تحرکات پوپولیستی تمامی ندارد
روز ملی موسیقی؛ به نام استاد شجریان، به کام گعدهای خاص
بیتا یاری
سالهاست که موسیقی در کشور ما در وضعیت مبهمی به سر میبرد، نه بهدرستی اجازه ابراز وجود دارد و نه بهطورکلی ممنوع است. چیزی مابین این دو؛ نه آنقدر آزاد که بشود آن را برگزار کرد و اشاعه داد و نه آنقدر ممنوع که نتوان فعالیت کرد؛ دقیقا به همین مبهمی و پیچیدگی و نامشخصی. وضعیتی که سالهاست موزیسینها از هرکسی که فعالیت صنفی داشته و یا دستی بر قدرت و علاقهای به موسیقی ابراز کرده خواستهاند تا یکبار برای همیشه تکلیفشان را مشخص کند و تاکنون موفق نشدهاند.
باوجود ضعف گسترده و عمده در فقدان وجود صنف منسجم؛ نامگذاری روزی به نام روز ملی موسیقی، خواسته صنفی همه اقشار موزیسینهاست و در این میان نبود صنف کارآمد همانند همیشه نتوانسته است این مساله را پیش برد. هرچند تلاشهایی شده است و برخی شبه اصناف در حوزه موسیقی گاهی بر مبنای این مساله سخنرانیها کرده و جلبنظرکردهاند؛ اما تاکنون هیچ گشایشی حاصل نشده است. (فراموش نباید کرد که پیشتر در سال 84 همزمان با سالروز تولد فارابی خانه موسیقی درخواست روز ملی موسیقی را از شورای فرهنگ عمومی برای 9 مهرماه کرده بود و در این زمینه نیز سخنرانیهای اعضای خانه موسیقی موجود است). ازاینرو سخن راندن و مطرح کردن خواستهای به نام روز موسیقی در تاریخ تولد استاد شجریان، اول مهرماه، نهتنها عجیب و ناشدنی مینماید و بیشتر به مانور و عملیات نمایشیای با اسم استاد شجریان شبیه است بلکه اصل ماجرای زمینه را نیز نمیتواند پنهان سازد که هنر موسیقی طفیلی این چهار دهه است و پرداختن به روز موسیقی آنقدر دور از خواستههای اهالی موسیقی و گرفتاریهایشان است که همانند مقام مسئول ساماندهی حقوق کارگران بگوییم که اگرچه نمیتوانیم وضعیت کولبران را سامان دهیم؛ اما روزی برای قدردانی از آنها در تقویم درج میکنیم. از این رو نه تنها این خواسته بجا نبوده که مضحک نیز تعبیر خواهد شد.
آنچه مسلم است استاد شجریان جایگاه والایی از منظر هنر آواز در دیدگاه عموم مردم ایران دارد چراکه او شنیدهشدهترین صدای ایران است و همگان با دعای ربنای او خاطرههایی آسمانی دارند. اما آیا برای تمام مردم ایران و فرهنگ کشورمان شجریان نماد موسیقی است؟ یا میخواهیم از او نمادی برای موسیقی بسازیم؟ یا اینکه میخواهیم با مهم کردن زادروز استاد شجریان خود جلوهگری کنیم؟ این سرزمین از گذشته تا امروز خود اساتید بزرگی در موسیقی را پرورده که هرکدام جایگاهی بلندمرتبه داشتهاند و تکرار نشدهاند لذا رجحان یک استاد توسط شاگردانش که اکنون تریبونی در اختیاردارند برای نامیدن روز تولد استادشان به نام روز ملی موسیقی تنها فضای جامعه موسیقی را دچار چنددستگی و تشنج میکند. بماند که در گذشته خانه موسیقی روز تولد معلم ثانی، فارابی، فیلسوف، دانشمند، منجم، ریاضیدان و موسیقیدان بزرگ قرن سوم و چهارم هجری را برای این منظور، به شورای فرهنگ عمومی پیشنهاد کرده بود و اکنون چه شده است که این خواسته به نفع شخصی دستخوش تغییرات شده و از معلم ثانی بزرگ که استاد جامعالاطراف در علم دورانها بود صرفنظر کردهایم؟
اینکه اساساً خانه موسیقی و مدیرانش سالهاست ادعای کار صنفی دارند و در عمل چیزی در راستای بهبود عملکرد صنف مشاهده نشده و یا به نفع موزیسینها اقدامی نکردهاند هم دلیل این مساله است که بیشتر مخالفان خانه موسیقی را بر این نامگذاری تهییج کند. (نباید فراموش کرد که خانه موسیقی در این سالها توانسته بیشتر از عضوگیری بر تعداد منتقدانش بیفزاید) چراکه اگر خانه موسیقی به مسائل صنفی اهمیت میداد یک استاد را بر دیگری ترجیح نمیداد و حقوق همه اعضا و موزیسینهای غیرعضو نیز در آن یک اندازه مهم شمرده میشدند. و ضمناً این خانه برای درست جا انداختن موسیقی و درآوردن آن از وضعیت مبهم تلاش میکرد نه اینکه تنها با شعارها و حرکات نمایشی بخواهد خود را مشغول به امور موسیقی نشان دهد. اینکه خانه موسیقی تاکنون هیچ دستاوردی برای موزیسینها نداشته است یک معضل جدی است و اینکه همیشه اعضای این خانه فعالیت صنفی را تحت نام بزرگ شجریان به مسائل تیمی و گروهی تقلیل دادهاند معضل دیگری است. اگر برای خانه موسیقی روز موسیقی مهم بود در راستای تعیین تکلیف برای وضعیت مبهم موسیقی تلاش میکرد و دستکم در این دو دهه فعالیتش حداقل ذرهای در این مساله پیشرفت حاصل میشد آنگاه ماحصل دستاوردش را در روزی بهعنوان موسیقی جشن میگرفت؛ و اگر مدیران اجرایی خانه موسیقی ذرهای به مسائل صنفی آشنا بودند میدانستند که نباید پشت یک استاد سنگر بگیرند و ناتوانیها و بیمسئولیتیهای خود را در سنگر گرفتن پشت نام یک استاد بزرگ پنهان کنند و ازاینرو استادی را مهمتر از دیگران جلوه دهند که این کار مغایر با تمام
اصول صنفی است.
در این سالها عملکرد خانه موسیقی به نفع اهالی موسیقی نبوده است، اما مدام با اتخاذ رویکردهای پوپولیستی خواسته است تا عموم مردم را تحتتأثیر قرار دهد و به فعالیت مفید تظاهر کند که نمونهاش در همین پیشنهاد روز تولد استاد شجریان برای نامگذاری به نام روز ملی موسیقی مشهود است.
در این سالها عملکرد خانه موسیقی به نفع اهالی موسیقی نبوده است، اما مدام با اتخاذ رویکردهای پوپولیستی خواسته است تا عموم مردم را تحتتأثیر قرار دهد و به فعالیت مفید تظاهر کند که نمونهاش در همین پیشنهاد روز تولد استاد شجریان برای نامگذاری به نام روز ملی موسیقی مشهود است
سوای شعارهای پوپولیستی و عوامگرایانه، اساساً مطرح کردن نامه یک درخواست نامگذاری پیش از تأیید خواسته از سوی شورای فرهنگ عمومی تمایل شدید مدیران خانه موسیقی بر موجسواری بر افکار عمومی و استفاده از فشار افکار عمومی برای این خواستهشان است که با این امر هر آنچه ناتوانی در برآورد خواستههای موزیسینها در دوران شیوع کرونا و تحمیل گرفتاریها بدانها داشتهاند را در این هیاهو پنهان کنند.
ضمن آنکه هیچکسی در این دوران زیست عارفانه و زاهدانه نداشته است که از زندگی امروزی به دور باشد و در میان مردم نزیسته باشد. ازاینرو در میان مردم، همانند دیگران، اساتید نیز دارای موافقین و مخالفینی هستند که بسیاری از آنها مدتهاست در خفا و آشکارا مسائلی را مطرح ساختهاند که درست نیست اکنون میدان برای ابراز اینگونه مخالفتها و افشای مسائلی رویداده در گذشته فراهم شود که بدخواهان قدرتمند استاد شجریان را خشنود سازد.
ازاینرو چنانچه خانه موسیقی دانسته در این فضا افتاده است باید گفت که دوباره در راهی در تضاد با خواسته و منافع موزیسینها گام برداشته و اگر نادانسته چنین کرده است که باید گفت ناشایستی خود را اثبات میکند و اینگونه است که خانه موسیقی نماینده تمامی موزیسینهای ایران برای چنین درخواستی نیست و تنها از جانب شاگردان استاد شجریان و به نفع مطرح سازی گعده خویش گام برمیدارد.
دیدگاه تان را بنویسید