تنهایی بیانتهای انسان مدرن در فیلم «رضا»
چرا تنهایی بشر مسئلهای دردناک است؟
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
فیلم «رضا» قرار است زندگی شخصی به نام «رضا» و داستان بلاتکلیفیهای وی با همسرش را به تصویر بکشد. در این فیلم مرد از خواب بیدار میشود، جلوی دوربین لباس عوض میکند تا از خانه بیرون برود، روی تختش مینشیند و پس از درنگی تصمیم میگیرد در خانه بماند؛ پس دوباره لباس عوض کرده و لباس خانه بر تن میکند و به همین راحتی بیننده با شخصیت رضا آشنا میشود؛ رضایی سردرگم که نمیداند از زندگی چه میخواهد.
به عبارتی فیلم روایتگر داستان روزمره زندگی مردی است که در اصفهان به عنوان نویسنده و معمار مرمتگر خانههای قدیمی زندگی و کار میکند. در این فیلم دو شخصیت اصلی داستان قرار است بعد از 9 سال زندگی مشترک از هم جدا شوند. دلیل این جدایی و طلاق مشخص نیست اما طلاق قرار است که به صورت توافقی حاصل شود. در سکانسی که رضا و فاطی با توافق یکدیگر، همچون دو دوست و رفیق از هم جدا شده و خداحافظی میکنند، مخاطب با دنبال کردن حرکت دوربینی که بر رضا متمرکز است، متوجه میشود قرار است من بعد از این شاهد تماشای تنهاییهای رضا باشد. از منظر روانشناسانه «رضا» به عنوان یک مرد بعد از طلاق دچار خلا عاطفی شده است؛ حتی باوجود آنکه بعد از همسرش با دختر دیگری با نام «ویولت» نیز آشنا میشود، اما با وی نمیتواند رابطه خویش را به سرانجام برساند؛ چراکه رضا هنوز دلش با همسرش است و با ایجاد روابط متعدد تنها در تلاش است تا خلا عاطفی و تنهایی خویش را پر کند. به عبارتی میتوان گفت عنصر «تنهایی» مضمون اصلی فیلم «رضا» را شکل داده است. درواقع «رضا» نماد بارز داستان افرادی است که در جامعه امروز بسیار برایمان آشنا هستند؛ آدمهایی که هر یک به نحوی تنها هستند و در تلاشاند تا به این تنهایی خاتمه بخشند؛ اما از آنجاکه انسان ماهیتا موجودی تنهاست، پایان قطعی برای این تنهایی وجود ندارد. از منظر روانشناسی باید خاطرنشان کرد «تنهایی» در زمره مفاهیمی قابل تعریف و احساس برای آدمی است؛ ازاینرو انسان در سیطره عمر خویش میتواند دو نوع تنهایی را تجربه کند: تنهایی اجتماعی و تنهایی روانی (فردی). تنهایی اجتماعی بدین معنا است که انسان در جامعهای که با آن تعامل دارد، آنگونه که هست، پذیرفته نشود و یا نتواند مشکلات و عقاید خود را برای فردی دیگر بیان کند. برای برونرفت از این احساس کافیست که صدای یکدیگر را بشنویم بطوریکه این احساس را در فرد ایجاد کنیم که صدایش شنیده شده است، بهاینترتیب احساس ناخوشایند تنهایی میتواند هرچند برای مدتی کوتاه از بین برود. احساس تنهایی روانی، همانند احساس تنهایی اجتماعی نیست که به راحتی قابل رفع باشد. باید برای رفع این احساس، نخست وجود چنین حسی را به رسمیت شناخت و میان آن با تنهایی اجتماعی تمایز نهاد. از نظر روانشناسانه از هر منظری به یک انسان نگریسته شود با موجودی یکتا روبرو خواهیم بود که همین یکتایی باعث میشود که انسان خود را در عالم تنها ببیند و احساس تنهایی روانی را تجربه کند. باتوجه به مطالعات روانشناسی و جامعه شناسی میتوان گفت مردم به دلایل متعددی احساس تنهایی را تجربه میکنند. مسائلی همچون بیماری، مستقل شدن فرزندان، جدایی از خانواده، دوستان و جامعه، مرگ دوستان، احساس بیهودگی، مشکلات کاری یا طلاق در زمره مهمترین عواملی هستند که میتوانند بر احساس تنهایی بیفزایند. تنهایی از هر نوعی که باشد، اعتراف به آن میتواند کاری سخت تلقی شود که وجود این احساس، علاوه بر آنکه یکی از مشکلات رایج در میان سالمندان محسوب میشود، در شرایط فعلی در میان نوجوانان و جوانان نیز به یک معضل تبدیل شده است.
دیدگاه تان را بنویسید