کل ارزش بورس اندازه یک خیابان کوچک تهران هم نیست

با وجود استعفای عشقی و رفتن او از سازمان بورس، هنوز روند حرکت بازار منفی است و روز گذشته شاخص کل ۹ هزار واحد فروریخت. با استعفای عشقی و انتصاب صیدی، یک موج امید در بازار به وجود آمد اما این موج‌های امید دیری نمی‌پایند و باز بازارها به روند قبلی خود ادامه می‌دهند. در همین وضعیت است که محدودیت دامنه نوسان برای هفتمین هفته متوالی ادامه دارد و برخی مطالبه اصلی خود از رئیس جدید سازمان بورس را حذف این محدودیت اعلام می‌کنند. اما آیا با این روند منفی امکان حذف محدودیت دامنه نوسان وجود دارد؟ برای بررسی دلیل منفی ماندن بازار پس از استعفای عشقی و شنیدن مطالبه اصلی فعالان بازار، «توسعه ایرانی» گفت‌وگویی با عباسعلی حقانی‌نسب، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه، انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

رامتین موثق

    

 چرا با وجود اینکه عشقی استعفا داده و استعفای او و انتصاب جدید یک موج امید در بازار سرمایه ایجاد کرد، هنوز وضعیت بازار قرمز است و روز شنبه شاخص کل 9 هزار واحد فروریخت؟

به‌رغم اینکه آقای عشقی استعفا داده و مدیریت جدید شکل گرفته، به چند دلیل بازار حرکت نمی‌کند یا حرکت آن منفی شده. صیدی باید به این مسائل توجه کند زیرا اگر تنها شخص عوض شود ولی رویکردها و حکمرانی تغییر نکند، عملا همان آش و همان کاسه می‌شود. همچنین متاسفانه صیدی در مصاحبه اول خود خیلی خوب ظاهر نشد و چون از بدنه بانک هم به بورس آمده، یک تفکر بانکی دارد و بیشتر روی بحث کاهش ریسک و تامین مالی صحبت کرد.

زمان عشقی اهداف بازار سرمایه دستکاری شد و تغییر کرد؛ حال آنکه هدف اولیه بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار تامین مالی و سرمایه نیست و متاسفانه آقای صیدی همین رویکرد را به بازار سرمایه دارد. این رویکرد یکی از عواملی است که شرایط را منفی کرده. باید هدف بازار سرمایه تغییر کند و به هدف اصلی خود برگردد. هدف اصلی بازار سرمایه، سرمایه‌گذاری، بهبود فضای سرمایه‌گذاری و مبادله سرمایه‌گذاری‌هاست نه تامین مالی اما آقای صیدی به این اهداف اشاره نکرد و به سمت کاهش ریسک و تامین سرمایه رفت.

خود سازمان بورس الان مانع اصلی رشد بازار سرمایه است زیرا سازمان نمی‌خواهد بازار سرمایه رشد کند و تضاد منافعی که بین بازار بدهی و بازار سهام وجود دارد، اجازه نمی‌دهد بازار سهام رشد کند. این نگرانی نیز وجود دارد که اگر بازار سهام رشد کند، پول از بازار بدهی و اوراق خارج می‌شود و عملا دولت و بانک‌ها دچار مشکل می‌شوند

نکته دوم اینست که نه همتی و نه صیدی راجع به نرخ بهره هم هیچ صحبتی نکردند، یعنی برنامه‌های خود را برای نرخ بهره و کاهش غیرتورمی نرخ بهره اعلام نکردند و از آنجایی که رئیس بانک مرکزی هم تغییر نکرده این مبحث تاثیرگذار است زیرا مهمترین متغیری که بورس ما را دستخوش شرایط مثبت می‌کند، تصمیمات مربوط به کاهش نرخ بهره است و با عدم تغییر رئیس بانک مرکزی و عدم تغییر برنامه‌های بانک مرکزی، عملا امیدی در این قضیه اتفاق نیفتاده که زمینه را برای رشد بورس فراهم کند.

نکته سوم اینست که در سازمان بورس، رویکردهای مربوط به ابزارهای کوتاه‌مدت‌نگرانه حاکم است و همچنان بازار سرمایه تحت نفوذ دولت، بانک‌ها و کاسبان حجم معامله، یعنی کسانی که از حجم معامله سود می‌برند و بیشتر به دنبال ابزارهای کوتاه‌مدت‌نگرانه در بازار سرمایه هستند،  است. این رویکرد هم تغییر نکرده و تا به حال ندیده‌ایم سیاست‌هایی اعمال شود که استفاده از ابزارهای مدت‌دار ترجیحا میان‌مدت و بلندمدت را در دستور کار سازمان بورس قرار دهد. 

در حوزه قیمت‌گذاری دستوری هم همتی صحبت‌هایی کرد اما صرفا در حد حرف مانده. عملا می‌بینیم که شتاب رشد نرخ نیمایی پایین است و تنها در حد گفتاردرمانی بوده و صرفا وعده‌هایی داده شده. اقداماتی از سمت حتی وزرا هم برای رفع قیمت‌گذاری دستوری نمی‌بینیم. مثلا نمی‌دانم چرا وزیر نیرو سکوت محض کرده در صورتی که علی‌آبادی در مجلس برای گرفتن رای اعتماد وعده داد که قیمت‌گذاری برق را آزاد و برنامه هفتم را اجرا می‌کند؛ اما چرا اکنون در حوزه برق هیچ صحبتی نمی‌کند؟ متاسفانه وزرا در چارچوب بوروکراسی اداری گیر می‌کنند و عملا قول‌های خود را عملی نمی‌کنند.

بورس؛ بی‌دروپیکرترین بازار کشور است

بازار سرمایه ما احساس می‌کند خیلی تغییر چندانی در متغیرهای اقتصادی اتفاق نیفتاده و زمینه اعتماد، به گونه‌ای که پول به سمت بازار حرکت کند، فراهم نیست. این بازار در چند سال اخیر اگر یک در و پیکری هم داشت، آن در و پیکر را هم از بین بردند و متاسفانه بازار سرمایه ما یکی از بی‌دروپیکرترین بازارهاست.

بازار سرمایه تحت نفوذ ۴ قشر مختلف است؛ اول دولت که بیشتر منافعش در بازار بدهی و اوراق است و بیشتر نگران نرخ بهره اوراقش است که پول از آنجا خارج نشود. دوم بانک‌ها هستند که بیشتر نگران صندوق‌های با درآمد ثابت هستند و سوم هم تحت نفوذ کاسبان حجم معامله و کسانی مانند خود شرکت‌های بورس و فرابورس و شرکت‌های کارگزاری است که راهکارهای کوتاه‌مدت انجام می‌دهند. خود سازمان بورس نیز به دنبال حجم معامله است. چهارم هم تحت نفوذ صاحبان ثروت در بازارهای غیرمولد مانند املاک است؛ این افراد اجازه نمی‌دهند بازار سرمایه، به ویژه بازار سهام در مسیر رشد قرار بگیرد به گونه‌ای که اکنون ارزش کل بورس ما اندازه یک خیابان کوچک تهران نیست.

اعتقادم بر اینست تا زمانی‌که بازار از سیطره این ۴ قشری که مطرح کردم خارج نشود و عملا فضا و حکمرانی در بازار تغییر نکند، فضا مثبت نخواهد شد. در هرحال امیدوارم مسئولین به خود بیایند و زمینه و شرایطی ایجاد شود که اعتماد به بازار مولد سرمایه، که بخش عمده‌ای از تولید ناخالص داخلی کشور را مدیریت و نمایندگی می‌کند، برگردد و عملا سرمایه شکل بگیرد.

محدودیت دامنه نوسان برای هفتمین هفته متوالی اعمال شده و برخی مطالبه اصلی فعالان را حذف این محدودیت می‌دانند. آیا اکنون شرایط حذف این محدودیت موجود است؟

متاسفانه صیدی در مصاحبه اول خود خیلی خوب ظاهر نشد و چون از بدنه بانک هم به بورس آمده، تفکر بانکی دارد و بیشتر روی بحث کاهش ریسک و تامین مالی صحبت کرد. هدف اصلی بازار سرمایه، سرمایه‌گذاری، بهبود فضای سرمایه‌گذاری و مبادله سرمایه‌گذاری‌هاست نه تامین مالی؛ اما ایشان به این اهداف اشاره نکرد و به سمت کاهش ریسک و تامین سرمایه رفت

به نظرم تا انتخابات آمریکا در شرایط نامناسبی قرار داریم و محدودیت دامنه نوسان باید وجود داشته باشد.

در فروردین‌ماه امسال پیشنهادی دادم که در شرایط مثبت بازار اتفاقا باید دامنه نوسان محدود باشد که حداقل ما ۲ تا ۳ هفته بازار سبز داشته باشیم. در این شرایط اعتماد به این بازار برنمی‌گردد و متاسفانه عملکرد غلط مدیران قبلی اینگونه بود که زمان منفی بودن بازار، دامنه نوسان را ۶ یا ۷ درصدی و بعد دامنه را محدود می‌کردند و این کار غلطی بود.

حداقل تا انتخابات آمریکا دامنه نوسان را باید محدود نگه داریم زیرا تعداد تحلیل فعالان بازار از مناظرات انتخاباتی آمریکا بیشتر از انتخابات ایران است زیرا خیلی از متغیرهای اقتصاد ایران از انتخابات آمریکا بیشتر تاثیر می‌پذیرند.

رویکرد دولت در این زمینه چیست؟

هنوز هیچ تغییری در رویکرد دولت در حوزه‌های اقتصادی شاهد نیستیم و معلوم نیست به دنبال چه هستند. به نظر من در این شرایط باز کردن دامنه نوسان زمینه بی‌اعتمادی را ایجاد می‌کند زیرا اگر بازار هم در حال رشد باشد، این رشد حداقل باید ۲ تا ۳ هفته ادامه داشته باشد که اعتماد برگردد. اینکه همه این رشد ظرف یکی دو روز اتفاق بیافتد، باعث برگشتن اعتماد نمی‌شود.

پیشنهادم اینست که در حجم مبنا بازنگری کنند و مقداری آن را کاهش دهند زیرا با کاهش حجم مبنا، سهم‌ها زودتر به قیمت تعادلی خود می‌رسند اما در شرایط فعلی دامنه نوسان نباید بازتر شود.

بورس نوکری بانک‌ها و دولت را نکند

مطالبات اصلی فعالان بازار سرمایه از مدیریت جدید سازمان بورس چیست؟

به عنوان کسی که ۳۰ سال است در بخش‌های مختلف این بازار فعالیت دارد، 5 مطالبه اصلی دارم. اولین مطالبه اینست که تغییر هدف بازار سرمایه را در اولویت اول قرار دهند و هدف آن را سرمایه‌گذاری تعریف کنند. تامین سرمایه کار بازار سرمایه نیست و فضای سرمایه‌گذاری که درست شود خودبه‌خود تامین سرمایه اتفاق می‌افتد.

این اهداف را باید در گفته‌ها و برنامه‌های خود بگذارند؛ برای مثال اگر همایش می‌گذارند، همایش سرمایه‌گذاری و حمایت از سرمایه‌گذاری بگذارند نه همایش تامین سرمایه که مانند عشقی با تامین سرمایه شیره وجودی بازار سرمایه را بکشند. در کنار تعیین هدف مناسب، با ضروریاتی مثل نقدشوندگی و شفافیت، زمینه را برای سرمایه‌گذاری و حمایت از سرمایه‌گذاری فراهم کنند و دنبال تامین مالی و نوکری بانک‌ها و دولت نباشند، دنبال این باشند که از سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران خرد حمایت کنند.

ریاست جدید سازمان بورس در کنار تعیین هدف مناسب برای بازار به جای تامین مالی، با ضروریاتی مثل نقدشوندگی و شفافیت، زمینه را برای سرمایه‌گذاری و حمایت از سرمایه‌گذاری فراهم کند و دنبال تامین مالی و نوکری بانک‌ها و دولت نباشد، دنبال این باشد که از سرمایه‌گذاری و سرمایه‌گذاران خرد حمایت کند

خواسته دوم که خیلی مهم هم هست، اینست که در بازار سرمایه از ابزارهای کوتاه‌مدت‌نگر حمایت نکنند و از بهترین روش سرمایه‌گذاری، که روش سرمایه‌گذاری حرفه‌ای و مدت‌دار است و ترجیحا میان‌مدت و بلندمدت است، استفاده کنند. یعنی ابزارها، مقررات و قوانین را در این جهت حرکت دهند که نگاه سرمایه‌گذاران، نگاه مدت‌داری شود و دنبال حجم معامله و نوسان‌گیری و ابزارهایی مثل بازار‌گردانی و غیره نباشند بلکه به دنبال ابزارهایی باشند که نگاه سرمایه‌گذار را به سمت سرمایه‌گذاری بلندمدت سوق می‌دهد و عملا این شرایط را ایجاد می‌کند.

سومین خواسته‌ای که وجود دارد اینست که آقای صیدی و سازمان بورس به دنبال این باشند که در حاکمیت این دیدگاه را ایجاد کند که بورس عامل تورم نیست زیرا متاسفانه همین تفکر ناصواب  در این سال‌ها عملا جلوی رشد بازار سرمایه را گرفت و منابع را به سمت بازارهای دیگر هدایت کرد و عامل سرکوب بازار سرمایه ما شد. این را باید روشن کنند که بورس عامل تورم نیست بلکه عامل کنترل تورم است زیرا عامل جمع‌آوری نقدینگی سرگردان است. 

مطالبه چهارم اینست که نظارت‌های بورس و بازار سرمایه با یک معیار علمی صورت بگیرد نه اینکه سلیقه‌ای باشد. متاسفانه تا بازار مقداری رشد می‌کند، یکسری بازارهای رقیب می‌گویند حباب است و خود سازمان بورس هم از نهادهایی است که به اسم نظارت، سعی می‌کند سلیقه‌ای برخورد و بازار سرمایه را سرکوب کند. من فکر می‌کنم که خود سازمان بورس الان مانع اصلی رشد بازار سرمایه است زیرا سازمان نمی‌خواهد بازار سرمایه رشد کند و تضاد منافعی که بین بازار بدهی و بازار سهام وجود دارد، اجازه نمی‌دهد بازار سهام رشد کند زیرا این نگرانی وجود دارد که اگر بازار سهام رشد کند، پول از بازار بدهی و اوراق خارج می‌شود و عملا دولت و بانک‌ها دچار مشکل می‌شوند.

سازمان بورس باید این مشکل را حل کند و هزینه این تضاد را نباید بازار سهام بدهد و باید یک معیار اساسی برای نظارت پیدا کند. این معیار اساسی، معیار ارزش‌گذاری سهام شرکت‌هاست و دیدگاهی که باید بر ارزشگذاری حاکم شود، همان دیدگاه ترازنامه‌‌ای است که وجود دارد. متاسفانه نگاه سهامداران عمده و سازمان بورس، بیشتر دیدگاه سود و زیانی است و این دیدگاه باعث شده که بازار سرمایه ما رشد نکند.

پنجمین درخواست ما اینست که در این کشور بانک مرکزی و دولت عرضه کنترل نقدینگی و قیمت ارز را ندارد و دست در جیب سهامداران می‌کند و تورم را در قیمت‌گذاری کالاها و در قیمت‌گذاری ارز کنترل می‌کند. اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد. باید جلوی این روند گرفته شود.

 درخواست ما از رئیس سازمان بورس اینست که اولا تلاش کند حتما در هیأت دولت حضور داشته باشد و جایگاه خود را ارتقا دهد. در این کشور متولی سرمایه‌گذاری در حد معاون وزیر هم نداریم در حالی که در کشورهای منطقه می‌بینیم وزیر سرمایه‌گذاری دارند ولی در کشور ما یک مدیرکل برای این کار نداریم. رئیس سازمان بورس هم که به عنوان متولی سرمایه‌گذاری شناخته می‌شود دنبال تامین سرمایه است و حتی در هیأت دولت جا ندارد. درخواست ما اینست که جایگاه بازار سرمایه که به شدت افول کرده، بالا رود و جایگاه بازار سرمایه به لحاظ حاکمیتی به گونه‌ای شود که از شهردار تهران هم بالاتر رود و در هیأت دولت شرکت کند چون تصمیمات تمامی وزارتخانه‌ها روی بازار سرمایه ما تاثیرگذار است. باید این شرایط ایجاد شود و آقای صیدی باید با بانک مرکزی و دولت صحبت کند که بورس عامل تورم نیست و نرخ بهره 

کاهش پیدا کند.

بانک مرکزی نقدینگی خلق می‌کند اما از طرفی با نرخ بهره بالا، که به قیمت نابودی تولید و بازار سرمایه تولیدمحور تمام می‌شود، می‌خواهد جلوی آن نقدینگی را بگیرد که رویه غلطش آن را خلق کرده و از این طریق تورم را کنترل کند. این نگاه باید تغییر پیدا کند.