نگاهی به هشتمین دوسالانه ملی مجسمهسازی تهران
معاصر شدن اجباری هنر
علیرضا بخشی استوار
دو سال قبل «هفتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران» پس از شش سال وقفه در موزه هنرهای معاصر برگزار شد. رویدادی که به نحوه هیئت انتخاب، داوری و همچنین تیم برگزارکننده آن نقدهای بسیاری وارد بود. دوسالانهای که در آن تم مشخص «وضعیت» تعیینکننده چگونگی ایده اصلی آثار و شکل نهایی آنها در نمایش بود که بیشتر به نمایشی در قالب چیدمان شبیه بود تا دوسالانه مجسمهسازی.
سوالهای مهمی که پیرامون آن نمایش وجود داشت، سوالاتی بود مانند این که آیا هر اثر هنری که امروز چه با وجه شخصی و چه با انتخاب مفاهیم اجتماعی برای خلق اثر شکل میگیرد، نشاندهنده وضعیتهای مختلف ما نیست و ما در کل کدام وضعیت را در قالب اثر هنری به نمایش درمی آوریم؟
آن روزها این مسئله مطرح بود که چرا گرایش بیشتر آثار این نمایشگاه به سمت ارائه چیدمانهایی در قالب حجم به جای مجسمه است؟ شکل ظاهری این آثار بیشتر به یک دوسالانه با محوریت هنر جدید شبیه است تا دو سالانه مجسمهسازی. شاید در غیاب و نبود دوسالانهای با محوریت هنر جدید برگزارکنندگان با احتساب اینکه حضور عنصر حجم در یک اثر میتواند آن را به مجسمه تبدیل کند، اقدام به انتخاب این آثار کردهاند.اما بهواقع همچنان مجسمه در بسیاری از رویدادهای مهم جهان و حتی در دوسالانههای مجسمهسازی که در غرب و در خارج از مرزهای این کشور برگزار میشود به معنای کلاسیک آن مورد توجه قرار میگیرد.
اما دوسالانه هشتم که این روزها در پهنه تالار رودکی در حال برگزاری است به نظر وضعیت ویژهای دارد و دستاندرکاران در آن تلاش کردهاند تا آنجا که امکان دارد در ادامه همان مسیر غلطی که دوسالانه قبلی رفت، حرکت کنند. هرچند میرفت این دوسالانه هم مانند بسیاری از دوسالانههای دیگر برگزار نشود اما تلاش مسئولان در وزارت فرهنگ با توجه به مشکلاتی که درون انجمن مجسمهسازی وجود داشت از عدم برگزاری چنین رویدادی جلوگیری کرد.
دوسالانه مجسمهسازی در واقع با محوری در حال پیشروی است که به نظر میرسد برگرفته از نگاهی توریستی و عاریتی باشد که تلاش میکند وجهی معاصر به هنرمعاصر ببخشد و بیش از این که مبنایی واقعی داشته باشد، مبنایی دستوری پیدا کرده است
دو تغییر در فراخوان این دوره دوسالانه مشهود بود. به واسطه این فراخوان جدید نخستین مسئله آن بود که وجه رقابتی دوسالانه از میان برداشته شد. در حقیقت تلاش برگزارکنندگان آن بود که این رخداد به سمت نمایشگاهگردانی و کیوریتوری حرکت کند تا فرایند تولید و خلق ایده تا اجرای اثر به نمایش گذاشته شود. در حقیقت باور برگزارکنندگان در انجمن بر این بود که معمولاً افرادی که در دوسالانه شرکت میکنند هم در میان جوانان و هم در میان اساتید، جزو بهترینها هستند و بنابراین داوری و قضاوت را نباید گروه کوچکی در دوسالانه انجام دهد، بلکه باید اجازه دهند افکار عمومی و جامعه این قضاوت را انجام دهد. این پیشنهاد با نگاهی به بیینالها و جایزههای بزرگ جهانی صورت گرفت و الگویی را دنبال میکرد که در غرب مورد وثوق اهالی هنر است.
تغییر دوم رویکرد بینارشتهای دوسالانه بود که از دوره قبلتر پدید آمد. یعنی در این نمایشگاه صرفا با مجسمههایی با نگاه کلاسیک مواجه نیستیم زیرا مسئولان معتقدند امروزه مرزها برداشته شده و مدیومها دیگر قضاوت نمیشوند. از همین نقطه میتوان به ایراد بزرگ این دوره نیز پی برد. در این نمایش آثار هنرمندانی را میبینیم که در گالریهای تهران در طی سالهای قبل به نمایش درآمده است مانند چیدمانی از آثار نسترن صفایی که تحتعنوان «روایتهای کف خیابان» در گالری پروژههای آران به نمایش در آمده بود و در همین روزنامه نقدی بر آن نمایشگاه نوشته شده بود. از سویی کارهایی که به ظاهر آثار جدیدی به نظر میرسند تکرار ایدههای هنرمندان مشخصی هستند که پیش از این در جشنوارههای مختلف هنری ایران دیده شده بود.
دوسالانه مجسمهسازی تهران در ادامه آن تفکری پدید آمده است که از دوره نهم و دهم در جشنواره تجسمی فجر با حضور افرادی چون مجید آقایی ، جمشید حقیقتشناس و غیره ورود پیدا کرد. افرادی که معتقد بودند هنرهای تجسمی این روزها مرزهای کلاسیک خود را درنوردیده و به ساحت جدیدی ورود پیدا کرده است؛ ساحتی که در آن مرز هنرها نامشخص است. مثلاً ایده چیدمانی از دستکشهای کهنه و کارکرده که در نمایش دوسالانه حاضر است در ادامه ایدهای رخ داده که در نمایشگاه نهم جشنواره تجسمی فجر هم وجود داشت.
به نظر میرسد نگاهی برای برخی افراد در معاونت هنری وزارت ارشاد و مسئولان برگزاری جشنوارهها ایجاد شده است که به شکل نامحسوس و مدیریتنشدهای آثار این جشنوارهها را به سوی مشخصی سوق میدهند. اگرچه این نگاه در کنه خود ایرادی ندارد اما به نوعی سلیقهسازی دستوری تبدیلشده که امکان انتخاب و نمایش آثار بسیاری را سلب کردهاست. دوسالانه مجسمهسازی در واقع با محوری در حال پیشروی است که به نظر میرسد برگرفته از نگاهی توریستی و عاریتی باشد که تلاش میکند وجهی معاصر به هنرمعاصر ببخشد و بیش از این که مبنایی واقعی داشته باشد، مبنایی دستوری پیدا کرده است. گفتنی است هشتمین دوسالانه مجسمهسازی تهران تا ۲۱ بهمن در تالار وحدت و پهنه رودکی برپاست.
دیدگاه تان را بنویسید