در دو راهی ادغام یا ورشکستگی:
ایرلاینها با وجود کمکهای بزرگ دولتی، زیانده هستند
وضعیت بیشتر ایرلاینها به گونهای است که با وجود کمکهای بزرگ دولتی، بازهم زیانده هستند. اما در کمال تعجب دولتها حاضر به قطع کمک رسانی به این ایرلاینها و ادغام آنها با سایر ایرلاینهای دیگر نیستند تا از این طریق شاید حداقل زیان کمتری داشته باشند.
به گزارش ایلنا، بر اساس آخرین آمارهای موجود، تعداد ایرلاینهای ایرانی ۲۱ مورد اعلام شده است، اما برخی از این ایرلاینها به دلیل فقدان کیفیت لازم و عدم رعایت استانداردهای داخلی و خارجی، نبودشان بر موجودیتشان ارجحیت دارد، بنابراین حیف است که آنها را حتی ایرلاین بنامیم.
باید از مسئولان مربوطه پرسید صاحبان سفرههای ایرلاینهای زیانده چه کسانی هستند که هیچ کدام از دولتها حاضر به قطع کمکهای خود به آنها نیستند؟ واقعا چرا یارانهی سوختی که میتواند ایرلاینهای بزرگتر و کمتر زیانده را یاری کند تا از این طریق خدمات بهتری به مسافران ارائه کنند هر ساله باید در اختیار چنین ایرلاینهای بیکیفیت و کوچکی قرار بگیرد؛ ایرلاینهایی که هیچ ماه و سالی را سراغ نداریم که فریاد مسافران علیهشان بلند نشود. البته ایرلاینهای بزرگ هم چندان فرقی ندارند اما شاید بتوان با ادغام کوچکها و بزرگها وضعیت مخرب صنعت هوایی کشور را مقداری ترمیم کرد.
البته مدیریتِ چنین ایرلاینهایِ زیانسازی، همواره برای کجکارکردی خودشان تحریمها را بهانه میکنند و معمولا با چنین حیلهای در پستویِ فقدانِ توانمندیهایشان جا خوش میکنند. همفکران این افراد نیز همان کسانی هستند که ضمن ورود هواپیماهای برجامی به کشور، انتقاد سر میدادند که کشور چه نیازی به هواپیما دارد! کشور نیازی به هواپیما ندارد اما چگونه است که نیاز به ایرلاین و فرودگاه دارد؟ سوال اینجاست که چرا با خرید هواپیما مخالفند اما با تاسیس فرودگاه بدون هواپیما موافقند؟
علت رشد قارچگونه این ایرلاینهایِ بیخاصیت که با مدیریتی بیکفایت میزبانی میشوند، هر چند میتواند متعدد باشد اما بدون شک یکی از دلایل مهمِ آن را میشود در صدور مجوزهای فلهای تأسیس ایرلاینها، آنهم بدون رعایت معیارهای لازم دانست. ماحَصَل ظهور این ایرلاینها در چنین فضای غیرشفافی، سوءاستفاده از منابع دولتی همچون سوخت ارزان، تسهیلات مالی و سایر حمایتهای دولتی خواهد بود. لذا بیپرده باید گفت حامیان و موافقان تاسیس ایرلاینهای جدید در اکثر موارد (اگر بیسواد نباشند) مطمئنا به فکر جیب شخصی خود و همفکران خود هستند.
فردوگاه بینالمللی همدان که حتی در تامین مسافران داخلی هم مشکل دارد، چرا باید برای نگهداشت آن، مجددا هزینههای کلانی صورت بگیرد؟ آیا برای اینکه مسئولان مربوطه دریابند این فرودگاه ۸۰ ساله نمیتواند مورد اقبال قرار گیرد، باید هزینههای بیشتری خرج شود؟ بخش تاسفبار این ماجرا زمانی به چشم میآید که میدانیم یک رسانهی خاص که از قضا آن هم بینالمللی است و از بیتالمال ارتزاق میکند، چند مدت پیش این فردوگاه را زیانده معرفی کرده و یک فصل انتقادی در باب آن گشوده بود. ولی اکنون تریبونی برای مسئولانی شده که میخواهند مجدد نبش قبر کنند تا شاید این مردهی ۵۰ ساله را زنده کنند.
بیش از پیش باید به ناوگان هوایی کشور رسیدگی شود. اما نه از طریق صدور مجوز به ایرلاینی که با چند جین هواپیمای ۲۵ ساله درخواست مجوز میدهد؛ اما نه با تاسیس فرودگاهی جدید. هزینههای جاری را میتوان سمت نوسازی ناوگان موجود برد. میتوان هواپیماهای جدیدتری خریداری کرد و فرودگاههای موجود را هم بازسازی کرد. اصلا زیبندهی یک فرودگاه بینالمللی نیست که شکل و ظاهرش در حد یک رستوران بینراهی باشد، شکل و ظاهر یک فرودگاه باید فرودگاهی باشد. به جای صدور مجوز دوستانه به ایرلاینهای بیخاصیت و فاقد کیفیتِ مناسب و همچنین تاسیس فرودگاههای بدون مسافر، همین وضعیت موجود را اگر بتوانیم ارتقاء دهیم، به ناگاه خواهیم دید که مردم چگونه از یک ایرلاین و یک فرودگاه با کیفیت حمایت خواهند کرد.
دیدگاه تان را بنویسید