در لزوم حمایت از موزیسینها و پاسداشت حقوق آنان
موسیقی پرمصرفترین کالای فرهنگی ایران
بیتا یاری
70 درصد مردم ایران به موسیقی گوش میدهند. این را رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی به استناد نتایج پیمایش اخیری که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات انجامشده اعلام کرده است.
70 درصد جمعیت 85 میلیونی ایران عزیزمان یعنی نزدیک به 60 میلیون نفر در ایران موسیقی گوش میکنند. شاید هم بیشتر از این آمار باشد چراکه هنوز طرح پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهصورت مکتوب منتشرنشده است تا در دسترس علاقهمندان قرار بگیرد و متوجه شویم که دادههای آماری با چه شیوهای استخراجشدهاند و میدان آنها چه توزیع جمعیتی از پراکندگی در کدام شهرها و روستاهای ایران بوده است. و میزان دسترسی به موسیقی در افراد چگونه است.
هرچند دکتر رضا تسلیمی طهرانی، معاون پژوهشگاه و مدیر دفتر طرحهای ملی آن طی تماسی که نگارنده گرفت، اظهار داشته که بهزودی در تیراژ محدود ماحصل این پیمایش ملی بهصورت کتاب منتشر خواهد شد اما تا آن روز که شاید هفتههای آتی باشد باید منتظر ماند و شیوه استخراج دادهها و پالایش آن توسط پژوهشگر را دید و بسیاری موارد را در آن موردبررسی قرار داد؛ ولیکن همینقدر اطلاعات حاصلشده از این پیمایش ملی کافی است تا نگاهها به میزان کاستیها و ضعفهای عمده تاکنون در حوزه مهمی چون موسیقی معطوف شود.
برای 60 میلیون جمعیت ایران که موسیقی گوش میکنند و محق هستند آیا باید همچنان وضعیت موسیقی مبهم باشد؟ آیا رواست که با تیغ تکفیر و مذمت در خصوص این هنر در بین برخی صحبت به میان آید؟ و موسیقی این هنر ناب همچنان در وضعیت متلاطم بین حلال و حرام به سر برد؟ چرا صدای این جمعیت 60 میلیونی شنیده نمیشود که بهبود وضعیت خویش را خواهاناند؟
خوشحالی اندکی از استحصال نتایج این پیمایش حاصلشده است که نشان میدهند هرچند نکوهش و تقبیح موسیقی بسیار فراتر از ترویج آن بوده است اما موسیقی ریشه در دلوجان مردمان ما دارد و هیچ جایگزینی برای آن نیست. و مردم به راهی که میخواهند میروند نه آنچه ترویج میشود و یا تقبیح.
اما این نتایج بیشتر بازگوکننده بیتوجهی مدیران فرهنگی و صنفی است که تاکنون به حقخواهی این جماعت بزرگ میداندار بهبود فضای کار نشدهاند و آنها را در گرفتاریها و مشکلاتشان به حال خویش رها کردهاند و تنها برای میزان ممیزی و امرونهی حاضر بودهاند. حالا با شفاف شدن وضعیت نیاز به موسیقی در کشورمان بهتر است معادلات عوض شود و مردم باشند که بر حق خود پای بفشارند تا بلکه وضعیت نامناسبی که به قشر موزیسین تحمیلشده و شرایط معیشتی ناگواری که برای آنها اتفاق افتاده را بتوانند برطرف کنند و از دولت خواهان مزدی باشند که چند دهه است از آنها ولو در حد یک بیمه دریغ شده است. آیا موزیسینهای این کشور نباید برای تولیدات فرهنگی که 70 درصد مردم کشور آن را مصرف میکنند از دولت طلبکار باشند؟ و آیا دولتها بدهکار موزیسینهای کشورمان نیستند حتی در این شرایط کرونایی که اغلب آنها با سختی مضاعفی روزگار را به سختی سپری میکنند؟
آیا نباید حالا که مشخصشده پرمصرفترین کالای فرهنگی کشورمان موسیقی است بودجه موسیقی بیشتر و رویدادهای آن بیشتر و باکیفیتتر شود؟ آیا دولت نباید به دلیل استفاده از موسیقی در کشور به موزیسینها و آثارشان سوبسید بپردازد و آنها را از معیشت سخت برهاند؟
دیدگاه تان را بنویسید