سعید شمس

تحریم‌های بین‌المللی و همچنین سوءمدیریت آشکار در بدنه دولت شرایطی را موجب شده است که مردم در عینِ گرفتاری،  کمترین امیدی برای ترمیم فضای کدر موجود ندارند. در واقع وقتی سیاست خارجی نظام حکمرانی توجهی به تعامل با نظام بین‌الملل نشان نمی‌دهد، تحدیدها را باید پایان‌ناپذیر قلمداد کرد. مشکل بزرگ اما این است که «سوءمدیریت»ی که ریشه در «حاشیه‌نشینی شایسته‌سالاری» دارد، اوضاع را به مراتب غیرقابل تحمل کرده است. در واقع وقتی دولت مستقر بی‌توجه به آلام عمومی دم از پیشرفت می‌زند و جامعه به جملات قصار و واهی مسئولان عادت کرده است، چطور می توان از افکار عمومی توقع اطمینان خاطر به آینده و اعتماد به مسئولین داشت؟

مرتضی عزتی،  اقتصاددان،  در گفت‌و‌گو با «توسعه ایرانی» در این رابطه گفت: نکته نگران‌کننده و هزینه‌ساز چیزی جز این نیست که مسئولانی در کشور زمام امور را به دست گرفته‌اند که اساساً با هیچ متر و معیاری شایستگی حضور در سطوح مهم نظام حاکمیتی را ندارند. در عرصه اقتصاد تیمی قرار است موانع را از پیش رو بردارند که از تجربه و تخصص لازم محروم هستند. دقیقاً به این دلیل، نه درکی از شرایط موجود اقتصادی دارند و نه حتی حداقل توانایی که بتوانند در راستای گذر از برهه بحرانی قدم‌های مثبتی بردارند.

در عرصه اقتصاد تیمی قرار است موانع را از پیش رو بردارند که از تجربه و تخصص لازم محروم هستند. دقیقاً به این دلیل، نه درکی از شرایط اقتصادی موجود دارند و نه حتی حداقل توانایی که بتوانند در راستای گذر از برهه بحرانی قدم‌های مثبتی بردارند

تحلیلگر اقتصادی  در ادامه گفت: مردمی که مشکل دارند و برای گذراندن زندگی به چه کنم- چه کنم افتاده اند، چشم شان به مدیران است تا شاید به طریقی مشکلات شان کمتر شود. در چنین شرایطی وقتی مسئولی از درآمد 200 میلیون دلاری از یک نمایشگاه حرف می زند و رئیس جمهوری بی توجه  به گرفتاری‌های عمومی از قطار پیشرفت خبر می دهد و ... نوعی ناامیدی و حتی یاًس در جامعه به وجود می آید و مردم را به این نتیجه می رساند که از مسئولان هیچ توقعی نداشته باشند. 

او افزود: موضوع و شاید بهتر است، بگوییم اشکال بزرگ دیگر نظام حکمرانی این است که همه اصرار به مداخله در حوزه‌های دیگر دارند. مثلاً به مسئول قضایی چه ربطی دارد درباره الزام‌های رونق تولید اظهارنظر می کند یا مسئول دولتی چرا باید درباره مسائلی غیر از حیطه اختیارات خود نظر بدهد. در واقع این رفتارها نشان می دهد، مسئولان ما از پایه برای مسئولیت آموزش ندیده اند و به همین دلیل نمی دانند کجا قرار دارند و باید چه موضوع‌هایی را اولویت خود بدانند. 

استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: این روزها مردم تحت شدیدترین تنگناهای اقتصادی هستند و حتی برای تاًمین ملزومات ابتدایی هم مشکلات زیادی پیش روی خود می بینند. شرح این شرایط نشان می دهد، برای خروج از این وضعیت دشوار، به سیستم مدیریتی ای احتیاج داریم که با درک صحیح از کاستی‌‌ها و همچنین با اتکا به دانش خود بتوانند راهکارهای لازم را برای ترمیم فضای کدر مدنظر قرار بدهند. اما متاًسفانه کسانی وزیر، مدیر و ... هستند که به طور آشکاری سطح شان از سطح جایگاهی که در آن قرار گرفته اند، پایین تر است. پس دلیل توقع کارآمدی از آنها توقعی بی جا است. در نتیجه باید اذعان داشت، نظام مدیریتی با چالش شایستگی  مواجه است.

دولتی‌‌ها حتی به چهره‌های کاربلد و کارنامه‌دار جریان متبوع خود هم توجهی نشان نمی‌دهند و مسئولیت‌‌ها را غالباً به فارغ‌التحصیلان دانشگاه امام صادق می‌سپارند تا نتیجه این شود که در طول 2 سال، همه بخش‌‌ها بحران را با تمام وجود تجربه کنند و جامعه به بیشترین میزان ناامیدی برسد

شایسته‌سالاری به محاق رفته است

او ادامه می دهد: به طور مشخص بر اساس مشاهداتِ 2 سال اخیر، به جراًت می‌توان گفت، تیم اقتصادی دولت کمترین ویژگی‌های لازم را برای مدیریت ندارد. یعنی پدیده ای که در دولت ملموس است، چیزی غیر از این نیست که شایسته سالاری به محاق رفته است. مثلاً  در جابه جایی چند ماه پیش، وقتی وزیر صمت با تصمیم مجلس از دولت کنار گذاشته شد، وزیری جایگزین شد که به مراتب بدتر از قبلی بود. این روند غلط ریشه در «خودی» و «غیرخودی» کردن دولتی‌‌ها دارد. به این معنی که به هنگام گزینش مسئولان به جای اینکه صلاحیت و شایستگی لحاظ شود، می روند و از بین خودی‌‌ها فردی را انتخاب می کنند. انگار نه انگار که «وزارت» جایگاهی بسیار حساس و تاًثیرگذار در زندگی مردم است.

این اقتصاددان افزود: همچنین لازم به اشاره است که دولت در انتخاب مسئولان، اسیر و درگیر لابی‌های پشت پرده می شود و عملاً از اختیار عمل محروم است. حتی می توان گفت، در سطوح بالاتر هم در کنار رئیس جمهوری کسانی هستند که اجازه نمی دهند روال انتخاب‌‌ها بر اساس منطق و شایستگی پیش برود. اولویت دیگر متاًسفانه توجه به « بله قربان گویی» است که انتخاب چنین افرادی به مثابه سمی مهلک است. در واقع تا زمانی که این ساختار غلط اصلاح نشود، گره‌‌ها نه تنها باز نمی شوند، بلکه روز به روز کورتر خواهند شد. آنهم در شرایطی که بازگشت به منطق مداری و شایسته سالاری می تواند مشکلات را کمرنگ‌تر کند.

تداوم شرایط فعلی 

همه را به لبه پرتگاه خواهد فرستاد

وی توضیح داد: نکته ملموس چیزی جز این نیست که باید جامعه را بر مبنای علم اداره کرد. یعنی دلیلِ شرایط دشوار موجود با بررسی‌های دقیق شناسایی شود و در گام بعدی راهکارهای لازم بر اساس پتانسیل‌هایی که از آنها برخوردار هستیم، مدنظر قرار بگیرد. البته شاید حاکمیت از منزلت و آسایش «تعریف» دارد که با دیدگاه مردم متفاوت است. اما این معلوم است که تداوم شرایط فعلی همه را به لبه پرتگاه خواهد فرستاد.

او ادامه داد: دولت سیزدهم در حالی در پایان سال دوم دولتی ناکارآمد شناخته می شود که از همان موعد انتخابات ریاست جمهوری 1400 معلوم بود کشور به استقبال بحران‌های عمیقی می رود. یعنی وقتی در انتخاباتی همه سلیقه‌‌ها نمی توانند در فضای رقابتی حاضر شوند، طبیعی است که دولت برآمده از چنین راًی گیری ای نتواند دولتی کارآمد باشد. مخصوصاً اینکه دولتی‌‌ها حتی به چهره‌های کاربلد و کارنامه دار جریان متبوع خود هم توجهی نشان نمی دهند و در کمال تعجب، مسئولیت‌‌ها را غالباً به فارغ التحصیلان دانشگاه امام صادق می سپارند تا نتیجه این شود که در طول 2 سال، همه بخش‌‌ها بحران را با تمام وجود تجربه کنند و جامعه به بیشترین میزان ناامیدی برسد.

عزتی در پایان گفت: شرایط موجود و رفتار غلط سیاست‌گذاران فعلی باعث شده است، جامعه هزینه‌های گزافی را پرداخت کند. با این توضیح که گرفتاری‌های عمومی روز به روز بیشتر و البته غیرقابل تحمل‌تر خواهد شد. در این بین مردم می مانند و انواع و اقسام گرفتاری‌هایی که کمترین امیدی برای رفع‌شان ندارند. در پایان تاًکید می کنم، مردم گرفتار دولت پر غلط هستند.