پژوهشگر حوزه آب:
هامون تا آمودریا تحتتأثیر سیاستهای آبی طالبان است
یک پژوهشگر حوزه آب با اشاره به به مخاطرات توسعه ناپایدار توسط افغانستان و ترکیه اظهار داشت: هرچند خطرات پروژه گاپ و دیگر ابرپروژههای سدسازی ترکیه که باعث افزایش هر چه بیشتر مشکلات محیط زیستی برای غرب و شمال غرب کشور خواهد شد را نباید نادیده گرفت، اما حالا مدتهاست از هامون تا آمودریا، تحتتأثیر سیاستهای آبی طالبان یا از بین رفته و یا در حال نابودی است. بطور مثال احداث طرحهای توسعه مختلف مانند سد پاشدان، مانعی جدید برای رسیدن آب به سد دوستی است.
مصطفی فدائیفرد در گفتوگو با ایلنا، درباره وضعیت رودخانهها و تالابهای مرزی و مشترک شرق و جنوب شرق کشور و تاثیر فعالیتهای سدسازی همسایگان بر منابع آبی ایران ابتدا به ارزیابی مهمترین رودخانههای مشترک بین ایران و افغانستان پرداخت و اظهار داشت: رود هیرمند که طول آن حدود ۱۱۰۰ کیلومتر است، از استان هلمند افغانستان جاری شده و به دریاچه هامون که بین افغانستان و ایران مشترک است میریزد، این رود برای ایران و افغانستان از اهمیت قابل توجهی در تأمین آب آشامیدنی، معیشت مردم و توسعه اقتصادی منطقه برخوردار است. از سوی دیگر، حیات تالاب های هامون که از حیث بینالمللی، اقتصادی، اجتماعی، معیشتی، زیستمحیطی، تاریخی و فرهنگی جایگاهی ویژهای در منطقه سیستان دارند، به آب هیرمند به شدت وابسته است.
او افزود: نقش برجسته هیرمند به عنوان شاهرگ حیاتی سیستان، موجب شده تا هرگونه تغییر در بالادست، بر شرایط این منطقه اثرات عمیقی داشته باشد که از آن جمله میتوان به کمبود منابع آب آشامیدنی، کاهش اراضی زیر کشت، نبود علوفه و تلف شدن دامها، افزایش وقوع طوفانهای شن و پدیده گرد و غبار و در نهایت، بیکاری، فقر، ناامنی، توسعه قاچاق و مهاجرت مردم اشاره کرد. خشکیدگی رودخانه هیرمند به دلیل توسعه شدید در بالادست توسط افغانها؛ بهرهبرداری از چاهنیمهها به عنوان منابعی استراتژیک و تالاب هامون را با مشکلات جدی مواجه کرده است.
این کارشناس همچنین اظهار کرد: تداوم بیتوجهی به حقابه رودخانههای مرزی و مشترک در آیندهای نزدیک میتواند بسیار وخیمتر و فاجعهبارتر شود که مهمترین دلیل آن، این است که سالهاست دست نخبگان از مدیریت در حوزههای مختلف به خصوص اقتصادی، اجتماعی و علیالخصوص از منابع و مصارف آب کوتاه مانده و همین مسئله سبب شده نگاه پیشگیرانه به انواع آسیبهای مربوطه، جای خود را به مداخلههای دیرهنگام بدهد. این در حالی است که بالعکسِ دولتهای مختلف پس از انقلاب در ایران، دولتهای مختلف قانونی و حتی غیرقانونی افغانها با وجود نابسامانیهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در افغانستان، طرحها و پروژههای مختلف برای کنترل منابع آب را مورد مطالعه و اجرا قرار دادهاند و حال این وضعیت در کشور ترکیه نیز به وقوع پیوسته است.
فدائیفرد تصریح کرد: در سایه این بیتوجهیها و سوءمدیریتها؛ کشورهای بالادست با سوءاستفاده از این وضعیت ایران، همچنان در حال احداث ایستگاههای پمپاژ آب، بندهای انحراف آب و سدهای مخزنی بزرگ و کوچک و دیگر طرحهای توسعه ناپایدار منابع آب هستند، این در حالی است که به روشهای مختلف دیگر مانند انحراف آب به بیابانها و شورهزارها نیز مانع رسیدن حقابه رودخانههای مشترک به ایران میشوند! از سویی دیگر، کشورهای بالادست در حال توسعه زمینهای زیر کشت هستند تا در صورتی که کار به حکمیت نهادهای بینالمللی برسد، بتوانند بر حقابه خود افزوده و از حقابه ایران بکاهند چراکه در حکمیت، وجود مساحت زمینهای زیر کشت یکی از ملاکها است.
او یکی از مهمترین دلایل عدم دریافت حقابه از سوی ایران را افزایش تحریم و همچنین کاهش امکان همکاری اروپا با ایران دانست و افزود: بطور مثال در سالهای گذشته، با اتحادیه اروپا همکاریهای بینالمللی را برای بهبود شرایط محیط زیستی تالاب هامون شروع کرده بودیم و در قالب این همکاری به توانمندسازی جوامع محلی، معیشت پایدار و آموزشهای محیط زیستی پرداخته شد ولی متاسفانه به دلیل گسترش سیاستهای کلان حاکمیتی نامناسب که منجر به افزایش تحریمها شد، قطع همکاری موثر اتحادیه اروپا و ایران را در پی داشت.
دیدگاه تان را بنویسید