نکاتی درباره روانشناسی جنگ
مردمانی از جنس غیرت و ایثار
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
داستان فیلم «ماهورا» براساس رویدادی واقعی، مربوط به اوایل جنگ و تجاوز رژیم بعثی عراق به ایران عزیزمان ساخته شده است. سوژه «ماهورا» اتفاقات جنگ را با داستانی عاشقانه پیوند زده و در این میان تحولات و آسیبهای ناشی از جنگ را که چگونه زندگانی طایفههای عرب زبان خطه جنوبی مرز کشورمان را دستخوش تغییر قرار داده است روایت میکند. ماجرای «ماهورا» درواقع داستانی عاشقانه را در بستر وقایعی تاریخی به تصویر میکشاند که زائیده تخیل نویسنده نیست و براساس یک واقعیت تاریخی شکل گرفته است و باتوجه به اتفاقاتی که در خلال داستان رخ میدهد در نهایت موضوع فیلم به مسائل قبیلهای و جنگهای خانوادگی میان عشیرههای عرب زبان کشیده میشود. خلاصه داستان ماهورا مربوط است به روستایی واقع در مرز ایران و عراق که عشیرههای عرب-ایرانی براساس قواعد سنتی خاص خود زندگی میکنند. در این روستا رسم بر این است که زیباترین دختر روستا به قید قرعه به عنوان عروس هور انتخاب میشود؛ این دختر برای بقای رزق و روزی هور باید یک روز در هفته خود را به آب بسپارد تا هور بارور شود و قهرش نگیرد و به این ترتیب با نگاهی بدیع داستانی عاشقانه از دل جنگ ظهور میکند. درحقیقت فیلم ماهورا یکی از مسائل مهم دوران جنگ را که مظلومیت طوایف و قبیلههای خطه جنوبی کشورمان را با ترکیب ژانر عاشقانه-جنگی به تصویر درآورده است. مردمانی از جنس غیرت که بدون هیچ چشمداشتی، از جان و مال و زندگانی خویش گذشته و برای حفاظت از سرزمین و خاک کشور خویش غیورانه و جان بر کف جنگیدند. درواقع ماهورا قصه انسانهای مظلوم، ستمدیده، بیادعا و باغیرت عرب زبانهای خوزستانی و اهوازی کشور عزیز ایران است.
نکته مثبت و تاثیرگذار بسیار حائز اهمیتی که در خلال تمام کموکاستیهای این فیلم به چشم میخورد، رشادتها و حماسهسازیهای مردمان مرزهای جنوبی کشورمان است که بدون هیچ هراسی از جنگ و تلخیهای آن، با مشارکت خودجوش و رشادتهای بیبدلیل خود اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک سرزمینمان توسط دشمن تصرف شود. از منظر روانشناسی «جنگ» همواره یک موضوع جدی و مختلکننده برای بهداشت عمومی جامعه بوده که سرچشمه بسیاری از ناراحتیها و آسیبهای روحی-روانی میباشد. ازاینرو روانشناسان باتوجه به تحقیقات و پژوهشهای انجام شده در حوزه روانشناسی جنگ بر این باورند، هرگاه انسان در راه رسیدن به اهدافش با موانعی روبرو شود که وی را از راه رسیدن به مقاصد خود محروم نماید، اقدام به پرخاشگری و ویرانگری میکند؛ و در نهایت استعداد درونی، قدرت تجاوز و پرخاشگری که در درونش نهفته است را به طرز افراطی و مضر در قالب جنگ ظاهر میکند. بنابراین کارشناسان روانشناسان معتقدند جنگ به همراه مشتقاتش از هر نوعی که باشد سبب ویرانگری چهره انسانها به لحاظ جسمانی- روانی و همچنین باعث نابودی چهره سرزمین و خاک یک ملت میشود. براستی هیچ انسانی در هیچ نقطهای از دنیا که جنگ، ویرانی، خشونت و خونریزی، درگیری مسلحانه وجود داشته باشد، نمیتواند به ادامه زندگی نوید بخش امیدوار باشد؛ از اینرو انسان در چنین شرایطی نمیتواند رشد کند و گویی روح آدمی میمیرد و در وجود وی جز نفرت، خشم، ناامیدی و فلاکت عناصر دیگری را بر جای نمیگذارد. جامعه روانشناسی از منظر آسیبشناسی معتقد است «جنگ» به عنوان یک رویداد استرسزا، در بروز و تشدید اختلالات رفتاری و روانی نقش بسیار حائز اهمیتی دارد؛ افرادی که مستقیما در جنگ شرکت میکنند به عنوان اولین قربانیان این واقعه تلخ و اسفناک در معرض تروماهای شدید ناشی از این بلای خانمانسوز قرار میگیرند بطوریکه اثرات جنگ تا پایان عمر در عمق وجود رزمندگان، ایثارگران، مجروحان، معلولان و همچنین خانوادههای این عزیزان نفوذ میکند و آسیبها و لطمات جبرانناپذری را به لحاظ سلامت جسمانی و همچین بهداشت روانی بر این عزیزان و خانوادههای این بزرگواران که سرمایهها و پشتوانههای یک ملت محسوب میشوند، وارد میکند.
از اینرو باتوجه به اهمیت موضوع جنگ و آسیبها و پیامدهای منفی که بر جای میگذارد، امید است مسئولان و نهادهای ذی ربط برای رفاه حال اجتماعی و آسایش فیزیکی و روانشناختی این عزیزان، با بهرهمندی از مساعدتهای روانشناسان تدابیر جدی را اتخاذ نمایند تا به این ترتیب با فراهم آوردن شرایط مطلوب و درخور اندکی از بار فشار مشکلات اقتصادی، هزینه های درمانی، بهداشت و سلامت روانشناختی ایثارگران کشور عزیزمان و همچنین خانوادههای صبور آنان بکاهند.
دیدگاه تان را بنویسید