به بهانه زادروز استاد هوشنگ استوار
آهنگسازی نخبه که در هیاهوی هنروران امروز فراموش شده
امیر بکان، آهنگساز و مدرس دانشگاه
باز هم در هیاهوی رسانهای این روزها یادی از او نشد. گویی هنرمندان این سرزمین و خصوصاً موسیقیدانان، نام بزرگ او را بهکلی از یاد بردهاند و جالبتر تغافل اساتید! چه سفر غریبانهای! هم در جاودانه شدن در پرواز ابدی در هفدهم دیماه پارسال مقارن با هفتم ژانویه 2016 و...! همیشه با خودم فکر میکردم که چرا پس از بازگشت از خارج در محافل موسیقی شرکت نمیکند و همیشه خود را دور از جریانات جاری موسیقی نگه میدارد و صدالبته دلایل واضح و غیرمحافظهکارانه داشت که در گفتوگوهای پس از کلاس از او شنیده بودم. در اوایل ورودش به کشور و با توصیه شادروان احمد محمودی، معاون سابق ژونس موزیکال که از دوستان ایشان بودند و از اقوام بنده، افتخار داشتم تا مرا بهعنوان شاگرد آهنگسازی بپذیرد(که با لطف میفرمود تو همکار من هستی) پس از مرور هارمونی و کنترپوان مدال و تنال، در بخش مدولاسیونهای دور و نزدیک و ارائه فرمولی برای آنها، تازه متوجه شدم که با چه استاد بزرگ هم از نظر اخلاق و کار علمی مواجه هستم. که البته چه در حوزه آهنگسازی و چه درزمینه تألیف و تحقیق و پژوهشکارهای جدی انجام داده است. کار آهنگسازی برایشان بسیار بسیار جدی بود و سختگیری که در ساخت آثار جدید برای خود قائل بود و به همین دلیل است که رپرتوار محدودی دارد، ولی بسیار غنی. بسیاری از اساتید قدیمی حوزه موسیقی کلاسیک این سرزمین درزمینه هارمونی، کنترپوان و اصول و مبانی آهنگسازی و فرم و آنالیز مرهون تعالیم او هستند. شاگردانی که با وی کار کردهاند میدانند نظم و دیسیپلین در کار و کلاس او مثالزدنی بود و از کوچکترین خطاها نمیگذشت و در مورد آنها مبسوط توضیح میداد. نظرات مشخصی نسبت به موسیقی ایرانی و هارمونی برای آن و استفاده از ظرفیتهای آن در پردازش و تلفیق با ارکستراسیون کلاسیک داشت که میتوان در مجلات موسیقی قبل از انقلاب مطالعه کرد.
ضمنا رساله هارمونی و سازشناسی و ارکستراسیون سارلی را در چهار جلد ترجمه کرد به همراه آنالیز قطعات که خود به آن افزود. چند بار از او خواستم که آنها را منتشر کند ولی در پاسخ گفت جوانان و دانشجویان امروز حوصله مطالعه این رساله هارمونی چهارجلدی را ندارند و با یادگیری پراکنده هارمونی والتر پیستون امور آهنگسازی خود را انجام میدهند و اکنون در حین تدریس در دانشگاه متوجه این موضوع میشویم!
او در حوزه آهنگسازی صاحب آثاری است که میتواند برای دانشجویان رشته آهنگسازی منشأ یادگیری باشد و با آنالیز و تجزیهوتحلیل این آثار ببینند که این استاد بیبدیل چگونه از موتیفهای موسیقی ایرانی بهره گرفته و با هارمونی متناسب با آن و البته ارکستراسیونی بسیار باسلیقه و استاندارد این تمها و موتیفها را بسط و گسترش میدهد؛ نمونه بارز آن در سوییت ایرانی است برای ارکستر سمفونیک که توسط ارکستر سمفونیک نورنبرگ و با رهبری استاد علی رهبری اجرا و ضبط شده است، الژی برای پیانو و آواز متزوسپرانو، آثاری برای ارکستر زهی، اثری برای پیانو و ارکستر زهی بر روی سیزده رباعی از خیام که شنیدن آن و مطالعه پارتیتور آن خالی از لطف نیست.
چندی پیش با چند نفر از دانشجویان رشته آهنگسازی صحبت میکردم و داشتم چند نمونه اثر از آهنگسازان قدیم ایران مثل «کنسرتو ویلن» مرحوم پرویز محمود، یا «بومیوار» مرحوم ثمین باغچه بان و یا «صبر و ظفر» مرحوم حنانه، «کنسرتو کلارینت» استاد هرمز فرهت، «سوییت ایرانی» استاد استوار معرفی میکردم و بچهها میگفتند در حد اسم شنیدهاند ولی نمیشناسند! آیا میشود دانشجوی رشته آهنگسازی باشی و این آثار را نشنیده باشی؟!
البته گلهای نیست ولی ما بزرگانی در این سرزمین داریم که آثارشان در سطح بینالمللی اجرا شده و البته اساتید این رشته در کلاسها دریغ میکنند حتی از نام بردن این بزرگان تا چه برسد به آنالیز این آثار! بزرگانی همچون استاد استوار، هرمز فرهت، فوزیه مجد، پرویز محمود، مرتضی حنانه، ثمین باغچهبان، دکتر مسعودیه، احمد پژمان، علیرضا مشایخی، ایرج صهبایی و شاهین فرهت و خیلی دیگر که واقعاً بیانصافی است نادیده گرفتن این نامهای بزرگ در دانشگاه که در حقیقت جایگاه این نامها در دانشگاه است و دانشجویانی هم هستند که پوینده و جوینده هستند و در پی این میراث معنوی. مجموعه آثار آهنگسازی او ولو به تعداد کم قابلاعتنا و ارزشمند است. آثاری که در دورهای نوشته شدهاند که رشته آهنگسازی در مفهوم کلاسیک آن فقط در چند نفر خلاصه میشد، پرویز محمود، هرمز فرهت، حسین ناصحی، هوشنگ استوار، مرتضی حنانه و ثمین باغچه بان که هرکدام با توجه به مکتبی که در آن تحصیل کرده بودند به آهنگسازی میپرداختند. از معضلاتی که اکنون دستبهگریبان دانشگاههاست فقدان این آثار است و صدالبته سلیقه مدرسین هم مزید بر علت است. از دانشجویان رشته آهنگسازی شاید کمتر کسی حتی اسم سوییت ایرانی استوار یا سوییت مازندرانی هرمز فرهت یا شب کوک فوزیه مجد را بشناسد و این برای جامعه دانشگاهی یک درد بزرگ است! و البته اسامی را هم زیاد میشنویم که هر روز در مطبوعات و رسانهها فعال هستند و اطرافیانشان برای آنها خوب پروپاگاندا میسازند! جالب است که از یکی از همین همکاران شنیدم که در جایی هم افاضه فضل و مطرح کردند که آقای استوار معلم بود و نه آهنگساز! که نمیدانم این را چگونه باید تفسیر کرد! حکایت غوره نشده مویز شده است به ذهنم آمد! باید اجرای این آثار را در دستور کار ارکسترهای ایرانی قرار داد ولی دریغ از همراهی! گویی دستهایی پنهان همواره تلاش برای اجرا نشدن این آثار میکنند! چون واهمه دارند که کارهای ضعیف خودشان به چشم بیاید و صدالبته که ذائقه مردم هم به سمت موسیقی پوپولیستی سوق پیداکرده و این هم از ندانمکاری همین دوستان برمیآید! بههرحال باید یک مرکز یا بنیاد مسئولیت ساماندهی به رپرتوار غنی آهنگسازان نسل اول را به عهده بگیرد و ارکسترها اجرای آنها را در دستور کار خودشان قرار بدهند و این موضوع حمایت جدی لازم دارد!
هوشنگ استوار یکی از بینظیرترین مدرسان موسیقی در سطوح عالی و یکی از توانمندترین آهنگسازان ایرانی در سطح بینالمللی است که برخی آثار ایشان در دهه شصت میلادی در اروپا اجرا شده و یکی از نسخههای ضبطشده توسط مایسترو رهبری در آلمان اجرا شده است. هنرمند و آفرینشگر تا ابد زنده است و آثارش جزو میراث معنوی و شنیداری.
دیدگاه تان را بنویسید