«اتاق تاریک»؛ کورسوی امیدی به دیده شدن معضلات دنیای کودکانه
فرشتههای سر به زیر...
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
فیلم «اتاق تاریک» در اولین قدم به خوبی طرح مسئله میکند و دغدغه اصلی خود را با مخاطب در میان میگذارد. «اتاق تاریک» با وجود کم و کاستیهای فراوان و همچنین ضعف در شخصیتپردازیها باز هم میتواند جزو یکی از بهترین فیلمهایی باشد که با برخورداری از سوژهای ناب و جذاب به موضوعی اشاره کرده که کمتر در جامعه سینمای ایران به آن بها داده شده است. سوژه فیلم بهطورکلی درباره «آزار و اذیت جنسی کودکان» است و از این منظر در زمره موضوعات اجتماعی مهمی قرار دارد که به خوبی میتواند بسط و گسترش یابد؛ درواقع «اتاق تاریک» در زمره آن دسته از فیلمهایی است که مخاطب وقتی از خود بپرسد، چرا باید به تماشای فیلم ادامه دهد یا نگرانی او برای شخصیتها از چه جهت است، به پاسخ روشنی دست مییابد.
برایناساس موضوع اصلی این فیلم بحث روانشناختی و اصول رابطه زن و شوهری است که در راس آن کودکی پنچ ساله قرار گرفته که موضوعاتی همچون تجاوز، اختلاف سنی، خیانت، ناامنی، کودکآزاری و فقر باعث روند فیلم میشود. بطور خلاصه داستان از جایی آغاز میشود که یک شب پسربچهای در بیابان روبروی خانهشان گم میشود و پدر و مادرش به کمک یکی از همسایهها او را پیدا میکنند. از آن شب به بعد، پسربچه دچار تغییرات رفتاری عجیبی میشود که نگرانیهای والدین را به دنبال دارد. امیر (نام پسربچه) هنگامی که با فرهاد (پدرش) در حال استحمام هستند، به فرهاد میگوید که فردی بدن او را دیده است. این موضوع برای مخاطب به طرز نگرانکنندهای در شروع فیلم بیان میشود و به نوعی میتوان گفت مسئله مخاطب نیز میشود.
از دیدگاه روانشناسی میتوان گفت یکی از مهمترین موضوعاتی که کودک در رابطه با چنین مسائلی با آن روبرو میشود، ترس است. ترس به عنوان یک مسئله روانشناختی گریبان کودک را گرفته و هرگونه برخورد غیراصولی والدین، این مسئله را تشدید میکند. به گونهای که شاید تا بزرگسالی با او همراه باشد.
از منظر روانشناسی باتوجه به موضوع اصلی فیلم که دیده شدن معضلات دنیای کودکانه به صورت هر چند بسیار سطحی است، باید گفت «کودکآزاری» یا «Child Abuse» بحث بسیار گسترده و پیچیدهای است که در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه خانوادهها قرار گرفته است و از این نظر دوران کودکی به عنوان نخستین دوره تکامل شخصیت کودک یکی از مهمترین مراحل در زندگی هر فردی تلقی میشود. بهطورکلی میتوان گفت انسان در دوران کودکی یکی از آسیبپذیرترین دورههای عمر خود را میگذراند.
با توجه به اهمیت دوران کودکی در شکلگیری شخصیت و هویت فرد میتوان گفت «کودک آزاری»، معلولی است از عاملهای چندگانه که مشکلات جبرانناپذیری را برای کودکان و نوجوانان در معرض آسیب، ایجاد میکند؛ بنابراین باتوجه به آسیبپذیر بودن کودکان هرگونه محرومیت عاطفی، تنبیه، اعمال رفتارهای خشونتآمیز، تحمیل آزردگیها و ناکامیهای مکرر میتواند عوارض و آسیبهای اجتماعی در پی داشته باشد و بهداشت و سلامت جسمانی و روانی کودک را به مخاطره اندازد که در نهایت مجموعه تمام این عوامل منجر به «کودکآزاری» میشود.
باتوجه به مطالب مطرح شده میتوان گفت از آنجا که گذشته افراد همواره در زندگی آینده آنان متجلی میشود، ضروری است علاوه بر والدین آموزگاران و رسانهها، بهویژه صداوسیما نیز از طریق تلویزیون در شکلدهی خلقوخو و رفتار کودکان و نوجوانان ایفای نقش کنند تا کودک از همان دوران طفولیت با نمونهها و الگوهای خوب و شایسته که نماینده گفتار و رفتار درست و مطلوب هستند سروکار داشته باشند. به عنوان نکته آخر یادآور میشود که والدین از طریق مشورت با روانشناسان و دریافت نکات آموزشی پیشگیرانه و همچنین بهرهگیری از شیوههای صحیح فرزندپروری میتوانند تا حدود بسیار زیادی از بروز و نمود آسیبهای روحی و روانی در کودکان و نوجوانان خود و تاثیرات آن در دوره بزرگسالی جلوگیری به عمل آورند.
دیدگاه تان را بنویسید