آیا بنزین یک کالای «خاص» است؟
واقعی کردن قیمت بنزین و حساسیتهای همیشگی
حمیدرضا شکوهی
این روزها عادت کردهایم به هر مطلبی که در آن از واقعی کردن قیمت بنزین سخن به میان آمده، برچسب دولتی بودن بزنیم و آن را به صورت کامل نفی کنیم. اما روی سخن این گزارش با نخبگان و گروههای مرجع فکری است. پس لازم است قبل از هر گونه پیشداوری و برچسب زدن در خصوص واقعی کردن قیمت بنزین، در ابتدا استدلالهای گوناگون در این حوزه شنید و سپس به قضاوت پرداخت.
کمتر کالایی را در ایران میتوانید بیابید که همچون بنزین، حتی شایعه گران شدنش تمام حوزه های اقتصادی - اجتماعی- سیاسی را درگیر کند. طبق اعلام مرکز آمار ایران، در مهر ماه سال جاری، رب گوجه فرنگی ۲۲۷ درصد، گوجه فرنگی ۱۴۷ درصد، سیب زمینی ۱۰۷ درصد، تخممرغ ۷۲ درصد و گوشت بین ۴۲ تا ۵۲ درصد نسبت به سال گذشته گران شده است. این که بگوییم چون اینها گران شده، باید بنزین هم گران شود، منطقی نیست. ولی بررسی روند منطقی افزایش قیمتها و نیازسنجی اقشار و دهک های مختلف مردم به کالاهای مختلف ضروری است. در ماههای گذشته بسیاری از کالاهایی که بر زندگی روزانه مردم و سبد هزینههای خانوار تاثیر مستقیم دارد به صورت لجام گسیخته گران شده است اما هرگز حساسیت ایجاد شده برای آن در حد شایعه افزایش مثلا 30درصدی قیمت بنزین نیست. این مسئله نشان میدهد بنزین در اقتصاد ایران به یک کالای خاص تبدیل شده و منطق قیمتگذاری خاص خود را پیدا کرده است.
کالاهایی که در بالا از آنها اسم برده شد، همگی ضروری ترین کالاهای خوراکی برای مردم هستند. اما قیمت آنها نسبت به پارسال بسیار افزایش یافته و خیلی از دهک های پایین جامعه که زمانی با گوجه و تخم مرغ و سیب زمینی و رب می توانستند غذایی ارزان تهیه کنند، اگر هم بتوانند آن غذا را تهیه کنند دیگر غذای ارزانی برایشان نخواهد بود. قیمتها بی رویه گران میشود اما وقتی نوبت به بنزین میرسد، حساسیتها بیشتر می شود.
تصمیمات قاطع درباره قیمت بنزین اسیر مصلحت اندیشی میشود و در دورههای مختلف، مجلس و دولت، توپ را به زمین هم میاندازند تا بدنامی گران کردن بنزین، به پای آنها نوشته نشود! در دورههایی هم که نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری یا انتخابات مجلس هستیم، تصمیم گیری درباره قیمت بنزین که نتیجه اش گران کردن ناگزیر بنزین است، به تاخیر می افتد تا مبادا تولید نارضایتی کند و مردم کمتر در انتخابات شرکت کنند! اما واقعا تا چه زمانی باید به این دور باطل ادامه داد؟ دهک های پایین جامعه توان خرید بسیاری از خوراکی های ضروری را هم ندارند اما بنزین با ارزان ترین قیمت در اختیار دهکهای بالای جامعه قرار میگیرد.
قیمت یک بطری نیم لیتری آب معدنی به ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ تومان رسیده و شیر و لبنیات به عنوان یک عنصر ضروری برای تمامی اقشار جامعه، ار پارسال ۳۶ درصد گران شده، اما بنزین مضر به حال جامعه، باید همان لیتری هزار تومان بماند تا مبادا تولید نارضایتی کند. به نظرم اینجا باید نخبگان جامعه و گروههای مرجع فکری و دانشگاهی، عملکرد موثرتری داشته باشند. باید در نظر بگیریم که هدف، صرفا گران کردن بنزین نیست؛ بلکه حساسیت زدایی غیرمنطقی از واقعی کردن قیمت بنزین است. نباید صرفا به مردم گفت بنزین، ارزان است و باید گران شود. بلکه در کنارش باید گفت که حساسیت برای افزایش بی رویه قیمت خوراکی های مفید موردنیاز دهک های پایین جامعه مهمتر است یا حساسیت برای افزایش قیمت بنزین؟ اما حساسیت زدایی از افزایش قیمت بنزین و اقناع مردم هم، تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه، تلاش برای کاهش مصرف بنزین از طرقی غیر از واقعی کردن تدریجی قیمت است.
باید بپذیریم که در سالهایی که سهمیه بندی سوخت آغاز شد و قیمت بنزین افزایش یافت، علیرغم تمام وعده هایی که داده شد، ناوگان حمل و نقل عمومی کلان شهرها تقویت نشد و گام بلندی برای ترغیب مردم به استفاده از اتوبوس و مترو برداشته نشد. ازدحام فراوان مردم در وسایل حمل و نقل عمومی به گونه ای است که فقط کسانی که به هر دلیلی «مجبورند»، از اتوبوس و مترو استاده می کنند و کمتر کسی حاضر است خودروی شخصی خود را در خانه بگذارد و با طیب خاطر از مترو و اتوبوس استفاده کند. تا زمانی که گام جدی برای تقویت ناوگان حمل و نقل عمومی کلان شهرها برداشته نشود، مصرف بی رویه بنزین ادامه خواهد داشت. در جادههای برون شهری هم، ترافیک شدید در زمان تعطیلات، به تنهایی عامل هدررفت میلیونها لیتر بنزین است. از سوی دیگر، کیفیت خودروها در ایران غالبا مطلوب نیست و میزان مصرف بنزین در خودروهای تولیدی در داخل که بخش اعظم خودروهای در حال تردد در کشور را تشکیل می دهند، گاه دو برابر استانداردهای روز جهان است. به این مثنوی بنزینی، باز هم می توان افزود، اما خلاصه آنکه برای حرکت در مسیر واقعی کردن قیمت بنزین، باید هر دو روی سکه را دید. اقناع مردم از طریق روشهای غیرکلیشهای رایج از یک سو، و برداشتن گامهای عملی در جهت افزایش بهره وری از سویی دیگر مکمل هم خواهند بود.
دیدگاه تان را بنویسید