خودکفایی از شعار تا عمل
ضرورت رقابتی شدن بهای تمام شده گندم
اگر ارادهای جدی برای خودکفایی در تولید گندم وجود دارد در درجه اول باید با افزایش بهرهوری آب، حرکت به سوی استفاده از تکنولوژی در کاشت، داشت و برداشت و افزایش بهرهوری نیروی انسانی، بهای تمام شده تولید گندم داخلی را کاهش داد و آنرا به امری اقتصادی تبدیل کرد هواداران استقلال و خودکفایی کشور معتقد بودند، در میان اقسام وابستگی، هیچ ننگی از این بالاتر نیست که یک ملت برای تهیه نان خود به بیگانگان وابسته باشد. از این رو در بخش کشاورزی، خودکفایی در تولید گندم به یک معیار و شاخص اصلی برای سنجش میزان کامیابی دولتها در تحقق شعار خودکفایی تبدیل شد
مهدی الیاسی، روزنامه نگار
روز گذشته، علی قلی ایمانی رئیس بنیاد توانمندسازی گندم در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، گفت: «امسال پرداخت مطالبات گندمکاران با نظم بیشتری همراه بوده البته در قانون آمده که اگر دولت بخواهد در پرداختها تاخیر داشته باشد باید مطابق نرخ روزشماری که بانک مرکزی اعلام میکند سود تاخیر را به کشاورزان بپردازد اما متاسفانه این قانون عملیاتی و اجرایی نشده است.» رئیس بنیاد توانمندسازی گندم در رابطه با اعلام نرخ خرید تضمینی گندم تصریح کرد: «طبق صحبتهایی که وزیر جهاد کشاورزی داشتند نامهای را آقای جهانگیری به آقای نوبخت زدهاند تا نرخ را سریعتر نهایی و مصوب کنند و قرار شده بود در این هفته نرخ خرید تضمینی اعلام شود اما هنوز هیچ خبری نشده است.»
خودکفایی در تولید گندم
یکی از شعارهایی که در دو دهه ابتدای انقلاب بسیار به گوش میرسید این بود که خودکفایی در کشاورزی، محور استقلال است.
از آنجا که یکی از اتهامات اصلی رژیم گذشته، وابستگی به بیگانگان بود، استقلال به اصلی ترین شعار انقلاب تبدیل شد و در بخش اقتصاد نیز، استقلال، معنی خودکفایی به خود گرفت. حتی عدهای از تعبیر نهضت خودکفایی استفاده میکردند و مقصودشان این بود که کشور در تمام شئون اقتصادی اعم از حوزه صنعت و کشاورزی باید توان تولید در داخل را داشته باشد. یعنی تمامی مایحتاج صنعتی و کشاورزی کشور باید در داخل ایران و به دست ایرانیان تولید شود. در این میان گندم وضعیتی خاص و کاملا استثنایی پیدا کرد. چرا که هواداران استقلال و خودکفایی کشور معتقد بودند، در میان اقسام وابستگی، هیچ ننگی از این بالاتر نیست که یک ملت برای تهیه نان خود به بیگانگان وابسته باشد. از این رو در بخش کشاورزی، خودکفایی در تولید گندم به یک معیار و شاخص اصلی برای سنجش میزان کامیابی دولتها در تحقق شعار خودکفایی تبدیل شد. به نحوی که به طور مثال محمود حجتی، وزیر کنونی جهاد کشاورزی اصلیترین افتخار خود را این میداند که در دو دولت خاتمی و روحانی موفق شده است کشور را از واردات گندم بینیاز سازد.
به نظر میرسد تمامی دولتهای بعد از انقلاب (دولتهای جنگ، سازندگی، اصلاحات، مهرورزی و اعتدال) ضرورت خودکفایی در تولید گندم را به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفتهاند و هریک تلاش دارند نشان دهند چگونه در تحقق این امر، موفق بودهاند. اما پرسش این است که آیا نیاز به گندم تفاوت معناداری با سایر نیازهای کشور دارد که خودکفایی در تولید آن به یک امر ناموسی برای دولتها تبدیل شده و منابع مادی و مالی و انسانی کشور برای برای تحقق آن بسیج کردهاند؟ آیا اساسا خودکفایی در تولید گندم آن هم برای کشوری که سالهاست درگیر خشکسالی فزاینده است و چشمانداز این خشکسالی دورنمایی تیره را ترسیم میکند، افتخار به شمار میآید؟ آیا درست است که به گندم رویکردی استثایی داشته باشیم و برای آن وجوه سیاسی و حتی امنیت ملی قائل شویم؟ حتی اگر قائل به تلقی امنیتی نسبت به ماجرا هستیم آیا واردات گندم امنیت ملی را بیشتر به مخاطره میاندازد یا بیآبی؟
هزینه تولید گندم در ایران
چقدر است؟
در حال حاضر دولت برای خودکفایی در گندم چنان اهمیت راهبردی قائل است که در وزارت جهاد کشاورزی، بنیادی تحت عنوان توامندسازی گندم ایجاد کرده است و در فهرست خرید تضمینی محصولات کشاورزی، خرید گندم در صدر فهرست محصولات کشاورزی قرار دارد. آنچه در سالیان گذشته همواره شاهد بودهایم این است که هم دولت همیشه مدعی است برای خرید تضمینی گندم، قیمتی بالاتر از قیمت متعارف گندم در دنیا پرداخت میکند و هم کشاورزان همیشه معترض و ناراضی هستند و قیمت خرید تضمینی را برای تامین هزینههای تولید ناکافی میدانند. پرسش این است که وقتی تولید یک محصول هم دولت را به عنوان خریدار، ناراضی ساخته و هم کشاورز به عنوان تولید کننده، رضایت ندارد، چه اصراری برای استمرار این وضعیت وجود دارد؟ سال گذشته بود که حسن روحانی، رئیس جمهوری در جشن خودکفایی گندم گفت: دولت گندم را از کشاورزان برای هر کیلو بیش از 1300 تومان میخرد در حالی که می تواند همان گندم را به قیمت کیلویی 700 الی 800 تومان وارد کند. وی تاکید کرد: دولت از این بابت فشار بودجهای زیادی را تحمل میکند اما برای پشتیبانی از گندمکاران داخلی این کار را انجام میدهد.
این اظهارات در حالی است که کشاورزان نه تنها از این منت گذاشتن رئیس جمهوری راضی نیستند که عدد 1300 تومان برای هر کیلو گندم را برای تامین هزینههای تولید ناکافی میدانند. دبیر بنیاد خودکفایی گندم در خصوص افزایش قیمت خرید تضمینی گندم برای امسال و میزان نرخ پیشنهادی وزارت جهاد کشاورزی گفت: « پیشنهاد وزیر جهاد کشاورزی حدود 1600 تومان است اما باید منتظر اعلام نظر شورای اقتصاد باشیم. در مجموع سه سال است که قیمت خرید تضمینی گندم تغییری نداشته است. قیمتها هم در بحث خانوار کشاورز و هم در بحث اجزا و عوامل تولید مانند ماشینآلات، ادوات، هزینه حمل، دستمزد کارگر و هزینه تولید باید در نظر گرفته شود. قیمت تراکتوری که در اختیار کشاورزان است تا 38 درصد افزایش پیدا کرده است. ما اگر بخواهیم نرخ واقعی را اعلام کنیم باید تمام هزینهها را درنظر بگیرم و با احتساب سود قیمت را اعلام کنیم.»
از یکسو با توجه به سخن رئیس جمهوری مبنی بر قیمت کیلویی 700 الی 800 تومان برای واردات گندم، و از سوی دیگر ناکافی دانستن عدد 1300 تومان از سوی کشاورزان و تقاضای افزایش قیمت خرید تضمینی، گویای آن است علاوه بر مشکل کم آبی و فشار تولید گندم به منابع آبی، اساسا بهای تمام شده تولید گندم در ایران به دلایل مختلف اقلیمی و مادی و انسانی، بسیار بیشتر از قیمتهای جهانی است. وقتی قیمت تمام شده گندم در ایران حدود 2 برابر قیمتهای جهانی است، این پرسش پیش میآید که چرا باید بر تولید محصولی در داخل کشور اصرار داشته باشیم که هم کشاورز از قیمت آن ناراضی است، هم دولت به عنوان خریدار؟ آیا بهتر نیست با گندم نیز با منطق اقتصادی مواجه شویم و بار رویکرد سیاسی و ایدئولوژیک را از دوش آن برداریم؟
به راستی هزینه فرصت از دست رفته گندم در ایران چقدر است؟ با توجه به بازده پایین بخش کشاورزی در ایران، اگر مصلحت در تولید گندم در داخل کشور است قطعا لازم است به افزایش بهرهوری به صورت جدی اندیشید تا خودکفایی به بهای نابودی منابع ملی نباشد. در حال حاضر مصرف آب در ایران در بخش کشاورزی بسیار بالاست. از سوی دیگر بازدهی بخش کشاورزی حدود 40 درصد است. در این صورت اصرار بر خودکفایی صرفا به معنی اتلاف منابع است. اگر ارادهای جدی برای خودکفایی در تولید گندم وجود دارد در درجه اول باید با افزایش بهرهوری آب، حرکت به سوی استفاده از تکنولوژی در کاشت، داشت و برداشت و افزایش بهرهوری نیروی انسانی، بهای تمام شده تولید گندم داخلی را کاهش داد و آنرا به امری اقتصادی تبدیل کرد.
دیدگاه تان را بنویسید