غلبه تئاتر گیشهای بر تئاتر محتوایی
اردشیر صالحپور
نگاه مصرفی و روحیه سوداگرانه کمکم دارد همه ابعاد و شئون جامعه را در برگرفته و تمامی فضیلتها و ارزشهای فرهنگی ما را تحتالشعاع خود قرار میدهد. اگر نگاهی به مجلات، بیلبوردهای تبلیغاتی شهری و محیطی و مسیر جادهها و اتوبانها و تبلیغات ریزودرشت پیرامونمان بیندازیم، خواهیم دید که چگونه روحیه، ذائقه و سبک زندگی ما دستخوش دگرگونیها شده؛ بیآنکه خود نقشی در این انتخاب داشته باشیم. باری تئاتر از همان آغاز فطرت خویش در جامعه مدنی آتنی یونان به دلیل همشأنی و همپایی و همراهی با فلسفه و نقد اجتماعی از منزلت والایی برخوردار بوده؛ چنانکه ارسطو فیلسوف یونانی، تراژدی را بهعنوان مهمترین گونه تئاتری قلمداد میکند و اشاره و تأکید دارد که: سعادت در فضیلت است و تراژدی راه رسیدن به فضیلت و رستگاری. تئاتر هنر نخبگان و اندیشمندان است، هنر اندیشگی است، نوعی تعهد روشنفکرانه و آرمانگرایانه در ذات و ماهیت تئاتر است که مختص جوهری اوست و همین ویژگی در همه ادوار به شکلی فاخر و متعهد حفظ شده است.
در ایران نیز تئاتر با همین تعهد و اعتراض و بهعنوان مقولهای اجتماعی و هنری روشنگرانه کار خود را آغاز کرد و همواره با مخاطرات سیاسی و اجتماعی و کاستیها درگیر بوده است. تئاتر مسیر خود را از سایر مقولات اجتماعی و هنری جدا کرده و همچنان بر ابعاد هستیشناسانه خود تأکید میورزد و نسبت و تفاوتهای خود را با هنر فراگیر سینما حفظ و متمایز کرده است. در ادوار مختلفی هم به کمک سینما آمده و بهعنوان هنر مادر آن را حمایت و پشتیبانی کرده است؛ اما مدتی است که این وامداری و همکاری جنبههای عکس به خود گرفته و برخی اهالی تئاتر برای مقبولیت آثار خود ملزم به استفاده از چهرهها و به قول امروزیها «سلبریتیها» شدهاند. چنانکه به اعتبار قانون نانوشتهای هر کارگردانی که جهت اجرا به مدیریت سالنها مراجعه میکند، در نخستین پرسش با این نکته مواجه میشود که چند چهره معروف سینمایی در آن کار بازی خواهند داشت؟!
این امر متأسفانه دیدگاهی است که دارد به یک رویه و درنهایت نگاه گیشهای منجر میشود و هم تماشاگران کاذب را به خود معطوف میدارد و هم بعضا نوع کارها را به سوی نوعی آثار روزمره که کاستیهای اجتماعی را جبران کند، سمتوسو پیدا میکند و گاه میل به آستراکسیون دارد و در پارهای از موارد همان نگاه مصرفی و سطحی و فاقد اندیشگی یعنی ترکیب فیلم و نمایش و موسیقی و ترانه و گاه رقص و حرکات موزون حاصل این امتزاج است. این سلیقه و رویه را چه کسانی تبلیغ میکنند؟ این منظر چگونه و از چه زمانی وارد تئاتر شد؟ دولت و نهادهای هنری متولی چه نقشی در این ماجرا داشتهاند؟ شرایط اجتماعی و فرهنگی چگونه سر از «لاکچری»های امروزی درآورد؟ برونسپاری و خصوصیسازی و نگاه مصرفی چگونه محقق شد؟ برنامهریزی در راستای حفظ و اصالتهای استراتژیک و تئاتری چگونه صورت میگیرد؟ آیا اصلا برنامه و چشماندازی در کار هست یا آنکه متولیان نیز بر این موج سوار شده و تن به امواج و تلاطمهای هنری و اجتماعی سپردهاند؟! متأسفانه حتی گاه اعلام برائت و سلب مسئولیت کرده و خود را در شکلگیری این جریان سهیم نمیدانند. پس طبیعی است که تئاتر خصوصی در آپارتمانها و بیغولهها و زیرزمینها به حیات مختصر خود ادامه داده و ناتوان از پرداخت هزینههای اجاره و امکانات اولیه است. نکته دیگر حضور نوعی رانتخواری مافیاگونهای است که به تئاتر و بهویژه بخشهای خصوصی نفوذ کرده و دارد تئاتر را با نگاه سوداگرانه خود از «هویت و ماهیت» حقیقی تهی میکند.
قیمتهای گران بلیت تئاتر اولین شکاف و ایجاد فاصله بین مردم و تئاتر است. بهویژه در این شرایط بحرانی که مردم از تهیه سادهترین امکانات معیشتی زندگی خود محروماند، اعمال چنین رویهای تئاتر را از سبد اقتصادی و زندگی مردم دور خواهد کرد. نوع ذائقه فرهنگ مصرفگرایانه که از فرهنگ سرمایهداری الهام میگیرد، دیر یا زود تئاتر را به گیشه و گیشهگردانی هدایت و به کالایی مصرفی تبدیل خواهد کرد که تنها برای اقشار مرفه و متمول قابلاستفاده خواهد بود و هنرمندان نیز در خدمت تأمین سلیقه آنان پیش خواهند رفت و در این میان تئاتر متعهد روشنگرانه و ژرفاندیش جایی نخواهد داشت و تجارت غلبه خود را اعمال خواهد کرد.
این معضل درست از زمانی آغاز شد که اصطلاح «تهیهکنندگی» وارد عرصه شریف تئاتر شد و همان خصلتها و سلیقههایی که کمابیش در سینما رایج بوده، پا به عرصه تئاتر گذاشت و کارگردانان و نویسندگان را تحتسلیقههای خود و تأمین گیشه قرار داد. بیشک تهیهکننده همواره به دنبال تأمین وجوه مالی و سرمایه بیشتر است و برای تحقق آن از همه ارزشها و فضیلتها عدول و در خدمت سلیقههای مخاطبان و تفننگرایی میل خواهد کرد.
تئاتر گیشهای اکنون دارد بر تئاتر محتوایی و با اصالت غلبه میکند و هنرمندان این رشته را با خود میبرد. سلبریتیگرایی، لاکچریبازیهای سوداگرانه، نبود استراتژیهای دقیق و روشن و بهمخاطرهافتادن معیشت و کار هنرمندان تئاتر همهوهمه موجب سقوط فضیلت و ارزشهای هنر والای تئاتر خواهد بود و اگر دولت از تئاتر خوب و اصیل حمایت نکند، بهزودی این گرایش تجارتمآبانه تئاتر ما را به سوداگری خواهد برد و قیمتها روزبهروز بالاتر خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید