نگاهی به نمایشگاه نقاشی فرزانه محجوبی در گالری گویا
نسخههایی از جهان مثالی نقاشی
کلیت نقاشیهای فرزانه محجوبی در مرز میان نقاشی ایرانی و هنر مدرنیستی است که هویت مییابد. ادراک هنرمند از مفهوم نقاشی، در اینجا مبتنی بر عواطف و احساساتی است که باز هم در مرزی میان ناخودآگاه و آگاهی او در نوسان است
بهروز فائقیان
آنچه در یک عبارت
«نقاشی ایرانی» میخوانیم، به دنبال تحولات دنیای هنر و به ویژه در همزمانی با پدیدههای نوین در این عرصه دچار چه دگرگونیهایی شده و امروز در چه شکلهایی حیات خود را بروز میدهد؟ به جز سنتگرایانی که در تلاش هستند تا با پای فشردن بر آنچه اصالتهای نقاشی ایرانی میخوانند، همچنان استمرار قالبهای تثبیت شدۀ این هنر را ممکن کنند، اما رویکردهایی دیگر در مسیر بیانی دیگرگون از این اشکال سنتی هم به موازات این تلاشها در جریان است که سودایی متفاوت را میپرورانند. این رویکردهای فاصله گرفته از سنتهای نقاشی ایرانی، از آنجا که بیش از اصالتهای نقاشی ایرانی، ناظر بر مؤلفههای این هنر هستند، به دنبال انعطافی که در پذیرفتن شیوههای بیانی تازه تر از خود نشان میدهند، هم از حیث ساختاری و هم محتوایی طیفهای متنوعی را شکل میدهند که همین خصلت شناسایی خط و ربطهای معین در آنها را نیازمند دقت نظر بیشتری میکند. به این ترتیب آنچه را امروز به عنوان جلوههایی از نقاشی ایرانی در میان آثار هنرمندان ایرانی میتوان شناسایی کرد، در عین حال باید به عنوان تجربهها و دریافتهای شخصی هنرمندان در روبه رو شدن با این مؤلفهها در نظر گرفت. به بیان دیگر آنچه در سرفصل نقاشی ایرانی در هنر معاصر ایران میتوان دنبال کرد، شکلهایی گوناگون از دریافتهایی است که ویژگیهای ساختاری و بیانی متکثری را شامل میشوند. بر این اساس نقاشی ایرانی امروز را بیش از همه از خلال مصداقهایی میتوان بازشناخت که در عین حال ممکن است بسیار متفاوت از یکدیگر به نظر آیند.
نمایشگاه آثار فرزانه محجوبی در گالری خانه فرهنگ و هنر گویا میتواند یکی از این مصداقها باشد که این روزها پیش روی علاقهمندان به هنرهای تجسمی قرار گرفته است. اما آثار ارائه شده در این مجموعه چگونه به تجربه ای شخصی از دریافتهای این هنرمند از مؤلفههای نقاشی ایرانی منجر شده است.
ادراک شهودی و آفریدن جهان مثالی
شاید عمدهترین مؤلفه ای که آثار این هنرمند را در ارتباط با نقاشی ایرانی قرار میدهد، ادراک شهودی در آفریدن جهانی مثالی است که هنرمند به عنوان فصل مشترکی در تک تک آثارش دنبال میکند؛ جهانی که بیش از همه از عواطف هنرمند سرچشمه میگیرد و مختصاتی را ترسیم میکند که جهان مطلوب او را برای مخاطب معنی میکنند. عنوان نمایشگاه فرزانه محجوبی یعنی
«ترنم عشق» ناظر بر چنین دیدگاهی از سوی هنرمند است و کانتکست یا زمینه آثار او را تبیین میکند. این جهان در برگیرنده تمامیتی است که در نسخههای متعدد آثار هنرمند تکثیر و دوباره و دوباره خلق میشود. وجود، تمامیتی قاطع را در این دیدگاه شکل میدهد که در جلوههایی از طبیعت منزه و پالوده ظاهر میشود و به طرز معناداری از هرگونه کالبد انسانی تهی است. در عوض آنچه میتوانیم به عنوان عناصر نقش آفرین در نقاشیهای این هنرمند شناسایی کنیم، در کالبدهایی چون گیاه، پرنده و ماهی ظاهر میشوند که همچنان بر وجودی پالوده از عالم واقع اشارت دارند. زمان و مکان در این دیدگاه مفهومی نادیده گرفته شده است که همچون دیگر مؤلفه ای که میتوان در کلیت نقاشی ایرانی سراغ گرفت، ازلی و ابدی به نظر میآید. هنرمند در چنین پیوندی تاکید میکند که در نگاه او آنچه فارغ از زمان و مکانی معین وجودی نامیرا و همیشگی را شکل میدهد، چیزی جز عواطف و احساسات ما نمیتواند باشد. به این ترتیب انسان یا خصلتهای انسانی هم در اینجا در قالب کالبدهایی نمادین ظاهر میشوند که بیش از هرچیز نشان دهنده خصلتهای عاطفی نوع انسان در این جهان مثالی است.
هنرمند اما از سوی دیگر بیانی را برای ارائه این جهان ذهنی برگزیده که در ارتباط با نحلههایی متفاوت از ارائه هنری معنی میشود. به این ترتیب که قالب عمده آثار فرزانه محجوبی در این نمایشگاه از حیث شیوه ارائه و بیان هنری با مؤلفههای هنر مدرنیستی متصل میشوند. هنرمند در اینجا بر خلاف نقاشی سنتی ایران که اغلب وسعتی نامحدود را به تصویر در میآورد، اجزای محدودی از جهان مثالی خود را قاب میگیرد و عناصر محدودی را در این قابها میگنجاند. چند شاخه گیاه و پرنده انگار برای تصویرکردن جهانی که مورد نظر اوست کافی به نظر میرسد. دو پرنده در میان چند شاخه گل بر پس زمینه ای از کوهستان و خورشید، دو پرنده نشسته بر گلبرگها، جفت پرنده در میان گلها و خورشیدی بر فراز سر آنها، انبوهی پرنده در هم خزیده و خورشیدی طلایی رنگ، تعدادی از مضامین نقاشیهای این هنرمند را شکل میدهد. اما هنرمند در ساختن نسخههای متعدد از مضامینی که اندک تفاوتهایی با یکدیگر دارند، تصاویری متفاوت از یکدیگر را میسازد.
حرکت در مرز میان نقاشی ایرانی و هنر مدرنیستی
اگر بتوانیم عمده نقاشیهای فرزانه محجوبی در این نمایشگاه را در ارتباط با « گل و مرغ» های نقاشی سنتی ایران در نظر بگیریم، اما هنرمند این مضمون را دست کم در شیوههای بیانی از آن خود میکند و در تلفیق با شیوههای بیانی تازه تر دریافتهایی تازه تر را از آن ارائه میدهد. به این ترتیب کلیت نقاشیهای فرزانه محجوبی در مرز میان نقاشی ایرانی و هنر مدرنیستی است که هویت مییابد. ادراک هنرمند از مفهوم نقاشی، همانطور که پیش از این اشاره شد، در اینجا مبتنی بر عواطف و احساساتی است که باز هم در مرزی میان ناخودآگاه و آگاهی او در نوسان است.
او در مجموعه آثاری که دست کم در این نمایشگاه ارائه کرده، تلقی خود از فضای نقاشانه را با مخاطب در میان میگذارد. در نگاه او این نقاشی در خدمت ترسیم کردن فضای مطلوب و جهان آرمانی هنرمند است و تا اینجای کار از حیث کارکرد اثر هنری تا اندازه زیادی با ماهیت نقاشی ایرانی پیوند مییابد. شیوه بیان هنرمند اما مسیری دیگر را در پیش میگیرد و از مؤلفههای هنر مدرنیستی در ساختار نقاشیها بهره میگیرد. یکی از این مؤلفههای ترکیببندیهای آزاد و خلاقانه ای است که در نقاشی ایرانی کمتر میتوان سراغ گرفت. بر خلاف قرینه سازیها و ترکیب بندیهای هندسی اجزا و عناصر چنانکه در نقاشی ایرانی مرسوم است، محجوبی در آثارش از ترکیب بندیهای آزاد و و گوناگونی بهره میبرد. تقسیمبندی فضا و ارتباطهای فرمی بین عناصر در آثار او به دلخواه و نه بر پایه قواعدی از پیش تعیین شده شکل میگیرد؛ هر چند همین ویژگی تا اندازه ای با شیوههای بیانی مدرنیستی نزدیک میشود و از آنها سرچشمه میگیرد. فضای رنگی آثار محجوبی هم در همین ارتباط معنی مییابد که متفاوت از ماهیت و محتوای تمثیلی عناصر، هر یک هارمونی متفاوتی را ایجاد میکند و تأثیر بصری خاص خود را ارائه میدهد. به این ترتیب هنرمند نه در ترکیب بندیها و نه در فضای رنگی به طور مشخص از مؤلفههای نقاشی ایرانی پیروی نمیکند، اما با این وجود همچنان گوشه چشمی به ماهیت تمثیلی و نمادین این مؤلفهها دارد. استفاده از رنگهایی چون لاجوردی، طلایی و نظیر اینها که در بعضی از آثار او بر فضای رنگی غلبه یافتهاند جلوههایی دیگر از توجه هنرمند به بعضی از خصلتهای بیانی نقاشی ایرانی است.
دیدگاه تان را بنویسید