بررسی عکاسی مستند هنری به بهانه نمایشگاه «ولیعصر، پوشه اول»
هنری فراتر از ارجاع صرف به جهان
در عکاسی مستند هنری،حدیث نفس عکاس اهمیت دارد، یعنی فقط عکاسی کردن از یک فضا و منظره مدنظر نیست بلکه آن فضا در ارتباط با ذهنیت عکاس معنا پیدا میکند و عکاس نگاه و برداشت شخصی نسبت به آن فضای خاص را دارد
علیرضا بخشی استوار
نمایشگاه «ولیعصر؛ پوشه اول» با محوریت خیابان ولیعصر، آثار ۱۷ عکاس را همزمان در سه گالری «آتبین» ، «آریا» و «ایجی» به نمایش درآورده است.در این نمایشگاه هنرمندان تلاش کردهاند زوایایی از پیچیدگی های گستره شهری را در دل خیابان ولیعصر تهران جست و جو و ثبت کنند.در قسمتی از بیانیه این نمایشگاه آمده است:« ولیعصر؛ پوشه اول نخستین ارائه هماهنگ از پروژهای آموزشی و پژوهشی برای شناخت بهتر شهر تهران است. این پروژه، نگاهی متفاوت نسبت به «عکاسی» دارد و در جستجوی زبانی نو برای بیان و روایت پیچیدگیهای شهری بر بستر ظرفیتها و جذابیتهای هنرهای تصویری است. چگونه میشود هنرمند را از دل درگیری خلاق با زندگی روزمره نسبت به رویدادها و فضاهای کلانشهری حساس کرد تا از درون خودش به تاریخ و جغرافیای شهر پل بزند و این تجربه را با دیگران سهیم شود؟»
این که کیفیت این تصاویر تا چه اندازه قابل بررسی و نقد است جای خود دارد ، ولی دیدن تصاویر «ولیعصر؛پوشه اول» بهانه ای است تا شاید بتوان مباحثی را پیرامون «عکاسی شهری» و «عکاسی خیابانی» و در وجهی گسترده تر «عکاسی مستند هنری» بیان کرد که علیرغم وفور آن هنوز دیدگاههای درستی در موردش به وجود نیامده است. واژه مستند را شاید به نوعی مترادف با عکاسی بدانیم، چرا که مهمترین شکل ثبت واقعیت در این رسانه است. عکاسی مستند از آغازین روزهای فعالیت خود همواره در پی عدالتخواهی و اصلاحگری اجتماعی بوده است. اما پس از جنگ جهانی دوم با توجه به شرایط بعد از جنگ و همه گیر شدن رسانههای تصویری همچون تلویزیون که توانست تا حدی نقش عکاسی مستند اجتماعی را در بیان و نشان دادن فقر و نابرابریهای اجتماعی ایفا کند، راه دیگری را نیز در پیش گرفت که در ادامه با عنوان «مستند جدید» با نمایشگاهی که «جان سارکوفسکی» در سال ۱۹۶۷ برگزار کرد، شکل جدیتری گرفت و در کار عکاسان آمریکایی همچون دایان آربوس، لی فرید لندر و گری وینوگراند، با دوری از ثبت صرف واقعیت به سمت بیان شخصی پیش رفت. در دهه هفتاد با گرایش دیگری به نام «توپوگرافی نوین» که هدفش دوری از زیباییشناسی صرف و نشان دادن طبیعتی بود که انسانها در آن دست برده بودند، ادامه پیدا کرد. این جریان و گرایش که در عکاسی معاصر از آن با عنوان «مستند هنری» نام برده میشود، دغدغههای انسان معاصر با دید شخصی را مدنظر دارد.
«آلن سکولا» عکاس و نظریهپرداز برجسته می گوید: «عکاسی مستند وقتی هنر تلقی میشود که از ارجاع صرف به جهان فراتر رود، وقتی که پیش از هر چیزی، بدل به حدیث نفس هنرمند شود.»
در بسط معنای این گزاره گفتنی است، عکاسی مستند هنری اشاره به بخشی از عکاسی مستند دارد که به دنبال ثبت صرف نیست. همانگونه که داعیهای بر ایجاد تغییرات اجتماعی نیز ندارد. در این شکل از عکاسی حدیث نفس عکاس اهمیت دارد، یعنی فقط عکاسی کردن از یک فضا و منظره مدنظر نیست؛ بلکه آن فضا در ارتباط با ذهنیت عکاس معنا پیدا میکند و عکاس نگاه و برداشت شخصی نسبت به آن فضای خاص را دارد. در این صورت است که عکاس به سمت عکاسی مستند هنری یا تألیف گونه حرکت میکند.
شایان توجه است در عکاسی دو راه کلی برای پرداختن به ذهنیات شخصی هنرمند وجود دارد. نخست آنکه عکاس با نظر به هدف نهایی، تصویر ذهنی خود را به شکلی کارگردانی شده جلوی دوربین بیاورد یا آن که با استفاده از واقعیتهای موجود در جهان اطرافش معادلی نزدیک برای ذهنیتهای خود بیابد.
عکاس مستند هنری عملاً راه دوم را انتخاب میکند. او همچنان بر ثبت واقعیات بدون دستکاری و تغییر آن اصرار میورزد اما عملاً دلیل این ثبت نمایان ساختن ذهنیت عکاس برای مخاطبانش است. با بیانی دیگر عینیات و واقعیات در واقع بهانهای میشوند تا هنرمند معادل آنچه در ذهن دارد را در بیرون بیابد. موضوع دیگری که این حیطه از عکاسی را از سایر انواع عکاسی مستند جدا میکند بستر ارایه آن است. در گذشته، عکاسی مستند تا حد زیادی وامدار فتوژورنالیسم یا عکاسی مطبوعاتی بود و از بستر مطبوعات برای ارائه و مطرح کردن خود استفاده میکرد. به بیان دیگر، اکثر عکاسان مستند به نوعی فتوژورنالیست هم بودند اما به تدریج و با گذر زمان عکاسی مستند مستقلتر شد. از نشانههای این استقلال ارائه این عکسها در گالریهای هنری و چاپ عکسهای مستند در قالب کتاب است. با ایجاد این تغییر در بستر ارایه آثار، زودگذر بودن و زمانمند بودن مطبوعات که از ویژگیهای بارز این فضا است از عکسهای مستند هنری فاصله گرفته و به شکلی روشن و تاثیرگذار سبب تأمل بیشتر بر عکسها شده و راه را برای نقد و تحلیل بیشتر این آثار باز میکند. با این تفاسیر، این که بگوییم در مقایسه با عکاسی مستند کلاسیک، عکاسی مستند هنری ارزشمندتر است، به نظرحرف اشتباهی است.سخنی که این روزها تبدیل به یک مد در ساخت عکاسی شده است. این نکته اهمیت دارد که متوجه باشیم گرایش به هر شاخه از عکاسی صرفاً یک انتخاب است.مطالعات جدید در دنیای عکاسی معاصر به ما امکان داده تا از عکاسی برای سرایش شخصی از جهان استفاده کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید