یادداشتی در نقد روند افزایشی جایزهها
جایزههای ادبی؛ بلی یا خیر؟
افسانه فرقدان
جایزههای ادبی یا هنری فرصتی برای دیده شدن کتابها یا آثار هنری هستند، اما گاهی خود به آفت ادبیات و هنر تبدیل میشوند. چرا؟
این شماره را به پاسخ به این پرسش اختصاص دادهایم تا بتوانیم تحلیلی جدی بر این رویدادها بهویژه در حوزه ادبیات داشته باشیم. جوایز ادبی مهم دنیا، به دلیل استمرار و نیز معیارهایی مشخص و تقدیر از آثار و نویسندگان، به این دلیل که سلایق خاصی را بیتوجه به فرامتنهای سیاسی، تبلیغاتی، جناحها و غیره پوشش میدهند، جایگاهی تثبیت شده یافتهاند؛ بنابراین برنده شدن اثر یا نویسندهای در این جایزهها، میتواند در حکم اعتبار و افتخاری بزرگ برای آنان محسوب شود و در جهان حرفهای ادبیات، برنده را در مدتی کوتاه، به شهرتی جهانی برساند.
جوایز مهم ادبی که اغلب توسط نهادهای دولتی، فرهنگستانها، انجمنهای ادبی، بنیادها یا اشخاص مستقل در قالبهای گوناگونی ازجمله پول نقد یا تندیس، مدال و بورس و سایر نمادهای اعتباری به آثار ادبی برگزیده شده داده میشوند، یکی از مهمترین راههای تشویق نویسندگان و شاعران برای انجام و ادامه فعالیتهای ادبی و نیز یکی از محرکهای اجتماعی برای گرمتر شدن بازار ادبیات بهشمار میآیند. اما این جوایز در سطوح گوناگونی وظیفه حمایت از نویسندگان را عهدهدار میشوند. ارزش نقدی برخی جوایز ادبی آنچنان قابل توجه است که مابقی عمر نویسنده را تضمین میکند و این خود میتواند مرهمی بر دغدغههای فکری نویسنده شده و او را تا پایان عمر، در خلق آثار برجسته و ماندگار یاری رساند. اما اهمیت این جوایز در جنبه مادی آن خلاصه نمیشود و ماهیتی فراتر از آن دارد؛ در واقع فارغ از کمک مالی به نویسنده، بیشترین اهمیت برخی از این جوایز، در مطرح شدن نام نویسندگان بهواسطه اعتبار این جوایز است که البته به تبع آن، فروش بیشتر آثار و بالا رفتن میزان ترجمه آثار نویسندگان و در نتیجه موفقیت ناشر را در پی دارد.
برگزاری جایزه فرهنگی یا هنری، با مفهوم تشویق، تلفیق شده و بناست عدهای از صاحبان آثار یا فعالان یک حوزه با کمک چنین جوایزی، به نوشتن ادامه دهند و دشواریهای زندگی، آنها را از مسیر ادبیات و نوشتن دور نکند. در مجموع ذات چنین جشنوارههایی بر تشویق و انگیزهزایی بنا گذاشته شده است. اما در کنار این مؤلفه، شهرت آثار و نویسندگان، از دیگر اهداف برگزاری جوایز ادبی یا هنری است. اما این یادداشت خواهد گفت که گویا ما در ایران راه را به بیراهه رفتهایم و جوایز ادبی از مسیر و هدف اصلی خود دور شدهاند. برای درک بهتر تفاوت میان جوایز بزرگ جهانی و جوایز ادبی در ایران، ابتدا به سراغ کشور فرانسه میرویم که بهنوعی یکی از سردمداران ادبیات و هنر دوران مدرن است.
برخی از ناشران هم وارد عرصه شده و هر کدام برای خود یک جایزه برگزار میکنند و در پایان کار، به کتاب خودشان جایزه میدهند
تاریخچه نخستین جوایز ادبی و اهداف آنها
در سنت ادبی ایران، تشویق شاعران درباری یا غیردرباری در محافل ادبی و شعرخوانی و البته حمایت شاعران توسط پادشاه وقت، تاریخچهای طولانی دارد و در این میان حافظه تاریخی ما بیشتر از هر دورهای، دوران سلطنت سلطان محمود غزنوی را به یادمان میآورد که چنان به شعر و شاعر اهمیت میداد و در دربار خود در شهر غزنه محفلهای ادبی برگزار میکرد که بیشترین تعداد شاعران در دوران سلطنت او به ظهور رسیدند و ماندگار شدند و خود او نیز لقب سلطانالشعرا را از آن خود کرد. البته این سنت، در اروپای قرون وسطی هم وجود داشته است، اما پیشینه جایزه ادبی به شکلی که اکنون میشناسیم، ریشه در قرن هفدهم میلادی دارد، اما در اواخر قرن نوزدهم دو برادر فرانسوی که به برادران گنکور شهرت داشتند، جایزه ادبی «گنکور» را پایه نهادند که اکنون میتوانیم از آن بهعنوان نخستین جایزه ادبی نام ببریم. برادران گنکور همه داراییشان را وقف کردند تا پس از مرگ، از اهل قلم، بهویژه نویسندگان فرانسوی حمایت شود. انجمن گنکور، پس از مرگ ادموند گنکور (یکی از این دو برادر) در سال ۱۹۰۲ تأسیس شد. این انجمن، به آکادمی تبدیل شد و سپس در سال ۱۹۰۳ این جایزه پایه نهاده شد تا مقام قدیمیترین جایزه ادبی فرانسه و جهان را از آن خود کند. جالب است که جایزه ادبی نوبل که نامش در ایران، آوازه بیشتری نسبت به گنکور دارد، یک سال پس از گنکور راهاندازی شد.
طبق آمار میانگین، در کشور فرانسه شمارگان کتابها برای یک نوبت چاپ، بهطورمتوسط ۲ هزار و ۵۰۰ نسخه است، اما کتابی که برنده جایزه گنکور میشود، به فروش متوسط ۳۰۰ هزار نسخه خواهد رسید. بنابراین میتوان تخمین زد ناشری که کتابش برنده گنکور شود، چند نوبت باید آن کتاب را چاپ کند. این جایزه که محل برگزاری مراسم اختتامیهاش یک رستوران قدیمی به نام «دُ روان» در مرکز پاریس است و جایزهاش هم تنها مبلغ ۱۰ یورو است، میتواند سرنوشت یک نویسنده و ناشرش را تغییر دهد. دلیلش هم پیشینه و ماهیت این جایزه ادبی است.
اما ضروری است که بگوییم اعطای جوایز ادبی در فرانسه، با هماهنگی با دیگر برنامههاست و در واقع سازوکاری مشخص دارد. سیاستهای این کشور برای اعتلای صنعت کتاب و تولیدات ادبی، برای این فرهنگ جنبه هویتی دارد و یکی از ارکان فرهنگی این کشور به شمار میرود. بنابراین مشخص است که جوایز ادبی یکی از برنامههای این ارکان فرهنگی است که در هماهنگی با دیگر برنامهها قرار دارند. جایزه ادبی نوبل بیشترین شهرت را در جهان دارد که با مبلغ نقدی بسیار بالایی از شرایط مالی نویسندگان و شاعران حمایت کرده و اعتبار نویسندگان را در سطح جهانی تثبیت میکند.
در واقع فارغ از کمک مالی به نویسنده، بیشترین اهمیت برخی جوایز، در مطرح شدن نام نویسندگان بهواسطه اعتبار این جوایز است
اما ماجرای جوایز ادبی در ایران
در ایران، «خانه کتاب ایران» جایزههایی مثل «جایزه پروین اعتصامی»، «جایزه جلال آلاحمد» و «جایزه گام اول» را با حمایت دولتی و در سطح ملی بنا نهاده است. جایزههای دیگری مثل «جایزه صادق هدایت»، «جایزه هوشنگ گلشیری»، «جایزه واو» و «جایزه گمانه زن» از جمله جایزههای نسبتا قدیمی هستند که مستقل برگزار میشوند و گاه به دلیل دشواریهای فراوان متوقف شدهاند. اما مسئلهای که موجب شد یادداشت این شماره را به جایزههای ادبی اختصاص دهیم، رشد قارچگونه و بدون سازوکار این جایزههای ادبی در ایران است. اشتباه نکنیم! منظور از رشد قارچگونه، زیاد بودن این جایزهها در ایران نیست، بلکه روند بیبرنامه و بدون سیاستی مشخص، در برپایی این جایزهها، نه تنها مانند فراوانی جایزههای ادبی در فرانسه، به اعتبار اثر و نویسنده، کمک نمیکند، بلکه گاه به آن لطمه وارد کرده است.
از یک سو، جوایزی که دولتی برگزار میشوند، مانند جایزه جلال آلاحمد، سیاستهای مشخصی را در انتخاب آثار، در پیش گرفته است که خواهناخواه، یا برخی از نویسندگان را از شرکت در آن منصرف میکند یا بهطور سیستماتیک، این سیاستهای حاکم بر برگزاری جایزه است که آنها را حذف میکند. بنابراین نوعی نگاه یکسویه بر برگزاری مراسم حاکم میشود که اعتبار و محبوبیت جوایز ادبی و در نتیجه محبوبیت نویسنده منتخب را تحتالشعاع قرار میدهد. از دیگر سو، جایزههایی که مستقل برگزار میشوند، گاه نتوانستهاند نگاه منصفانه و بدون جهتگیری خود را حفظ کنند. اما اکنون مدتی است که برخی از ناشران هم وارد عرصه شده و هر کدام برای خود یک جایزه برگزار میکنند و در پایان کار، به کتاب خودشان جایزه میدهند و در نتیجه هر چه بیشتر در جهت نامعتبر کردن جایزههای ادبی گام برداشتهاند. در نهایت چنین روندی جایزههای ادبی را از ماهیت خود دور میکند و با جایزههای ناچیز و گاه بدون هیچگونه کمک نقدی به نویسنده، تنها به اثر منتشر شده و نویسنده آن، لطمه میزنند و بهسرعت و در کوتاهمدت اعتبار آن جایزه را نزد دیگر ناشران و نویسندگان و دیدگاه مردمی از بین میبرند. بنابراین جایزههای ادبی در ایران، بدون سازوکار، بدون داوری منصفانه و بدون کمک نقدی قابلتوجه درست در خلاف جهت اهداف جوایز بزرگ دنیا حرکت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید