مروری بر رخدادهای تجسمی در اردیبهشت ماه
سه قاب خالی از هنر معاصر
بهروز فائقیان
دومین ماه از سال جدید در عرصه هنرهای تجسمی چه رخدادهای قابلاعتنایی را به دنبال داشت و چگونه میتوان این رخدادها را به شکلی زمینهمند توضیح داد؟
واضح است که اتفاقات روزمره در هر عرصهای و ازجمله فرهنگ و هنر در صورتی که بیاعتنا به زمینههای بروز و ظهورشان در نظرگرفته شوند، در ذهن مخاطب خود جز به عنوان پیشامدهایی گذرا تلقی نخواهد شد و عمقی نخواهند داشت؛ اما شاید از دریچه تفسیر بتوان تا اندازهای به زمینههای بروز و چرایی رخدادها نزدیکتر شد؛
همانگونه که قصد داریم در این فرصت این دریچه را به تازهترین رخدادهای هنرهای تجسمی باز کنیم.
درگذشت هنرمندی که دههها غایب صحنه هنر ایران بود
اولین روز از ماه اردیبهشت با خبر درگذشت منیر فرمانفرمائیان در 97 سالگی همراه بود؛ همین شمار سالهای عمر هنرمند برای یادآوری یک زمینه قابلاعتنا در هنرهای تجسمی ایران کافی به نظر میرسد. هنر مدرن ایران در حالی که میرود تا پیشینهای نزدیک به یک قرن را از خود به جای بگذارد، پیشقراولها و پرچمدارانش را هم یک به یک از دست میدهد. اما در این سالها به تجربه دههها هنر نوگرای ایران چگونه نگریستهایم؟ تأسف اینجاست که مشخصاً و به عنوان نمونه در ارتباط با منیر فرمانفرمائیان به عنوان هنرمندی از خیل مدرنیستهای ایرانی، فارغ از جایگاهش در هنرهای تجسمی کشورمان دست کم در سه دهه گذشته تا اندازه زیادی غفلت شده است. از فرمانفرمائیان در این سالها نه نمایشگاهی جدی برپا شده و نه در مجامع آموزشی و تبادلات هنری ردی از او بر جای مانده است. در همه این سالها میراث فرمانفرمائیان تنها و تنها در حراجهایی دست به دست شده که به پشتوانه بیشتر از 60 سال تجربههای هنری او، دستاندرکارانش را قادر میکرد تا هر بار رکورد فروش آثارش را جابهجا کنند. نمیتوان این واقعیت تلخ را انکار کرد که فرمانفرمائیان یکی از غایبان صحنه هنرهای تجسمی چهار دهه گذشته ایران بوده و یا به عبارت دقیقتر هرگز جایی برای حضور او در صحنه در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب منیر فرمانفرمائیان دست کم برای سه دهه پیش از درگذشتش، از صحنه هنرهای تجسمی ایران خارج نگه داشته شده بود؛ در حالی که میراث او را حلقه حراج و مجموعهداری هنری که البته حمایت پرسشبرانگیز نهاد دولت را همراه خود داشتهاند در این سالها هر بار با اشتهای بیشتر و بیشتری مصرف کردهاند.
تعطیلی موزه هنرهای معاصر تهران که قرار بود چهار ماه طول بکشد، از مرز یک سال گذشت و اداره کل هنرهای تجسمی و مدیران موزه بیاعتنا به حساسیتها درخصوص آنچه پشت درهای بسته این موزه میگذرد، همچنان از هرگونه اطلاعرسانی شفاف طفره میروند
بیینال هنر ونیز را برای همیشه فراموش کنید
غرفه ایران در پنجاه و هشتمین بیینال ونیز 20 اردیبهشت ماه افتتاح شد. بیینال ونیز به عنوان یک رویداد معتبر و شاید بزرگترین فرصت برای ارائه هنر ایران، از سوی هنرمندان و علاقهمندان هنرهای تجسمی بهدرستی با حساسیت و پرسش روبهرو بوده است. اما واقعیت این است که هنر ایران هرگز نمایندهای شایسته را در این رخداد معرفی نکرده است. بیینال ونیز برای هنر ایران همیشه پروندهای مفتوح اما نافرجام باقی خواهد ماند؛ چراکه تا امروز مبنای انتخاب هنرمندان برای حضور در این رویداد توسط نهاد دولت و در یکی دو دهه گذشته در همراهی حلقههای گالریداران متصل به دولت رقم خورده است.
دنبال کردن ردپای گالریها و هنرمندانی که تا امروز زمینه حضورشان در بیینال ونیز فراهم شده به تنهایی کافی است تا بدانیم سازوکار حضور هنر ایران در بیینال ونیز هرگز بر مدار شایستگی هنرمندان قرار نخواهد گرفت. نیاز به تاکید نخواهد بود که بیاعتنایی دفتر هنرهای تجسمی به کیفیت ارائه هنر ایران در این رویداد تعیینکننده جهانی در تمام ادوار مدیریتی این نهاد کارنامهای مردود از خود بر جای گذاشته است.
موزه هنرهای معاصر تهران و باغ مجسمه از نمای بیرونی
تعطیلی موزه هنرهای معاصر تهران که قرار بود چهار ماه طول بکشد، از مرز یک سال گذشت و اداره کل هنرهای تجسمی و مدیران موزه بیاعتنا به حساسیتها درخصوص آنچه پشت درهای بسته این موزه میگذرد، همچنان از هرگونه اطلاعرسانی شفاف طفره میروند. از 9 اردیبهشت سال 97 که خبر رسمی تعطیلی این مرکز منتشر شد، دست کم از نمای بیرونی موزه واضح است که برخلاف وعدههای مدیران برای بازسازی باغ مجسمه موزه، تا این لحظه هیچ نشانی از این اقدام نیست و اگر مشخص شود که در فضای داخلی موزه هم وضع به همین منوال است، حقیقتاً جای نگرانی بیشتر خواهد بود؛ چه آنکه سرنوشت آثار بسیار باارزش هنری این مجموعه، یک نگرانی همیشگی را دستکم برای بخشی از فضای هنری ایران شکل داده است.
موزه هنرهای معاصر که از سال1356 کار خود را آغاز کرده یکی از غنیترین گنجینههای هنر مدرن قرن بیستم جهان را در خود جا داده است. کافیست بدانیم آثاری از پابلو پیکاسو، هنری مور، جکسون پولاک، مارک روتکو، رنه ماگریت، پل گوگن، اندی وارهول، آلبرتو جاکومتی و بسیاری دیگر از هنرمندان بزرگ قرن بیستم در آن نگهداری میشود.
دیدگاه تان را بنویسید