اعتیاد پدیده ای مردانه یا زنانه؟
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
فیلم «دارکوب» یک فیلم اجتماعی است؛ «دارکوب» سوژههای تلخ جامعه همچون اعتیاد زنان، فقر فرهنگی و نیز نقش مردان در نادیده گرفتن زنان آسیب دیده به عنوان مادر و مادرانگیشان را به تصویر کشانده است که اصلیترین و مهمترین موضوع روشن این فیلم «اعتیاد زنان» است؛ داستان فیلم «دارکوب» ماجرای مادری است که بدلیل اعتیاد شدیدی که به شیشه داشت، فرزند و خانواده خود را رها کرد و با خیال آنکه سبب مرگ فرزندش شده است، به مدت شش سال خود را گم و گور کرد و ناپدید شد. حال باتوجه به اتفاقاتی که در خلال داستان رخ میدهد به یکباره تصمیم به بازگشت میگیرد؛ میخواهد ترک کند و به زندگی عادی اش بازگردد و هرآنچه را که از دست داده را دوباره بیابد و آنها را از نو بسازد. سوژهِی فیلم «دارکوب» بسیار تلخ و سیاه است و درواقع زنی معتاد به شیشه و بیخانمان را به تصویر میکشد که توهم قاتل فرزندش بودن او را به منجلاب و سیاهی اعتیاد کشانده و بخاطر ترس از روبرو شدن با واقعیت به مصرف مواد توهمزا روی آورده است و به این طریق خود را تسکین میدهد و ندای وجدانش را همچنان خفته نگه میدارد. از منظر روانشناسی در کل، جامعه ما نسبت به آسیبهای اجتماعی زنان از جمله اعتیاد بسیار حساس است و تصور اکثر افراد جامعه در مورد اعتیاد این است که مواد مخدر و سوء مصرف مواد پدیده ای مردانه است و زنان کمتر از مردها به اعتیاد روی می آورند؛ به خصوص در کشور ما حتی سیگار کشیدن زنان و دختران تعجب اطرافیان را بر می انگیزد. حال آنکه در فیلم دارکوب شاهد آن هستیم که چطور اعتیاد یک زن میتواند آینده خانوادهای را به چالش بکشاند و مشکلات بیشماری را برای خود، خانواده و همچنین محیط اجتماعیاش ایجاد کند. در حاضر با توجه به تحقیقات و پژوهشهای انجام شده اعتیاد به مواد مخدر از شایعترین انحرافات اجتماعی محسوب میشود؛ سالانه قربانیان بیشماری دارد، و آسیبهای بسیار جدی و مهلکی را بر پیکر خانوادهها و جامعه وارد میکند. بر اساس گزارشهای بدست در حوزه اعتیاد، واقعیت این است که امروزه اعتیاد در میان برخی زنان جامعه (هرچند تعداد اندک) وجود دارد و برخی خانواده ها با این معضل دست و پنجه نرم می کنند. اگرچه تعداد مردان معتاد از زنان معتاد بیشتر است اما روند رو به رشد اعتیاد زنان در سالهای اخیر بسیار نگران کننده بوده است. از آنجایی که بیشک زنان و مادران نقش تعیین کنندهتری در تربیت و نقشپذیری فرزندان دارند پس به فراخور جایگاه ویژه و تاثیرگذارشان بر بنیان خانواده، اعتیادشان احتمالا تاثیر عمیقتری بر جامعهای که نسل آینده، آن را اداره خواهد کرد میگذارد و لذا توجه زیادی را میطلبد، چرا که اعتیاد زنان با نقش آشنای همسر و مادری مهربان و دلسوز در جامعه ایرانی همخوانی ندارد. روانشناسان بر اساس تحقیقات گسترده در حوزه اعتیاد زنان اظهار داشتند که زنان مصرف کننده در جامعه برخلاف مردان معتاد براحتی از کانون گرم خانواده و دوستانشان طرد میشوند و باتوجه به مشکلات هزینه و درآمد و عدم شغل، از آنجایی که ناچار به تهیه مواد مخدر هستند مجبورند به کارهای ضداخلاقی تن دهند و بر این اساس براحتی مورد سوء استفاده سودجویان قرار گیرند که مسلما همین امر سببساز تخریب آنان میشود و آسیبهای روحی، روانی و جسمانی شدیدی را بر آنها وارد میسازد و برگشت آنان را به زندگی سالم نیز سختتر میکند. عوامل و دلایل مختلفی ازجمله: نبود امکانات گذراندن اوقات فراغت، عادی شدن کشیدن سیگار و قلیان، مصرف مواد مخدر صنعتی برای لاغری، گروه همسالان و دوستان ناباب، احساس بازنده بودن در رقابتهای شغلی و به دنبال آن احساس ناتوانی در نیل به موفقیت، نداشتن آگاهی و رشد نیافتن مهارتهای زندگی برای مقابله با مشکلات، توزیع ناعادلانه منابع درآمد در جامعه و همینطور قربانی خشونت بودن و... سبب گرایش مردان و زنان به مصرف مواد مخدر میشود و موجب افزایش روزافزون افراد معتاد در جامعه میگردد. جامعه روانشناسی معتقد است در ایران، در حال حاضر هیچگونه خدمات اختصاصی برای زنان معتاد وجود ندارد و حتی برخی از خدمات و مراکز فقط به مردان اختصاص دارند. لیکن زنان معمولا از مراجعه به مراکز درمانی معتادان که بیشترین مراجعه کنندگان آنها مردان هستند اکراه دارند؛ از اینرو دولت و دستگاهها و ارگانهای مسئول با کمک مشاورین و متخصصین و بهره بردن از تجربیات و دانش آنان باید تمهیدات ویژه برای پیشگیری از تمایل زنان و همچنین مردان به مصرف مواد مخدر بیاندیشند و با آموزشهای لازم و استفاده از رسانههایی همچون صدا و سیما و فضای مجازی، خانوادهها را در این زمینه آگاهتر سازند.
دیدگاه تان را بنویسید