بحران بورس دستوری حل نمیشود، حتی با ۱۰ فرمان جدید؛
بیاعتنایی به عملیات نجات در ساختمان شیشهای
باران زرین قلم
حتی عملیات نجات بورس تهران با ابلاغ بستهای موسوم به 10 فرمان نیز نتوانست معاملهگران بازار شیشهای را بر سر ذوق بیاورد. این گونه بود که سهامداران با سردی از کنار این بسته عبور کردند و حمایت حقوقیها در بازار مشهود بود.
در اولین روز هفته، پس از چهارشنبه بحرانی بورس بود که بسته حمایتی بورس با 10 فرمان ابلاغ شد تا عملیات تازه برای نجات بورس کلید بخورد. عملیاتی که انتظار میرفت در مرداد ماه سال گذشته به ثمر برسد. در جریان انتخابات، بحران بورس ناشی از عملکرد نادرست مقامات دولت دوزادهم عنوان شده بود و نه فقط رئیسی که همه کاندیداها معتقد بودند بورس تهران راه چارهای دارد که دولت دوازدهم مایل به اجرایش نیست.
حالا اما از آن روزها بیش از یک سال و اندی گذشته و بورس در کانال یک میلیون و 200 هزار واحدی قرار دارد. جایی عقبتر از سال گذشته. خروج سرمایه حقیقی از بورس در حال رکورد زدن است. بسیاری از کارشناسان معتقدند نه تنها بحران برطرف نشده بلکه تعمیق بحران خطرات بزرگی را پیش روی بازار سرمایه و اقتصاد ایران قرار داده است.
در معاملات روز شنبه هفتم آبان ماه، شاخص کل بورس پایتخت نسبت به روز کاری قبل 3 هزار و 564 واحد رشد کرد و به رقم یک میلیون و 244 هزار و 632 واحد رسید.
شاخص هم وزن بورس با افت 3 هزار و 216 واحدی در سطح 358 هزار و 143 واحدی ایستاد. همچنین شاخص کل فرابورس (آیفکس) 69 واحد پائین آمد و در سطح 17 هزار و 140 واحد قرار گرفت.
در دومین روز اما وضعیت کمی تغییر کرد. در روز یکشنبه شاخص کل در انتهای معاملات با رشد ۹۸۳۷ واحدی به کار خود پایان داد. نکته مهم اینجاست که هرچند جو منفی بورس کمی تعدیل شده است اما در معاملات دیروز همچنان ارزش صف فروش بالا بوده و تنها ۱۸ نماد در وضعیت صف خرید به ارزش ۲۱ میلیارد تومان قرار داشته و ۱۰۰ نماد در وضعیت صف فروش قرار داشتند.
کارشناسان چه میگویند؟
فردین آقابزرگی، کارشناس ارشد بازار سرمایه در گفتگو با مهر درباره وضعیت بسته ۱۰بندی حمایت از بازار سرمایه گفت: چند بند در همین بسته حمایتی فوری ابهام دارد به طوری که نرخ سود سپرده و بهره با رشد شاخص کل مغایرت دارد بنابراین این بسته نمیتواند اثرگذاری لازم را داشته باشد.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: باید به صورت ویژه نرخ بهره کاهشی شود، به ویژه نرخ مؤثر اوراق اخزا که در آستانه سود ۳۰ درصد معامله میشود به شدت کاهش یابد وگرنه بازار سرمایه واکنش خوبی نشان نخواهد داد.
بازار سرمایه دچار بحران عدم اعتماد است
بهنام صمدی، دیگر کارشناس بازار سرمایه نیز در این خصوص در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: بازار سرمایه دچار یک بحران به نام بحران عدم اعتماد است، چون وعدههایی که قبلا داده شده، هیچ کدام جامعه عمل پوشانده نشده است.
وی میافزاید: در بهمن ۱۴۰۰ یک بسته معروف به ۱۰ فرمان رئیسی برای بازار سرمایه، منتشر شد که حتی یک بند از این بسته هم عمل نشد. یکی از بندها این بود که سقف نرخ بهره ۲۰ درصد باشد. اینها باعث میشود که بازار سرمایه به این بستهها اعتماد نکند.
مهمترین مفاد بسته حمایتی چیست؟
در بسته 10 بندی جدید نجات بورس مقرر شده است بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف 100میلیون تومان برای هر نفر (که حدود 96 درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند) از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایهگذاران صورت گیرد. بسیاری از کارشناسان این اقدام را اقدامی عجیب میدانند.
شاید مهمترین نکته این باشد که مهار بحرانهای اقتصادی و کشیده شدن ترمز تورم میتواند زمینه را برای بهبود وضعیت مهیا کند. این اتفاق در عمل بورس را نیز تحتتاثیر قرار میدهد؛ چراکه بحران بورس راه حلی جدا از بحران اقتصاد ندارد
در عین حال تزریق منابع جدید توسط صندوقهای حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه و بهمرور افزایش مبلغ مذکور در این بسته مورد توجه قرار گرفته است.
پیشبینی شده است واریز منابع مندرج در ردیف بودجه سال 1401 به صندوق تثبیت از روز شنبه جمعاً به مبلغ حدود 50هزار میلیارد ریال در دستور کار قرار گیرد اما مفادی تکراری نیز در این بسته به چشم میخورد. به عنوان مثال همچنان به مدیریت نرخ سود و توقف عرضه اولیه تا زمان بازگشت ثبات به بازار و مواردی از این دست اشاره شده است.
بورس به کدام سو میرود؟
بسیاری از معاملهگران معتقدند بحران بورس ناشی از اداره دستوری اقتصاد است. قیمتگذاری دستوری و صدور دستورات متعدد برای مهار بحرانهای اقتصادی چنین وضعیتی را به وجود آورده و حالا در این فضا دولت قصد دارد با دستور بورس را از بحران فعلی نجات دهد .
این قبیل دستورات هر چند مسکنهایی موقتی تلقی میشوند، اما نمیتوانند متضمن بازگشت ثبات به بازار باشند چرا که بیثباتی بورس ناشی از تصمیمات اقتصادی و شرایط موجود در کشور است. نبود امکان پیشبینی اقتصاد حتی در آینده کوتاهمدت، منفی شدن روند سرمایهگذاری، ورود اقتصاد ایران به مرحلهای خطرناک که در آن نرخ استهلاک سرمایه از نرخ سرمایهگذاری پیشی گرفته است، همگی سبب شده بورس که پیشانی اقتصاد ایران است نیز درگیر بحران باشد.
به نظر میرسد درگیری نزدیک به 50 میلیون نفر با بازار سرمایه و توزیع سهام عدالت و سپس گرفتار شدن بورس در وضعیتی بحرانی که موجبات آب رفتن سرمایهی مردم را فراهم کرد همگی حساسیت بازار سرمایه را بیش از پیش افزایش داده است. ایران در سال1399، شاهد تب بالای بازار سرمایه بود. همان زمان کارشناسان هشدار شدید میدادند که این تب به زودی به عرق خواهد نشست و تبعات آن اقتصاد را درگیر خواهد کرد. بورس در این دوره زمانی خود را با نرخ ارزی که بیترمز میتاخت، وفق میداد اما حالا لرز بورس همچنان به پایان نرسیده است و باید دید از پس دستورات تکراری و فرمانهای مشابه، بازار سرمایه میتواند راه نجاتی برای خود ببیند یا خیر؟ شاید مهمترین نکته این باشد که مهار بحرانهای اقتصادی و کشیده شدن ترمز تورم میتواند زمینه را برای بهبود وضعیت مهیا کند. این اتفاق در عمل بورس را نیز تحتتاثیر قرار میدهد؛ چراکه بحران بورس راهحلی جدا از بحران اقتصاد ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید