بازخوانی اولین جشنواره تئاتر پساانقلاب ۱-
لالهزار انقلابی میشود
احسان زیورعالم
این روزها که بازار تئاتر فقط در معرفی بخشهای مختلف جشنواره تئاتر فجر داغ است، بد نیست این پرسش مهم را مطرح کنیم که اولین جشنواره تئاتر پساانقلابی ایران چیست. متأسفانه اطلاعات ما از سالهای ابتدای انقلاب محدود است و بیشتر آنچه میدانیم برآمده از خاطرات و گفتگوهای شفاهی است. دنیای مکتوبات چندان اقبالی به آن سالهای پرشور نداشته و هر آنچه هست، محصول میل فردی است. با این حال یک سرنخ از اولین تلاش برای برگزاری جشنواره پساانقلابی وجود دارد. گزارشی مفصل از مجله «صحنه معاصر» که در آن خبر از یک جشنواره کامل تئاتری میدهد.
سندیکای هنرمندان و کارمندان تئاتر ایران در بهمن ماه 1359 تصمیم میگیرد در دومین جشن پیروزی انقلاب برنامه مفصلی با محوریت تئاتر طرحریزی کند. هرچند طبق گزارشهای موجود در مجله نهادهای دولتی کمکی به سندیکا نمیکند؛ اما چهار سالن نصر، دهقان، ملت و پارس در لالهزار حامی فستیوال «تئاتر انقلاب» میشوند. آنچه برای گروههای تئاتری بود، مطرح کردن مسائل روز، بهخصوص مسائل دوران پساانقلاب در زمین تئاتر بود. آن هم در لالهزاری که بیشتر محل تفریح و سرگرمی بود تا ارزیابی وضعیت اجتماعی ایران. برای همین سالنداران لالهزار خود نمایشی برای اجرا تدارک نمیبینند. آنان نظارهگران یک رویداد تازه میشوند. شاید بتوان گفت اولین جشنواره خصوصی تئاتر در ایران.
طبق گزارش مجله «صحنه معاصر»، منتشر شده در فروردین 1360، فضای فستیوال دوگانه است. از سویی رفتار صمیمانه و تلاشهای پیگیر اهالی تئاتر برای رسیدن به بهترینها و از سوی دیگر خصلتهای غیرمسئولانه در جهت خواستههای فردی. همان درد و مرضی که هنوز جامعه تئاتر در برگزاری رویدادها از خود نشان میدهد. تصویری دوگانه از میل به کار جمعی و ارضای فردی. در گزارش آمده است «تواضعات و تعارفات دروغین در مقابل هنرمندانی که انتظار داشتند در روز آخر، کمبودها و ضعفهای خود و فستیوال را بررسی کنند. شاید چنین برخورد گذرایی به فستیوال نتواند پاسخگوی تمام مسائل باشد.»
به نظر میرسد گروههای خواهان برای حضور در جشنواره بسیار بوده؛ اما سندیکا موفق به تأمین مکان برای اجراها نمیشود. همین مسأله منجر به اختلافات نیز میشود و هیأتمدیره وقت مورد نقد قرار میگیرد. مشخص نیست چرا نهادهای دولتی با جشنوارهای با رنگ و بوی انقلابی، اما رویکرد چپگرایانه مخالفت کرده است؛ اما مجله با عبارت «عملکرد انحصارطلبانه نهادهای هنری دولتی» مسأله را توجیه میکند. باید یادآور شد در بررسی گفتگوی محمود دولتآبادی با مجله «صحنه معاصر» این موضوع عیان بود که بخشی از اعضای سندیکا نیروهای دولتی بودند که به هر دلیل همکاری ویژهای با این جشنواره صنفی نداشتهاند.
در گزارش مجله یک توصیف جذاب نیز وجود دارد، توصیفی با ادبیات آشنا که بعدها به بخشی از ادبیات رسانههای ایدئولوگ میشود. «شرایط حساسی که امروز جامعه ما را فراگرفته است و حملات سازمانیافته باندهای سیاه که محل عمل دوستداران امپریالیسم و لیبرالهای خودفروخته است و تجربه نمایش کاروان ضدامپریالیستی در 22 بهمن که بنا بود یکی از اجراهای فستیوال در کنار تئاترهای خیابانی دیگر باشد سندیکا را در جهت حذف این برنامهها مصمم کرد.»
کارناوال ضدامپریالیستی مهمترین برنامه فستیوال به حساب میآمد. قرار بود کارناوال در مسیر رسمی اعلام شده از سوی ستاد برگزاری راهپیمایی 22 بهمن اجرا شود. برنامه آغاز میشود و گزارشگر میگوید استقبال مردم هم گرم بوده، هرچند تصاویر چندانی از این برنامه در دسترس عموم نیست. اما مهمترین رویداد طبق گزارش «یورش باندهای سیاه» بود که مشخص نیست چه کسانی هستند. هرچند طبق مشی چپگرایانه سندیکا و برخی اعضای خاصش، شاید اشاره به نیروهای مذهبی باشد. با این حال نویسنده گزارش نمیگوید این اتفاق از ناحیه کدام گروه رخ میدهد. در گزارش حتی ادعا میشود «سکوت مطبوعات رسمی در مقابل این حرکت سندیکا - فستیوال تئاتر انقلاب - عملاً نشان داد که امروز هنرمندان تنها با کمک یکدیگر میتوانند نقش خود را در مبارزات ضدامپریالیستی ایفا کنند.»
هرچند خوانش مجدد چنین جملاتی پس از 40 سال میتواند گواه بر تغییر مشرب و شیوه فکر در حوزه فرهنگ و هنر و بهخصوص تئاتر باشد. مخصوصاً اگر بیانیه سندیکا در روز اختتامیه جشنواره از زبان محمود دولتآبادی را مرور کنیم.
ادامه دارد...
دیدگاه تان را بنویسید