عراق به زودی شریک اول تجاری ایران در بخش صادرات غیرنفتی خواهد شد
سایهروشنهای تجارت با همسایه غربی
زرناز غلامی
رئیس کل گمرک ایران دیروز از افزایش صادرات غیرنفتی به ۴۰ میلیارد دلار در ۱۱ ماهه امسال خبر داد و اعلام کرد: عراق و به خصوص اقلیم کردستان بزرگترین شریک تجاری ایران است که پیشبینی میشود، رقم صادرات ما به عراق تا پایان سال به ۱۰ میلیارد دلار برسد. مهدی میراشرفی در جمع هیأت بلندپایه گمرک اقلیم کردستان عراق، مدیران گمرکات مرزی و معاونین استانداری کردستان و کرمانشاه با اشاره به اینکه ترانزیت محمولههای ایرانی به سوریه و ترکیه از خاک عراق به زودی اجرایی میشود، افزود: عراق در حوزه صادرات انواع کالا فقط با اختلاف ۱۰۰ میلیون دلار پس از چین در رتبه دوم قرار گرفته و هشت میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار از صادرات کشورمان را به خود اختصاص داده است. به گفته او، این آمار حکایت از آن دارد که این کشور به زودی شریک اول تجاری ایران در بخش صادرات غیر نفتی خواهد بود. رئیس کل گمرک ایران در ادامه به افزایش ۱۰ درصدی ترانزیت انواع کالا به عراق اشاره کرد و با تأکید بر اینکه برخی رویههای گمرکی از جمله کارنه تیر، کارنه دوپاساژ یا تریپتیک (TRIPTYQUE) در عراق شکل نگرفته است؛ خواستار رفع موانع گمرکی میان دو کشور و ایجاد دروازه مشترک مرزی شد. در این نشست سامان عبدالرحمن عزیز، رئیس گمرک اقلیم کردستان عراق نیز از توافق با دولت مرکزی عراق برای اعمال قوانین یکسان گمرکی خبر داد و گفت: بخشنامه اخیر درخصوص یکپارچگی قوانین گمرکات عراق کمی با شتابزدگی ابلاغ و اجرایی شد و ما به زودی نواقص آن را بر طرف خواهیم کرد. او ترانزیت محمولههای ایرانی به سوریه و ترکیه و اخذ دو نوع عوارض از تجار ایرانی را عدم هماهنگی دولت مرکزی عراق عنوان کرد و ضمن اشاره به برخی مشکلات، از تلاش برای توسعه همکاریها با ایران و عبور از روشهای سنتی خبر داد. در همین راستا با محسن شمس، صادرکننده سیمان به عراق درمورد تجربه صادرات به این کشور، گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم.
اینجا ایران است. نمیتوانیم برنامهریزی کنیم. در کار ما ممکن است دفعتا یک قانون وضع شود، یک مسأله سیاسی پیش بیاید یا قاچاقی صورت بگیرد و اصلا مرزها را ببندند
این صادرکننده در پاسخ به این پرسش که «چه مزیتی در سیمان بود که این کالا را برای صادرات به عراق، مناسب تشخیص دادید»، گفت: ما شاید جزء اولین کسانی بودیم که بعد از پایان جنگ به عراق رفتیم و وقتی خرابههای آن را دیدیم به این نتیجه رسیدیم که میتوانیم درزمینه صادرات سیمان و مصالح ساختمانی به این کشور فعالیت کنیم. با توجه به اینکه آن زمان سیمان جزء لیست کالاهای تحتکنترل دولت و مشمول قیمتگذاری و سهمیهبندی بود؛ از منطقه آزاد قشم صادرات سیمان را شروع کردیم و از سال 82 تا 85 تقریبا تنها صادرکننده سیمان به عراق بودیم.
درزمینه سیمان خیلی قوی عمل کردیم، بهطوریکه زمانی در چزابه و از بازارچه بستان روزی هزار یا دو هزار تن به عراق صادرات داشتیم آن هم در شرایط بسیار سخت و درحالیکه تا زانو در خاک بودیم و حتی سرویس بهداشتی هم نبود؛ اما نکته این است که در کشور ما وقتی کاری رونق میگیرد، همه به آن ورود میکنند و از کسی رزومه نمیخواهند که اصلا با آن حوزه کاری آشنا هست یا خیر؟ احتمال هم نمیدهند که بازار را خراب کند. درمورد سیمان هم این اتفاق افتاد.
بازارچههای مرزی قیمتشکنی میکنند
شمس ادامه داد: عراقیها به این دلیل پذیرای سیمان ما هستند که آن را به قیمت بسیار پایین و تقریبا مفت وارد میکنند و این واقعا یک فاجعه است. تا همین چند سال پیش، هندیها سیمان خود را 20 دلار گرانتر از ما میفروختند. سیمان امارات در عراق گرانتر از سیمان ما فروش میرود و کیفیت آن هم بهتر نیست؛ اما ما به دلیل وجود بازارچههای مرزی که قیمتشکنی میکنند، مجبور به پذیرش این امر هستیم. هر کس هم که توانسته سرمایه اندکی جمع کند، دو نیسان یا تریلی گچ، سیمان، آب و... میخرد، لب مرز میبرد و با سود کم میفروشد و قیمت را میشکند. وجود این بازارچهها واقعا فاجعه است. مرز محل مبادله کالا نیست، محل عبور کالاست. ما بارها در انجمنها و مجامع اعلام کردهایم این بازارچهها که به نام اشتغال و کارآفرینی به وجود آمدهاند، صادرات کشور را به تنگنا و حتی تعطیلی میکشانند. در عراق قیمت کالای ایرانی با داخل کشور یکی است، چون به محض اینکه صادرکننده قیمت را بالا میبرد، لب مرز دو تریلی بار میزنند و قیمت او را میشکنند. در مرز جزئیترین اطلاعات بازار کشور را به عراقیها میگویند و عراقیها اطلاعات یک کارخانه را حتی از صاحب آن دقیقتر دارند. وی با بیان اینکه«دستاندرکاران صادرات ما فقط پشت میزهای خود نشستهاند و مراجعه نمیکنند تا ببینند در بازارچهها چه اتفاقی میافتد»، یادآور شد: در بازارچههای مرزی ورودعراقیها آزاد است، اما ما نمیتوانیم به عراق وارد شویم. به کشور ما میآیند و تا نرخ دلار در ساعت 11 مشخص نشود، سیمان نمیخرند. تریلیها را هم تا ساعت 11 معطل میکنند و به عبارتی آنها برای ما قیمت تعیین میکنند! و این فاجعه است و صادرات نیست. در مهران وضعیت از این هم بدتر است زیرا به تومان خرید و فروش میکنند، یعنی کار صادرات ما به اینجا رسیده است.
در عراق قیمت کالای ایرانی با داخل کشور یکی است، چون به محض اینکه صادرکننده قیمت را بالا میبرد، لب مرز دو تریلی بار میزنند و قیمت او را میشکنند. در مرز جزئیترین اطلاعات بازار کشور را به عراقیها میگویند
نمیتوانیم اطلاعات دقیقی از بازار عراق به دست آوریم
وی دیگر مشکلات صادرات به عراق را چنین تشریح داد: شما در عراق نمیتوانید شخصا یک کالای عراقی بخرید و به ایران بیاورید، باید یک عراقی وارد به کموکیف آن جنس پیدا کنید و کمیسیون خوبی به او بدهید تا آن کالا را خریداری کند، درنهایت هم نمیتوانید اطلاعات دقیقی درمورد این کالا به دست آورید؛ اما یک عراقی در کشور ما میداند سیمان فلان کارخانه چند است، کرایه حمل آن چقدر میشود، هزینه ترخیص آن چه میزان است، دلار ساعت 11 امروز چند است و ... عراقیها خیلی با هم هماهنگ هستند. کنار مرز اگر یک عراقی نرخگذاری کند، هیچکس روی نرخ او حرف نمیزند، اما در ایران اگر کسی نرخی روی سیمان بگذارد، سه دقیقه بعد، روی موبایل افراد زنگ میزنند، نرخ پایینتر اعلام میکنند و حتی برای معامله با آنها قرار میگذارند.
شمس ادامه داد: وقتی شما میخواهید کالایی را از کشوری وارد کنید، از آن کشور قیمت میگیرید و با قیمت آن کالا در ایران مقایسه میکنید، اما نمیتوانید اطلاعات ریز و دقیقی از کارخانههای آن کشور به دست آورید و بهراحتی نرخ کف خود را به شما نمیدهند، اما عراقیها قیمتهای کف ما را هم میدانند. بحث من بیشتر این است که به چه دلیل سیمان ما در عراق باید ارزانتر به فروش برسد. اگر سیمان در عراق گران است، ما هم گران بفروشیم؛ اگر ارزان است، ارزان. اینطور نباشد که سیمان ایران بهعنوان یک کالای بیکیفیت و فاقد ارزش همیشه ارزانتر از همه به فروش برسد و رقابت ما رقابت قیمتی باشد. این صادرکننده با بیان اینکه در کشور ما تا قانونی وضع میشود، اتفاقات دیگری میافتد و آن قانون را نقض میکند، تصریح کرد: ما به دلیل تعدد حضور، عدم شناخت بازار توسط افراد تازهوارد و وجود بازارچههای مرزی که اطلاعات ریز را منتشر میکنند، در بازار عراق متضرر میشویم.
مشکل لجستیک و ترانسپورت داریم
وی دیگر مشکل صادرات به عراق را مشکل ترانسپورت دانست و گفت: ما در کشور مشکل ترانسپورت داریم و لجستیک ما فشل و فلج است. ما به این دلیل که متأسفانه تولیدکنندگانی که توان صادراتی و لجستیک را هم داشته باشند، نداریم درزمینه صادرات به مشکل برمیخوریم. شرکتهای بزرگی هم نداریم که یک صادرکننده بتواند به آنها مراجعه کند. ما بارها این موضوع را مطرح کردهایم که این همه کویر و جاده کشور را ریلگذاری کنید؛ هم تجارت با سهولت بیشتری انجام میشود و هم آمار فزاینده تصادفات و مرگومیر جادهای کاهش مییابد. افزون بر این، تریلیهای ما مربوط به 40 سال پیش است و توان صادرات ندارد. شمس در پاسخ به اینکه«بهعنوان یک صادرکننده چه روندی را در قیمت ارز ترجیح میدهید»؛ نیز گفت: هیچ روندی برای برنامهریزی بهتر از ثبات نیست. تنها ثبات مهم است. شعار ما این است که اینجا ایران است و هیچ چیز آن حتی تا 24 ساعت آینده قابلبرنامهریزی نیست؛ باید بپذیریم که با این سیستم کسی نمیتواند برنامهریزی کند. کلی برنامه مینویسیم، اما یکباره دلار بالا میرود و برنامهها نقش بر آب میشود. ما نیز کاری از دستمان ساخته نیست، حتی وقتی پایین میآید هم کاری نمیتوانیم انجام دهیم.
او در این مورد که «ظاهرا این تغییرات برای شما که در حوزه صادرات کار میکنید، زیاد بد نبوده است.»پاسخ داد: اتفاقا بد است. چون کسب یک سود مقطعی همه ماجرا نیست. من اصلا راضی نیستم این اتفاق بیافتد، چراکه ما یک حاشیه سود محدود داریم و علاقمندیم تناژمان را بالا ببریم، در بازار حضور داشته باشیم، قیمتها را حفظ کنیم و یک سود معقول به دست آوریم. به عبارت دیگر یک مسیر واحد و باثبات داشته باشیم، نه اینکه هر روز صبح مجبور باشیم مشکلی را حل کنیم. ما حتی نمیتوانیم یک قیمت حمل ثابت برای صادرات یک کالا ظرف 10 روز اعلام کنیم.
اینجا ایران است نمیتوانیم برنامهریزی کنیم
اینجا ایران است. نمیتوانیم برنامهریزی کنیم. زمانی است که شما برنامهریزی میکنید و مطابق آن پیش میروید، در دو مورد هم با مشکل برخورد میکنید که قابلقبول است؛ اما در کار ما ممکن است دفعتا یک قانون وضع شود، یک مسئله سیاسی پیش بیاید یا قاچاقی صورت بگیرد و اصلا مرزها را ببندند. برای من بارها این مشکل پیش آمده و گویی یکباره کرکرهها را پایین کشیدهاند! هیچ مرجعی از ما حمایت نمیکند. حال آنکه باید فکری به حال ما بکنند چون شرایط بسیار سختی داریم؛ مثلا در مقطعی برای صادرات سیمان باید در عراق سپرده میگذاشتیم و دولت عراق سپردهها را پس نمیداد و به همین دلیل 600 هزار دلار ما در این کشور باقی ماند.
شمس درمورد ویژگی خاص تجارت با عراق نیز گفت: فرهنگ ما شرقیها در معامله گپ و گفت و برقراری رابطه دوستانه است. تفاوت ما با غربیها این است که روابطمان به معامله محدود نمیشود، با هم رفتوآمد پیدا میکنیم، بیشتر اعتماد میکنیم و تجارتمان را توسعه میدهیم. به همین دلیل هم هست که روابط مرزی سریع شکل میگیرد. در مرز عراق خیلیها در طول جنگ به کشور ما آمده و با ایرانیها آشنا هستند و همین امر و البته شیعه بودنمان حجم صادرات ما به عراق را تا این حد افزایش داده است.
بستر صادرات تا حدی دولتی است
این صادرکننده درخصوص دیگر مشکلات عام حوزه صادرات کشور نیز گفت: بستر صادرات در کشور ما تا حدی دولتی است، حتی در بحث نمک هم که وارد میشوید، بزرگترین معدن ایران متعلق به نیروی زمینی ارتش در سمنان است. مثل منطقه نظامی است و ورود به آن خیلی سخت است؛ حتی در مناطق آزاد نیز کار صادرات با دشواریهایی همراه است. نام آن منطقه آزاد است، اما هیچ امکاناتی نیست و هزینه کارگر، نیروی انسانی و ترانسپورت آن 10 برابر است. افزون بر این موارد، واقعیت این است که ما نتوانستیم غیر از صادرات فرآوردههای نفتی که بحث آن جداست، یک تشکل و انجمن صادراتی توانمند پیدا کنیم که در امر صادرات سیمان هماهنگی ایجاد کند. ما نه در صادراتمان برندینگ داریم و نه برند جا افتادهای در عراق که بتوانیم به پشتوانه آن پیش رویم. به اعتقاد من برای حل این مشکلات دولت باید همت کند و بسترهای صادراتی را فراهم آورد.
دیدگاه تان را بنویسید