سفر به دیار شیخ صفیالدین ( قسمت دوم)
فندقلو؛ سفیدپوش و سرمست عطر بابونهها
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
... با ترسی همراه با هیجان از روی پل معلق میتقی رد شدیم و مسیرمان را به سمت اردبیل ادامه دادیم. حدودا 30 کیلومتر مانده به اردبیل به روستای بودالالو میرسیم و تابلو دریاچه نئور را میبینیم. ریشه اسم نئور کلمهای مغولی است، در زبان مغولی به دریاچه، نئور میگویند و در ترکی آذربایجانی به دریاچه کوچکی که رودخانهای به آن نمیریزد، نئور گفته میشود. به سمت دریاچه میرویم تا کمی استراحت کنیم، پس از طی مسافت تقریبی 10 کیلومتر به دریاچه بزرگ و زیبای نئور میرسیم. سکوت دریاچه و خنکای باد بهاریاش آرامش دلمان را دو چندان میکند. دریاچه نئور زیستگاه برخی گونههای پرندگان مهاجر عبوری است و چون بهعنوان یک منطقه حفاظت شده زیستمحیطی تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد، شکار هرگونه پرنده آبی در این دریاچه ممنوع است. نهار را در کنار دریاچه میخوریم و کمی به صدای زیبای طبیعت گوش میدهیم. در آنسوی دریاچه جاده خاکی دیده میشود که به سمت تالش میرود. مسیر پیادهروی نسبتا سنگین اما زیبای نئور تا سوباتان را حتما شنیدهاید. از همینجا که من ایستادهام تا سوباتان که از توابع تالش است حدود 10 ساعت پیادهروی دارد. اگر اهل کوهپیمایی طولانی و نسبتا سنگین هستید پیشنهاد میکنم حتما این مسیر را بروید، و ضرورتا از فرد آشنا به مسیر کمک بگیرید. به سمت شهر آرام اردبیل میرویم. بهترین مکان برای برپایی کمپ و چادر زدن در این شهر، منطقه گردشگری شورابیل است.
شورابیل دریاچهای است در وسط شهر، که یکی از جاذبههای طبیعی شهر اردبیل بهشمار میرود و به دلیل آنکه در قدیم آب این دریاچه شور بوده است آن را شورابیل خواندهاند. در اطراف این دریاچه پارک بزرگی وجود دارد که پر از سرگرمی برای کوچکترها و بزرگترهاست. سرگرمیهایی از قبیل شهربازی، مسیر پیادهروی دور دریاچه، کالسکه، قایقسواری و البته پر از کافه و رستوران که تا نیمههای شب سرگرممان کرد. صبحانه را در آرامش شهر اردبیل خوردیم و به سمت دیدنیهای شهر روانه شدیم. به آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی که از جمله آثار ثبت شده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو است میرویم، آرامگاهی با کاشیکاریها و منبتها و مقرنسهای زیبا و چشمنواز. در این مکان علاوه بر آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی، مقبرههای شاه اسماعیل اول (نخستین پادشاه صفویه) و همسر شاه اسماعیل (مادر شاه طهماسب) نیز قرار دارد. منزل و خانقاه شیخ صفی در همین مکان قرار داشته، و بر طبق وصیّت شیخ، جنازهاش را در اتاقی جنب خلوتخانه و باغچه و حوضخانه دفن کردهاند. مجموعه نفیس بقعه شیخ صفیالدین به دست فرزندش صدرالدین موسی بنا شده و بعد از شروع حکومت صفویه، به ویژه در دوران شاه عباس اول به دلیل ارادت بازماندگان به نیاکان، واحدهای مختلفی به این مجموعه اضافه شده است. اینجا هرچه بگردی و عکس بگیری باز هم کم است، هنر زیبای ایرانی به وضوح در قدم به قدم این اثر دیده میشود. از آرامگاه بیرون میزنیم و به سمت شهر نمین و جنگل فندقلو میرویم. در این جنگل درختان مختلف میوه مانند فندق، سیب وحشی، گوجه سبز، ازگیل دیده میشود، اما از آنجاکه درخت فندق بیش از سایر گونهها در این جنگل روییده است، این منطقه فندقلو نامیده میشود. این جنگل در سطحی به طول تقریبی ۲۵ کیلومترمربع پراکنده است و در این فصل دامنههای آن سفیدپوش گلهای بابونه میشوند. با عطر بابونه مست میشویم و آرام این شعر سهراب سپهری در سرم میپیچد: «من به سیبی خشنودم، و به بوییدن یک بوته بابونه... ». دلم لای بابونهها جا میماند و چه اجبار ناخوشایندی است بازگشت.
دیدگاه تان را بنویسید