فروردین ماه در عرصه آثار تجسمی چگونه گذشت؟
شروع رخوتآلود هنرهای تجسمی
بهروز فائقیان
اولین ماه سال 1398، در فضاهای عرضه آثار تجسمی چه گذشت و این شروع دوباره چه جلوههایی از معرفی آنچه هنرمندان این عرصه در سال تازه ارائه خواهند داد، آشکار کرد؟ برخلاف مرور سالانه رویدادهای عرصه تجسمی که بررسی مختصات فعالیتهای هنرمندان در سایه کلیگوییهای معمول فراموش میشود، شاید گزارشهای ماهانه تا اندازه ای بتواند تصویری دقیقتر از این فعالیتها را برای علاقهمندان به هنرهای تجسمی به دست دهد. حالا و با پشت سر گذاشتن فروردین ماه به نظر میرسد فرصتی برای شکل دادن به بخشی از این تصویر فراهم آمده است.
فروردین برای مخاطبان جدی تر هنرهای تجسمی به طور معمول یکی از ماههای کم رونق شمرده میشود؛ این تصور تا اندازه ای وابسته به کرختی ناشی از تعطیلات طولانی سال نو و البته مقدمهها و مؤخرههای آن است که دست کم همه فعالیتهای عرصه فرهنگ و هنر را زیر سایهاش میبرد. حالا مدتهاست که این تصویر پذیرفته شده بی رونقی عرضه و ارائه آثار تجسمی در اولین ماه سال را تا اندازه زیادی عادی جلوه میدهد و دیگر کمتر کسی این پرسش را در ذهن میپروراند که در روزهایی که به علت فراغت عمومی جامعه شاید میتوانستیم هیجان انگیزترین رخدادهای هنری را شاهد باشیم، چطور شد که به این کرختی تن دادیم. در حالی که برخلاف آمارهای ارائه شده از سوی دفتر دولتی هنرهای تجسمی که شمار گالریهای هنری پایتخت را 198 مرکز عنوان میکند، حالا همهمان می دانیم که در عمل گالریهای فعال تهران به زحمت بر هفتاد عنوان بالغ میشوند و باقی حرفها در این باره تنها روی کاغذ است و بس؛ و از این میان تنها نگارخانههایی به اندازه انگشتان یک دست بودند که نمایشگاهی ویژه را در هفته اول تعطیلات نوروزی در برنامه داشتند. گالری پروژههای آران نمایشگاه «هرج و مرج شهری» با آثاری از دادبه بصیر، آیلار شهبازی و نسترن صفایی را در این روزها ارائه کرد؛ گالری آ نمایشگاه چیدمان و چاپ دستی «رد و سقف» با آثاری از هربرت اوگن ویگاند و اوا گروتام را به علاقه مندان معرفی کرد، ایرانشهر نمایشگاه نقاشی فرید جهانگیر و اعتماد نگارستان نمایشگاه آثار حجمی کوروش آریش را با عنوان «عریانی». تا آخرین هفته فروردین ماه فعالیتهای گالریها به همین اندازه باقی ماند و تنها در آخرین هفته فروردین بود که به نظر رسید رخوت تعطیلات کم کم رنگ میبازد؛ هرچند نه به آن سرعت که فکر میکنیم. از 23 فروردین ماه نزدیک به بیست و پنج نمایشگاه جدید در نگارخانههای پایتخت افتتاح شد که همچنان یک سوم ظرفیت این مراکز در ارائه اثر هنری بود و علاوه بر این حتی با نگاهی سرسری به ترکیب این نمایشگاهها روشن بود که به جز مواردی انگشت شمار هیچ کدام از برنامه جدی گالریها در سال جدید به شمار نمیروند. این روند در هفته پایانی فروردین ماه هم ادامه یافت و حتی در آخرین جمعه افتتاحیه گالریها تنها حدود بیست نمایشگاه جدید معرفی شد. برای باقی گالریهای هنری تهران حتی در آخرین روزهای فروردین اما انگار هنوز زمان مناسب برای شروع فعالیتها نرسیده بود.
مدتهاست که این تصویر بی رونقی عرضه آثار تجسمی در اولین ماه سال را تا اندازه زیادی عادی جلوه میدهد و کمتر کسی این پرسش را در ذهن میپروراند در روزهایی که به علت فراغت عمومی جامعه میتوانستیم هیجان انگیزترین رخدادهای هنری را شاهد باشیم، چطور شد به این کرختی تن دادیم
ستایش روز در غیبت هنرمند فقید
در حالی که فروردین ماه میرفت تا تقریباً بی هیچ نمایشگاه قابل تاملی به آخرین روزهایش برسد، برگزاری یک نمایشگاه در خانه هنرمندان فرصتی ویژه را برای دوست داران هنر نوگرای ایران شکل داد تا به تماشای یکی از هنرمندان نسلهای اول مدرنیسم در هنرهای تجسمی ایران بنشینند. نمایشگاه آثار محمود جوادیپور هنرمند فقید با نام«ستایش روز» که از 23 فروردین در گالریهای ممیز و زمستان خانه هنرمندان برپاشد، از یک جهت دیگر هم جالب توجه به نظر میرسید که گردآورنده آثار این مجموعه نیوشا جوادی پور فرزند هنرمند فقید و کارشناس آموزش و تاریخ هنر ساکن آلمان بود و گزیده ای از آثار هنری پدر را در طول هفتاد سال فعالیت هنری در این مجموعه ارائه کرد. قدیمیترین اثر نمایشگاه پرتره ای متعلق به سال ۱۳۲۳ از این هنرمند و متاخرترین اثر او در این مجموعه هم نقاشیخطی برپایۀ شعری از خیام مربوط به سال ۱۳۹۱بود. آخرین اثر استاد که دو ماه پس از آن دار فانی را وداع کرد. همچنین بخشی از آثار هنری محمود جوادی پور که شاید کمتر مجال نمایش یافته بود در این نمایشگاه ارائه شد؛ از جملۀ آنها آثار گرافیک و طراحیهای هنرمند که بخش مهمی از فعالیتهای اوست چرا که جوادی پور از شمار اولین افرادی بود که در ایران به طراحی لوگو پرداختند. همچنین در این مجموعه اتودهای استاد به همراه اولین پوستر گالری ایران یعنی «گالری آپادانا» به نمایش در آمد. کتاب گزیده آثار محمود جوادی پور نیز همزمان با روزهای پایانی نمایشگاه در سیام فروردین ماه رونمایی شد.
نمایشگاه گردانی آثار هنرمند ایتالیایی
اتفاق دیگری که در عرصه نمایشگاهی در برنامه فروردین ماه گالریهای تهران قابل اعتنا به نظر رسید، نمایش مجموعه ای از نقاشیهای جوزپه سالواتوره باریلارو با عنوان «هویت اشکال» و به کیوریتوری (نمایشگاه گردانی) ایوان بیسولی بود که ۲۳ فروردین ماه در گالری ساربان افتتاح شد. جوزپهباریلارو متولد ١٩٨٨ در کاتانزارو و فارغالتحصیل از مدرسه هنر سنجوانیاینفیوره و آکادمى هنرهاى زیبایکاتانزارو است. سوزاندن چوب، شکافتن و کندن پوست آن و پوشاندن با اکرلیک سوخته براى نشان دادن روح، جان و گذشته پیکر برجا مانده، از تکنیکهای این هنرمند در ارائه آثارش است. ایوان بیسولی کیوریتور این نمایشگاه در بخشی از استیتمنت آن آورده است: «گاه پیش مىآید که اثر یک نقاش جوان، به واسطه تکنیک یا جزئیاتى خاص، بیننده را به هنرمندى در گذشته ارجاع دهد. اما نقاشىهاى باریلارو فقط به این نگاه خلاصه نمىشود. توانایى وى در به تصویر کشیدن سلسله عواطف، مخاطب را به گستره پهناورى از جهان میکشاند. ویژگى بارز کار او در توانایىاش براى بیان این عواطف نهفته است؛ شیوهاى که به عمیقترین شکل، امکان نمایش احساسات را به هنرمند مىدهد. در «هویت اشکال» حاصل الهام نقاش جوان ایتالیایى و مهارت او براى مواجه کردن ما با عمق اثرش به صورتى بداهه به هم مىرسند. همچنین مىتوان هماهنگی میان باریلارو با خصایص گوتیک آثار نویسنده آلمانى، ارنست تئودور آمادئوس هافمن را به ویژه در مجموعه «قطعات شبانه» (١٨١٦-١٨١٧م) مشاهده کرد.»
هنرمندی گریزان از برگزاری نمایشگاه
خبر برگزاری نمایشگاهی از نقاشیهای عبدالحمید پازوکی برای مخاطبان علاقه مند به هنرهای تجسمی میتواند از اتفاقهای کنجکاوی برانگیز شمرده شود؛ هنرمند 64 ساله ای که در مجموع بیش از سه دهه فعالیت هنری، تعداد نمایشگاههای انفرادیاش به زحمت از انگشتان یک دست تجاوز میکند. حالا برگزاری تازهترین نمایشگاه انفرادی این هنرمند با عنوان «از پس خاکستریها» در گالری اثر که کار خود را از 30 فروردین ماه آغاز کرد، همچنان میتواند کنجکاویها در ارتباط با تجربههای تازه او را به همراه داشته باشد. عبدالحمید پازوکی که در عرصه هنرهای تجسمی بیشتر به عنوان چهره ای دانشگاهی شناخته میشود، متولد آذر ماه سال 1334 تهران است. او لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای تزئینی وفوق لیسانس چاپ دستی از دانشگاه کومپولوتنسه مادرید است. اما برای آنها که کمتر فرصت یافتهاند از نقطه نظرهای او در ارتباط با نمایش آثار هنری آگاه شوند، شاید خالی از لطف نباشد تا در این فرصت بخشی از دغدغههای او را از خلال گفتههایش در این خصوص بدانند: « من اساساً از جمله هنرمندانی هستم که چندان به فکر نمایشگاه گذاشتن نیستم و به همین دلیل تا زمانی که تعداد نقاشیهایم به حد نصاب برپایی یک نمایشگاه نرسد به فکر برگزاری نمایشگاه نمیافتم. یکی ازمهم ترین دلایل عدم برپایی نمایشگاه نقاشی ازسوی من به این دلیل است که چون هیچ گاه برگزاری نمایشگاه برایم جدی نیست برای نمایشگاه کار نمیکنم و هر زمان که نقاشی کامل میشود خیلی زود اثرم به فروش میرسد و کم پیش میآید که تعداد نقاشیهایم به حد نصاب برسد. برای من اساساً نمایشگاه گذاشتن یک کار بیهوده و سطحی است و برخلاف بسیاری از هنرمندان که هرسال خود را ملزم به این میدانند که نمایشگاه بگذارند من چنین ایده ای ندارم و معتقدم که باید حرف و فکر خاصی برای گفتن داشته باشم که نمایشگاه بگذارم. نمایشگاههایی که در طول سال برگزار میشوند بیشتر شبیه شو و مهمانی هستند که برای خوش و بش و دیدار دوستانه برگزار میشوند بیشتر هنرمندان ایران هم در پی تکرار ایدههای پیشین خود هستند و با همین نگاه هر سال نمایشگاه میگذارند و همین موضوع موجب میشود که فرصت و امکان خوبی برای جوانها پیش نیاید و کارهای شان فرصت دیده شدن پیدا نکنند. در میان جوان ترها هم متاسفانه این روزها نمایشگاه گذاشتن از کار کردن مهم تر شده است و برای همین شاهد هستیم که مثلاً دانشجویان خودم سالگرد بیست و پنجمین نمایشگاه خود را میگیرند. نقاشان نسل من مثل شاگردان شان رفتار نمیکنند و از این نظر گویی شاگردان مان چیزی از ما یاد نگرفتهاند.»
تعطیلات طولانی برای موزه هنرهای معاصر تهران
بالاخره بعد از همه کم تحرکیهایی که در فروردین ماه و به روال هر ساله در اولین ماههای سال در فضای هنرهای تجسمی حاکم بود، به مورد موزه هنرهای معاصر تهران هم باید اشاره کنیم که تعطیلی نزدیک به یکساله اش انگار قرار است طولانی تر از اینها هم شود. هر چند در سالهای اوج فعالیت این مرکز هم رخدادهای نمایشگاهی نه چندان منظم و از پیش برنامه ریزی شده ای را شاهد بودیم، اما حالا دارد یک سال میشود که مخاطبین هنرهای تجسمی از تماشای گاه و بیگاه و گزینشی تعداد معدودی از آثار گنجینه این موزه هم محروم ماندهاند. خبر بدتر آنکه مدیران این موزه از اعلام زمان مشخصی برای بازگشایی آن مرتب طفره میروند و هیچ معلوم نیست این تعطیلی تا به کی قرار است ادامه داشته باشد.
اردیبهشت سال 97 بود که به دلیل آنچه از سوی مدیران موزه هنرهای معاصر تهران بازسازی و تعمیرات این موزه عنوان شد، درهایش به روی مخاطبان بسته شد و مدیرکل وقت مرکز هنرهای تجسمی، از تعطیلی ۶ ماهه موزه هنرهای معاصر تهران خبر داد، اما همان زمان نیز اعلام شد شاید موضوع بازسازی تا آبان و آذر طول بکشد اما هم اکنون با گذشت یک سال از آغاز بازسازی، همچنان نشانی از بازگشایی موزه نیست و اطلاعات دقیقی هم از روند آنچه بازسازی این مرکز هنری عنوان شده در اختیار رسانهها و مخاطبین قرار نگرفته است. با این تفاصیل بیم آن میرود که در گزارشهای ماههای آینده نیز همچنان ناچار به تکرار همین سطرها در مورد وضعیت موزه هنرهای معاصر به عنوان یکی از ظرفیتهای شاخص ارائه هنرهای تجسمی باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید