مروری بر آثار محمدعلی ترقیجاه هشت سال پس از درگذشت او
آمیزش جهان عینی و ذهنی
بهروز فایقیان
هنر محمدعلی ترقیجاه در یک کلام و در نگاه اول هنری تغزلی است. هنری است که مابهازای محتوایی خود را از جنس شعر میسازد و میپردازد. توصیفهای ترقیجاه از هر آنچه به عنوان عناصر نقاشیهایش برمیگزیند، رنگی از شاعرانگی دارد و به وضوح از صافی احساسات درونیاش گذشته؛ فرم، ضرباهنگ و ترکیببندیهای او همه و همه گویی در خدمت همین بیان تغزلی است که شکل میگیرد و پیدا میشود. به این ترتیب نقاشیهای ترقیجاه را باید هنری مبتنی بر عواطف و احساسات به حساب آورد؛ با این وجود کارهای او اساساً از ابراز احساسات شدید به شیوه بیانگرایان خالی است؛ او اجازه میدهد تا درونیترین عواطفش که به روشنی با تجربه زیسته او درآمیخته، در قالب موتیفهایی تکرارشونده شکل بگیرند و در روی بوم حیات خود را آغاز کنند. او عناصر برگزیدهاش را به ترکیبهایی آرامشبخش در پسزمینههایی غالباً یکدست میکشاند؛ زمینهای که در آن اشکال آزادانه و در سادهترین جلوه درحرکتند و در فضایی بیانتها تاثیری آرامشبخش بر بیننده میگذارند.
در آثار محمدعلی ترقیجاه، به وضوح حال و هوایی شرقی حس میشود و عناصری که برای نقاشیهایش برمیگزیند در وضعیتی پراحساس انعکاس مییابند. این تجسم شرقی در نقاشیهای او به شکل موتیفهایی از مینیاتورها و حروفنگاری ایرانی جلوهگر میشوند و بهویژه در عناصر نوشتاری نقاشیهای او، وجه دیگری از فرهنگ ایرانی را به آثارش میافزاید. ترقیجاه این عناصر نوشتاری را که اغلب از میان اشعار حافظ و مولانا انتخاب میکند به فراخور نیازش بهعنوان ابراز پیام عشق در جهان به کار میبرد. در ترکیبی که او از عناصر تصویری و نوشتاری خلق میکند به این شناخت میرسیم که چگونه خط و تصویر با هم پیوند مییابند.
به این ترتیب از همان دورههای آغازین نقاشیهای محمدعلی ترقیجاه، شیوه خاص او یعنی آمیزش جهان عینی و ذهنی قابلمشاهده است. در نقاشیهای او یک حلقه ارتباط نزدیک بین دنیای بیرونی و درونی وجود دارد. نقطة آغاز برای این هنرمند طبیعت است، اما تقلید از دنیای بیرونی برای ترقیجاه معنایی ندارد، بلکه اموری طبیعی به شمار میروند که به عناصر شاعرانه او تبدیل شوند. به این ترتیب توجه به دنیای بیرونی و تمرکز بر دنیای درونی پیوندی ناگسستنی در آثار او میآفرینند و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. محمدعلی ترقیجاه با آغاز سفر هنری خود در فاصلة سالهای 1344 تا 1354 غالباً موضوعاتی برگرفته از طبیعت را به تصویر میکشد. با این حال از آغاز، هدفش نه بازنمایی طبیعت، که مکاشفه در رنگآمیزی و ترکیببندیهایی مطابق با ذوق و خواسته او است. در این مرحله بومهای او سرشار از رنگهای پرتوان است که به چشماندازها، طبیعت بیجان و فیگورهای اغلب زنانه او جان میبخشند.
توصیفهای ترقیجاه از هر آنچه به عنوان عناصر نقاشیهایش برمیگزیند، رنگی از شاعرانگی دارد و به وضوح از صافی احساسات درونیاش میگذرد. فرم، ضرباهنگ و ترکیببندیهای او همه و همه گویی در خدمت همین بیان تغزلی است که شکل میگیرد و پیدا میشود
ترقیجاه در ادامه مسیر، تهرنگهای لطیف و خطوط کنارهنمای پرتاکید را جایگزین پوشش رنگی عناصر میکند. در این مرحله ترکیببندیها هر چه بیشتر به سوی سادگی و توازن پیش میروند. در نیمه دوم دهه 1350، محمدعلی ترقیجاه تجربههایی باز هم عمیقتر در ترکیببندیهای سرشار از رنگ و طرح پیمیگیرد. او درصدد است موضوع سنتی مینیاتور ایرانی را با شیوهای نو از حیث ارائه و هدف بیان کند. از دهة 1360 به اینسو، گرمی و جلای درخشان طلا زینتبخش آثار محمدعلی ترقیجاه میشود و به شیوه مینیاتورها موضوع را غرق در جلال و نور میکند. در این مرحله چهرة زنان، گیاهان، بخشی از پیکره اسبها و خروسهای همیشگی کارهای او، همچنین عناصر تزیینی در این شبکه زرین جای میگیرند و شمایلهای مذهبی را در ذهن بیننده تداعی میکنند. همه اینها به رابطة متفاوتی با جهان مادی اشاره دارند؛ جهانی که کالبدها در آن بدون وزن، به نرمی و در سکوت حرکت میکنند و بالاخره در سالهای پایانی حیات این هنرمند، نقاشیهای او هر چه بیشتر به سوی انتزاع رفتهاند. اسبهای آشنای نقاشیهای او در این مرحله در حال تحول به شکلهایی سیالاند که در یک ترکیب به یکدیگر میپیوندند؛ مرز بین شکلها محو میشود و حالتی گریزپا و رویایی به آنها میدهد؛ ترکیبها آزادتر و تجربیتر میشوند و موضوع نقاشی به کنار میرود و جای خود را به عناصر بصری خالصتری مثل بافت، ضرباهنگ قلم و نقوش تزئینی میدهد و ترکیب غافلگیرکنندهای از سنت و نوآوری پیشروی بیننده میگذارند و او به این ترتیب موفق میشود درنهایت حال و هوایی امروزیتر به عناصر سنتی هنر ایرانی بدهد.
درباره هنرمند
محمدعلی ترقیجاه سال ۱۳۲۲در تهران به دنیا آمد. تحصیلات رسمی خود را در رشته مهندسی مکانیک به پایان رساند و حدود سه سال نیز در این زمینه به کار پرداخت، اما طولی نکشید که از مهندسی روی برگرداند و خود را یکسره وقف نقاشی کرد.
درسال ۱۳۴۶ برنده مدال طلای مسابقات هنری دانشگاههای ایران شد. در آغاز دهه ۱۳۶۰ روش ویژه خود را که مشخصه آن اسبهای تجریدیافته (استیلیزه) بود پی ریخت که به نشان هنری وی معروف شد.
سال ۱۳۶۲ در دومین دوسالانه آسیا در بنگلادش وگالری «میگروس» سوئیس آثارش را ارائه کرد و در همین سال نمایشگاه انفرادی او در موزه هنرهای معاصر تهران برپا شد.
۱۳۶۳ گالری «شالر» اشتوتگارت در آلمان و «گالری بی» در سوئیس میزبان آثار او شدند. گالری «میلتون» سوئیس و گالری «کورش» در شیکاگو امریکا هم در سال ۱۳۶۴ آثارش را به نمایش گذاشتند.
سال ۱۳۷۷ موزه بینالمللی هنر قرن بیستویکم آمریکا (TIMOTCA) نقاشیهای محمدعلی ترقیجاه را به عنوان نماینده هنر ایران انتخاب و از او دعوت کرد که به نمایندگی از ایران آثار خود را در این موزه به نمایش بگذارد. در ۱۳۸۱ اثرش در حراج «کریستی» لندن ارائه شد. محمدعلی ترقیجاه در سال ۱۳۸۹ پس از پایان نمایشگاه آثارش در ژنو و بازگشت به ایران در ۶۷ سالگی بدرود حیات گفت.
دیدگاه تان را بنویسید