، به مراتب پایین است. این شکاف بزرگ تنها یک آمار سیستمی نیست؛ بلکه منعکس‌کننده مسائل ساختاری در سیاست‌گذاری، سرمایه‌گذاری و بازاریابی گردشگری در کشور است.

یکی از مهم‌ترین دلایل عقب‌ماندگی ایران، عدم توانایی در تغییر تصویر منفی کشور در عرصه بین‌المللی است. در حالی که همسایگان منطقه با استفاده از استراتژی‌های بازاریابی مدرن و تبلیغات هوشمند، توانسته‌اند تصویر جذابی از کشور خود ارائه دهند، ایران هنوز در عرصه‌ تغییر نگرش عمومی و ایجاد جذابیت‌های گردشگری ناکام مانده است. از نگاهی کلی، عدم هماهنگی میان دستگاه‌های دولتی، نهاد‌های مرتبط با فرهنگ و میراث و بخش خصوصی، روند توسعه گردشگری را دچار اختلال کرده است. آمار رشد تاسیسات گردشگری در سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۲ تنها ۹.۵ درصد بوده است؛ در حالی که انتظار می‌رفت حتی در دوران همه‌گیری کرونا، با توجه به محدودیت‌های تردد، این شاخص متوقف یا در حداقل رشد قرار گیرد. اما برخلاف این انتظار، برخی از سرمایه‌گذاری‌ها در این حوزه صورت گرفته و حتی رشد‌هایی مشاهده شده است؛ اما این رشد ناکافی بوده تا بتواند جایگاه ایران را در بازار جهانی تغییر دهد.

همچنین سیستم‌های پیچیده و محدودکننده صدور ویزا، همراه با نگرانی‌های امنیتی و تحریم‌های اقتصادی، مانعی بزرگ برای جذب گردشگران از اروپا و آمریکاست. به گفته محمدعلی اشرف واقفی، نایب‌رئیس سابق انجمن تورگردانان، تقریباً هیچ گروه گردشگر از این دو قاره به ایران سفر نمی‌کند و بازار گردشگری به روس‌ها و چینی‌ها محدود شده است. ایران در رسانه‌های جهانی اغلب با چهر‌ه‌های سیاسی و امنیتی معرفی می‌شود. محدودیت‌های ویزا، تحریم‌های بانکی و نبود دسترسی به سیستم‌های پرداخت بین‌المللی (مانند کارت‌های اعتباری)، گردشگران را می‌ترساند. به گفته محمدعلی اشرف واقفی، نایب‌رئیس سابق جامعه تورگردانان ایران: «هیچ تور اروپایی یا آمریکایی حاضر به فعالیت در ایران نیست. حتی فصل بهار که اوج گردشگری است، هتل‌های ما خالی می‌مانند.»