آبان مصدق

هفت گنبد مجموعه هفت داستان نسبتاً بلند به هم پیوسته و از طرفی مجزا و مستقل است. هفت داستانی که من راوی، نظرگاه داستان‌ها است و هر بار در قالبی متفاوت و با قصه‌ای متفاوت در سفر به یکی از شهرهای کشورهای سوریه، ارمنستان، لبنان، عراق، گرجستان، افغانستان و عمان در جست‌وجوی هویت خویش و تکه‌ای از خویشتن است. جست‌وجویی که گاه با حیرت و اتفاقات فراواقعی همراه می‌شود و داستان‌ها را راز و رمزگونه می‌سازد. 

من راوی که در تمام داستان‌ها به عمدا بدون تغییر باقی می‌ماند، در پی یافتن هویت است. هویتی که گاه ریشه در گذشته دارد، گاه ریشه در عشقی گمشده دارد، گاه ریشه در مفاهیم ارزشمند اجتماعی چون دوستی و رفاقت دارد و گاه حتی از میان عدوات و دشمنی‌ها و نقص‌های بشری سر باز می‌کند. داستان‌ها در پوستی واقعی اتفاق می‌افتند، اما به دلیل داشتن فضایی رمزگونه و پیرنگ فراواقعی، گاه به داستانی شگفت طعنه می‌زنند و حوادث را از مرز منطق انسانی عبور می‌دهند. 

نویسنده هفت گنبد، در این هفت داستان خواننده با خودش به هفت شهر و هفت فرهنگ با تمام محتویات آن‌ها ازجمله غذاها، شرایط اقتصادی و آداب و رفتار، اسامی، شیوه لباس پوشیدن و هر آن‌چه که می‌تواند جزئی از فرهنگ یک کشور باشد و خواننده ایرانی با آن آشنایی زیادی ندارد. زبان در هر هفت داستان تغییری ندارد و تنها در اسامی و اصطلاحات تفاوت داستان‌ها با هم نمودار می‌شوند. 

بنابراین هر هفت داستان یک صدا دارند. گره داستان‌ها همه در سطر خاطر گشوده می‌شوند و راز داستان فاش می‌شود و در نتیجه محمد طلوعی خودش بر تمام هفت داستان نقطه پایانی را می‌گذارد و به اصطلاح پایان داستان باز نیست. 

محمد طلوعی در هفت گنبد داستان‌هایی از جنس متفاوت در فضایی متفاوت را با مضمون‌هایی غیرتکراری برای خواننده تعریف می‌کند و او را به هفت سفر در هفت شهر مختلف با هفت داستان متفاوت می‌برد.