ارنست همینگوی (آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها)
کتابی برای روزنامهنگاران
ارنست همینگوی چنان رماننویس تأثیرگذاری در سراسر دنیا و بهویژه در ایران بوده است که همچنان آثار زیادی درباره او منتشر میشود، اما همچنان شخصیت و زندگی و خودکشی او در ابهام باقی مانده است. نکته قابل درباره همینگوی این است که یکی از مشهورترین روزنامهنگاران دوران جنگ بوده است. ارنست همینگوی بارها سعی کرد وارد ارتش شود، اما به دلیل نقص چشم چپش، تقاضای او رد شد و او توانست بالاخره بهعنوان راننده آمبولانس در جنگ جهانی دوم شرکت کند و از همین حضور در جبهه جنگ استفاده کرد و به یکی از بزرگترین خبرنگاران جنگ تبدیل شد. همینگوی پس از جنگ، در 20 سالگی به آمریکا بازگشت و شغل روزنامهنگاری را ادامه داد و در همین زمان بزرگترین آثارش را که معرف خوانندگان ایرانی است، نوشت. باوجود کتابهای بسیار درباره زندگی و آثار همینگوی، آنچه موجب شد به سراغ معرفی این کتاب برویم، اهمیت گفتوگوهای یک نشریه یا روزنامه است که میتواند چنان اهمیتی بیابد که در مقام یک سند معتبر از زندگی مشاهیر قرار گیرد. یعنی هوشمندی در انتخاب آدمها و روند موشکافانه گفتوگو از طرف روزنامهنگار میتواند بخشهای پنهان زندگی و اندیشه یک فرد را تاحدودی از ابهام بیرون بیاورد. این کتاب میتواند آموزه مهمی برای روزنامهنگاری در ایران باشد. کتاب «ارنست همینگوی؛ آخرین مصاحبه و دیگر گفتوگوها»، 4 مصاحبه از او را در برمیگیرد. مفصلترین گفتوگوی این کتاب توسط جرج پلیمتون از نشریه پاریس ریویو در سال 1954، پیش از اینکه همینگوی جایزه نوبل را دریافت کند، انجام شده است. مصاحبه دیگر در دسامبر سال 1954 با رابرت مانینگ برای نشریه آتلانتیک مانتلی انجام شده است. گفتوگوی سوم توسط روزنامهنگاری از مجله استار انجام شده است؛ همان مجلهای که همینگوی زمانی در آن کار میکرده است. آخرین مصاحبه این کتاب، در سال 1958 در نشریه اسکوایر منتشر شده است. در این گفتوگو رابرت اِمِت جینا تهیهکننده تلویزیون سراغ او در هاوانا رفته تا او را برای نشستن مقابل دوربین و گفتوگو راضی کند. عنوان مصاحبههای این کتاب به ترتیب عبارت است از: «ارنست همینگوی، هنر داستاننویی، شماره 21»، «همینگوی در کوبا»، «سرزده رفتن به خانه همینگوی» و «زندگی در بعدازظهر: آخرین مصاحبه». این کتاب را هوشنگ جیرانی ترجمه و نشر چشمه منتشر کرده است. متن مصاحبهها و پاسخهای عجیب همینگوی بسیار جالبتوجه است که اینجا مجالی برای آوردن بخشی از این کتاب نیست.
دیدگاه تان را بنویسید