نگاهی به «جولان» موزیک ویدئوی تازه منتشرشده «علی قمصری»
جولان مچ اندازی با خود
بیتا یاری، روزنامهنگار
آمیختن شیوههای نوازندگی چند ساز همخانواده چون تار و عود و گیتار، استفاده از نحوه اجرای ریتم در موسیقی فلامنکو توسط کف زدن و ضربات انگشتان برهم(بشکن) و پای کوبیدن بر زمین، نواختن چنده پرده از بیات ترک میرا شونده در ژانر پاپ، استفاده از تکنیک میوت روی ساز تار، ایجاد صدای متفاوت و نزدیک کردن نتیجه صدایی موسیقی اجراشده از یک ساز کلاسیک ایرانی به ژانر پاپ فلامنکو، حرکات و ارتعاشات رقصگونه تن حین نوازندگی و ضربه زدن به کاسه ساز، کندهکاریها روی دسته از بالای ساز و قدرتنماییهای سرعت حرکت دست، از ویژگیهای جولان این روزهای علی قمصری است.
همچنان که توجه به بازار سلیقه مخاطب، دور نماندن از سپهر تجاری موسیقی و اتمسفر فراگیر ذائقه شنوندگان همواره مدنظر او است و با انتشار ویدئوهایی هر چند ماه یکی ، بیپاسخ به این محرکها نمانده است. هرچند او مدعای نستاندن موسیقیاش از نبض روزگار را دارد و بل میخواهد نبض روزگار باشد اما در این موج فراگیر آمیختن ترکیبات، اتصالات، بدعتها و داعیههای نوآوری شریک آمده؛ داعیهای که اکنون به نام «موسیقی امروز ایران» بیشازدیروز و بارها و به هر زبانی روایتشده اما حتی اندکی از آنچه داعیه آن را دارند گامی به جلو نبرده است. جوششهای مدام درونی این نوازنده تار، برای خلق لحظات و نغماتی که پیش برود و او را پیشتر براند سراسر ذهن او را در چالشی قرار داده است که هنوز خود بهروشنی نتوانسته راهی برای برونرفت از آن بیابد هرچند به آن چالش آگاه و معترف است . تکنیکهای تند و آکروباتیک او روی دسته ساز که گاهی نیز چیرگی خودنمایانهای در گرفتن سیمهای واخوان از بالای ساز را نشان میدهد بیشتر به مچ اندازی او با خودش میماند که نتیجه کشمکش درونی بیحاصل اوست و حتی بیشتر به روپاییهای بیشمار یک فوتبالیست در هنگام مسابقه میماند که نهتنها مهارت موردنیازی در کانتکست لحظه نبوده بلکه زائد نیز هست.
جولان نوسانات ذهنی نوازنده از آموختهها و شنیدههای هر دو سوی موسیقی، سویی موسیقی کلاسیک ایرانی که روزگاری از آن آغازیده تا سوی دیگر پرجاذبه و انگیزه شکستن ساختارهای موسیقی ایرانی بهقصد خلق فضایی نو که امروز در جستجوی آن است؛ خروش و چالشی است که از اندرون او به بیرون، در مضرابها و قطعاتش بروز و تجلی مییابد و این کشمکش دوسویه همواره برقرار در آثار اخیر او خصوصاً نمایش «شطرنج» و همینجا به شکست کامل سوی اول منجر شده و اما در تلاش برای سوی دوم گویی از حرکت فرومانده در حال تکرار مکرراتی است که این روزها او میخواهد ورای آن باشد و نیست.
تصویری که او از نتیجه آثارش در ذهن دارد، آنگونه که در نوشتههایش ابراز میدارد، برخاسته از ذهنیاتی است که آن را مرتبط با پشتوانه فلسفی و زیباییشناسانه میداند و جایگاهی سترگ برای آن قابل است لیکن آنچه ماحصل آثار اوست، در نهایت تنها صدایی است که شنیده میشود و هیچگونه ربط به فلسفه و سخن گفتنهای کموزیاد ندارد.
گویا این روزگار بهجای خودگویایی اثر، این هنرمند است که سخن میگوید تا اثر را آشکار کند؛ شیوه ناسرهای که در شیوع سلوک عوامپسندانه و نزول همهچیز تا سطح مخاطب تا حد فروکاستن هنر به سرگرمی فراگیر شده است. نمایش همه آنچه قمصری هست و نیست، آنچه میخواهد و باید باشد، آنچه مینوازد و درمیآمیزد در ویدئوکلیپ جولان، خود گویاست که چیست و او به چه جایی تکیه زده که البته بهترین جایگاه برای ارضا چالش درون اوست.
دیدگاه تان را بنویسید