نگاهی به شماره پنجم فصلنامه تزرو: شهر و معماری، یک بازخوانی مفهومی
شهرها جان دارند
آبان مصدق
«جوهره و عصاره جهان، ایران است. جوهره و عصاره ایران، اصفهان است. جوهره و عصاره اصفهان، قیصریه است و من آنجا هستم».
ملاصالح قزوینی
انسان مدرن با اینکه به شهرنشینی گرایش بیشتری پیدا کرد و بهسرعت در تکنولوژی و ماشینیسم حل شد و تمام امکانات شهری را ضرورتی برای زیست خود قرار داد، اما کمترین میزان توجه را به مفهوم شهر و نوع معماری و چیدمان اجزای مشخصه یک شهر داشته است. انسان شهرنشین در قرن معاصر از کنار اِلِمانهای شهری سرسری عبور کرده و زیبایی مفهومی شهر را بهعنوان مکانی دستساز، نادیده گرفته است تا آنجا که میادین و مجسمههای شهری، که خود انتقالدهنده نوعی پیام و مفهوم هنری و تاریخی هستند، به اشیایی بدیهی بدل شده و حتی گاه با آسیبهایی روبهرو بودهاند. کلانشهرهای شلوغ به جایی برای کسب درآمد و مرکزی اقتصادی تبدیل شدهاند و دیگر معماری و هنر مختص به خود را بهعنوان معارفه اقلیمی و جامعهشناختی ندارند. رویکردی که در طول زمان بزرگترین آسیب را به اصالت معماری شهری و حتی از لحاظ رفاهی به شهرسازی ایران وارد کرده است. تخصص و زیباییشناختی شهری جای خود را به مدیریت ناکارآمد و اقتصادمحور داده است تا شهرها به ملغمهای از درهمریختگی و آشوب فضا و مکان بدل شوند. سنت معماری رو به فراموشی گذاشته است و مدرنتیه توخالی و سطحی نتوانسته است جانشنین مناسبی برای آن باشد.
همچنین شهرها بهعنوان مکانی که ادبیات قرن بیستم به بعد در بستر آنها رخ داده، عنصری بنیادین در ادبیات معاصر محسوب میشوند و فضاسازی داستانها و رمانها و حتی گاه شعرهای نو امروزی را بر دوش گرفتند. بنابراین معماری شهرها نهتنها بخش جداییناپذیر ادبیات هستند، بلکه گاه کارکردی عمیقتر دارند و به مثابه یک شخصیت، قصه را هدایت میکنند. شهرها میتوانند مفاهیمی تاریخی و مذهبی را با خود حمل کنند که با نگاهی موشکافانه میتوانیم اندیشه پنهان پشت یک معماری را دریابیم. یعنی اختصاصا درباره معماری اصفهان بهعنوان شهری تاریخی و منحصر بهفرد، بنیان نهادن آن به دست شاه عباس صفوی در کنار شهر کوچک و قدیمی «جی»، از منظر مذهبی و سیاسی و اجتماعی قابلواکاری است. میدان نقش جهان که مفهوم ظهور منجی در چنین مکانی را در اندیشه شیعه مذهب سلاطین صفوی حمل میکند، نوعی مفهوم مذهبی و اعتقادی را در خود دارد و کاخ عالیقاپوی شاه صفوی در پیرامون آن و خانههای بردگان که به ملازمان و اعضای خاندان خاصه تبدیل شده بودند، در اطراف این کاخ، مفهومی از تغییر رویکرد سیاسی شاه عباس اول را منتقل میکنند و جلفا با نوعی از معماری ارمنی، تاریخ ارامنه مهاجر به اصفهان نوین را اثبات میکند. بنابراین هر مکان و اِلِمان و ویژگی معماری در هر شهری میتواند از منظرهای گوناگون واکاوی شود. مکانهایی که هستیشناسی انسانها را در طول دورههای مختلف تاریخی بازنمایی میکنند، مانند آنچه از ملاصالح قزوینی نقل شد.
فصلنامه تزرو که پیش از این به موضوعات ادبی و هنری میپرداخت، در این شماره به شهر و معماری و بازخوانی مفهومی فضاهای شهری و تأثیرگذاری آن در نقاشی، سینما، ادبیات، زندگی روزمره، سیاست، زیباییشناختی مدرن و تلفیق سنت و مدرنیته و آسیبپذیری معماری شهر و اجزایی که روزی ابزار انتقال مفاهیم بودند، میپردازد. این شماره رویکردی نو و متفاوت به هنر داشته و از پرداختن به عناصر تکرارشونده در هنر اجتناب کرده است. در این شماره این فصلنامه اصفهانی نیز همچون باقی شمارگان، گروهی از نویسندگان و منتقدان و پژوهشگران مشخصا به واکاوای شهر و معماری پرداختهاند. یادداشتهایی همچون نسبت شهر و انسان/شهروند، تهران فرّار و سیاست تخیل، نقشهنگاری تاکتیکی، نوسازی یا برونرانی؟، معماری و انقلاب: لوکوبوزیه و انقلاب فاشیستی، به سوی معماری سیاست روز، شهر؛ کالایی مصرفی یا اثری هنری، معماری سینما، تاریخچه مختصر نقاشی چشمانداز شهری، تصویر تهران در عکس، تجسم ضرباهنگ شهری، همه خیابانهای دنیا امتداد چهارباغاند، شهر به مثابه اُبژه، جابجایی، روایت سوختن؛ به قلم نور، اندیشه آرمان شهری در غرب، شهری درخشان بر فراز تپه، روایت خطوط موازی کالوینو و شهر، دوبلینیها: شهروندان شهربنده، در جستوجوی فضاهای زیسته؛ تعامل میان معماری ادبیات، گربههای اشرافی وست مینستر، نیویورک در حال احتضار است و بسیاری مقالات دیگر را میخوانید.
تزرو در این شمارگان نگاهی نو و متفاوت به شهر و معماری شهر و رابطه آن با انسان دارد تا بتواند دریچههای نوینی از اندیشه را به روی مخاطبان خود بگشاید.
دیدگاه تان را بنویسید