پاسخ مسعود نیلی به منتقدان
در ماههای اخیر به ویژه پس از نوسانات شدید قیمت ارزی برخی از استادان وهمچنین علاقهمندان به نحله نهادگرایی حملات گستردهای علیه مسعود نیلی استاد دانشگاه و ازمشاوران اقتصادی رئیسجمهوری، ترتیب دادند واین اقتصاددان رامسئول اصلی وضعیت امروز معرفی کردند.
نیلی در پاسخ به این اتهامات مقاله مفصلی را تدوین کرده است. دربخشی ازاین نوشتار تاکید شده است:« یکی از زیانبارترین اتفاقات اقتصادکلان که صدمات بلندمدت و فراگیری به بار میآورد، جهشهای بزرگ نرخ ارز است. نقش بزرگ تخریبی این جهش ها، برهم زدن ثبات اقتصاد کلان و تحمیل عدم قطعیت به اقتصاد است. ابعاد بزرگ این آثار زیانبار باعث شده است که بخش بزرگی از ادبیات علم اقتصاد کلان به چگونگی جلوگیری از این نوسانات اختصاص پیدا کند.
بر این اساس، جلوگیری از جهشهای ناخواسته، در گرو اصلاح تدریجی و ملایم نرخ ارز است؛ البته در چارچوب یک برنامه اقتصاد کلان «معتبر» کاهش قاعده مند تورم که کاهش انتظارات تورمی را به همراه داشته باشد. متغیر نرخ ارز همانطور که از عنوان آن پیدا است، یک «متغیر» اقتصاد کلان است و جزو «ثوابت ذاتی» قلمداد نمیشود. سیاستمداران در کشور ما، همواره و با قاطعیت، پایبند و شیفته این توصیه برخی اقتصاددانان داخلی بودهاند که نرخ ارز را مانند «شتاب ثقل» یا «عدد پی» میدیده و این آرزوی آنان را قابل تحقق میدانستهاند.
هردوی این دو گروه، یعنی سیاستمداران و برخی اقتصاددانان در اصطلاح نهادگرا، از دو گزاره علم اقتصاد بیزارند: یکی رابطه بین تورم و نرخ ارز و دیگری رابطه بین نقدینگی و تورم. مرام این اقتصاددانان داخلی، منطبق با آمال اکثر سیاستمداران وطنی است. این اقتصاددانان، تحلیلهای جالبتری هم دارند. آنان معتقدند که مصرف انرژی، آب، کالاهای اساسی و بسیاری اقلام دیگر، ربطی به قیمت آنها ندارد. بلکه مصرف بالای این اقلام، ریشه در عامل مبهمی به نام «نهاد» یا «ساختار» دارد که هیچوقت گفته نمیشود چیست. تنها میتوان حدس زد که از این منظر، لازم است قیمت این اقلام، مستقل از تورم، با عنوان اقدامی به نام «عدم دستکاری قیمتها» ثابت باقی بمانند. لذا در اینجا هم اصل بر ثابت ماندن قیمتها است.
در واقع جمع این موارد به معنی نقض آشکار بدیهیات دو حوزه پایهای علم اقتصاد، یعنی اقتصاد کلان و اقتصاد خرد است که در همه دانشگاهها تدریس میشود. برخلاف نظریات نسبتا پیچیده علم اقتصاد کلان و نظریه اقتصاد نرخ ارز، بهخصوص بخشی که به بررسی بحرانهای ارزی میپردازد، تحلیل این دوستان بسیار ساده است و آن هم این است که نرخ ارز جهش نمیکند، مگر آنکه عامدانه بوده و تحت تاثیر القائات عدهای خاص از اقتصاددانان اتفاق افتاده باشد که شیفته شوک درمانیاند. بهطور مشابه، قیمت کالاها و خدمات مختلف هم افزایش پیدا نمیکند، مگر آنکه باز هم تحت تاثیر همان اقتصاددانان، دستکاری شده باشد.
واژه تورم و عوامل تعیینکننده آن، در ادبیات این دوستان جایی ندارد.این در حالی است که مطالعات متعدد انجام شده در مورد اقتصاد ایران نشاندهنده آن است که تورم مزمن ایران، ناشی از رشد بالای نقدینگی، بهعنوان بزرگترین نارسایی نهادی اقتصاد ایران است که ریشه در کسریهای مالی عمدتا تحمیل شده از سمت نهادهای سیاستگذار، به بنگاههای تولیدکننده، بانکها و دولت دارد که نهایتا بهوسیله بانک مرکزی تامین میشود. هرچند این کسریهای تحمیلی، با هدف خیرخواهانه سیاستمداران برای مقابله با افزایش قیمتها صورت میگیرد، اما همینکار مهمترین علت بروز تورم و ایجاد انگیزه در دولتمردان برای وارد آوردن فشار به بنگاههای اقتصادی است. وقتی به این سازوکارها نمیپردازیم و از تئوری اقتصاد استفاده نمیکنیم، تنها عاملی که برای توضیح چرایی تغییرات نامطلوب اقتصادی باقی میماند، ایفای نقش برخی اقتصاددانان است که تحت تاثیر سیاستهای تعدیل ساختاری قرار دارند که احیانا، خود آنها هم تحت تاثیر القائات سازمانها و نهادهای بینالمللیاند. نیلی در ادامه به برخی نوشتهها علیه خود اشاره و تصریح کرد: واقعیت این است متونی که توسط افراد دانشگاهی نوشته میشود اما فاقد آداب نگارش یک فرد دانشگاهی است که فقط نفرت و خشونت کلامی را منتقل میکند، شأن متون دانشگاهی را تنزل میدهد.
دیدگاه تان را بنویسید