روند تعمیر و مرمت یکی از مهمترین موزههای دنیا در تهران ابهامات فراوانی را پدید آورده است
موزه هنرهای معاصر در دست مرمت یا سمبلکاری
اردیبهشت ماه سال جاری مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد اعلام کرد هر ۱۰ روز گزارشی از روند بازسازی موزه به رسانهها میدهد تا نگرانیها از روند ترمیم رفع شود.اما گزارش عملکرد بازسازی هیچ گاه به رسانهها مخابره نشد
علیرضا بخشی استوار
موزه هنرهای معاصر این روزها و در هنگامه التهاب دلار و ارز در یک فراموشی عمومی دستخوش تغییراتی شده که مانند گذشته موجب بروز نگرانیهایی شده است. اگرچه اردیبهشت ماه سال جاری، پس از برگزاری نمایشگاه مرور آثار علیاکبر صادقی، از سوی روابط عمومی موزه هنرهای معاصر اعلام شد: «این مکان فرهنگی و هنری به دلیل تعمیرات، مرمت و در مواردی بهینهسازی به مدت 4 تا 5 ماه (تا آخر شهریور ماه)تعطیل میشود» اما امروز 17 روز از آخرین تاریخی که مسئولان برای مرمت این موزه اعلام کرده بودند، میگذرد و روی وبسایت این موزه (که فعلا در دسترس نیست) تاریخ دیگری اعلام شده است و اتمام این پروژه را به آبان ماه موکول کردهاند.
در طول این پنج ماه تنها پس از بازدید معاون امور هنری وزارت ارشاد در 16 تیرماه از موزه، اطلاعاتی از روند ترمیم به صورت کاملا محدود و از سوی روابط عمومی موزه منتشر شد که البته خود ناقض صحبتهایی است که مسئولان درباره اطلاعرسانی روند مرمت داشتند.
اردیبهشت ماه سال جاری در زمان انتشار خبر مرمت موزه، نشست خبری ترتیب داده شد که در آن مجید ملانوروزی، مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی وزارت ارشاد و سرپرست سابق موزه، این مکان را جزو ۱۰ موزه مهم جهان نامید و به همین دلیل اعلام کرد که هر 10 روز گزارشی از بازسازی موزه به رسانهها میدهند تا نگرانیها از روند ترمیم موزه رفع شود. او به دو مرمت ناموفق موزه در دهههای گذشته هم اشاره کرد که در آن سقف موزه به صورت شتابزده تعمیر شد که تاثیری در رفع رطوبت
سقف نداشت.
اگرچه گزارش عملکرد بازسازی هیچگاه به رسانهها مخابره نشد، اما نکته دیگری که در صحبتهای ملانوروزی نهفته بود، تعمیر بیفایده و شتابزده موزه توسط دفتر طرحهای عمرانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این روزها دوباره مرمت موزه را به عهده دارند و به نظر میرسد بدون برنامه اسیر همان شتابزدگی هستند.
ابتدا این موضوع مطرح بود که نخست سقف موزه ترمیم و عایقکاری میشود و پس از آن مستقیم به سراغ گنجینه و مرمت آن خواهند رفت. بعدتر عنوان شد دو گالری جهت انتقال آثار گنجینه مورد ترمیم قرار میگیرند و از لحاظ برودتی، اطفای حریق و برخی موارد دیگر استانداردسازی میشوند که این مسأله خود موجب بروز سوالهای دیگری شده است.
پرسشهایی بدون پاسخ
اگرچه کمی دیر اما حالا این سوال است، چرا مرمت موزه به افرادی سپرده شده است که به گفته خود مسئولان در اندک فعالیتهایشان برای مرمت موزه موفق نبودهاند؟
چگونه و براساس کدام برنامه یا معیاری تخمین زده شده است که این موزه پنج ماهه مرمت میشود؟(که کمی غیرمتعارف به نظر میرسید) تقدم و تاخر کارها که خود مسئولین عنوان کردهاند بر چه اساسی مشخص میشود و آیا از ابتدا پلانی برای اینکه کارها مرحله به مرحله پیش برود وجود داشته است؟ اگر حساب شده و طبق مطالعات این برنامهریزی رخ داده است چگونه میشود که تقدم و تاخر کارها در هنگام کار
مشخص میشود؟
چرا ابتدا تصمیم بر مرمت گنجینه پس از سقفها مطرح میشود و تا پایان مهلتی که اعلام شده بود تنها مرمت سه گالری آن هم به شکلی نامشخص صورت گرفته است؟ اسناد این مطالعات در کجا قابلرویت و دسترسی است؟ آیا این افراد برای ترمیم موزه از متریال استاندارد استفاده کردهاند؟ چه جنس متریال را جایگزین متریال استانداردی کردهاند که پیش از این در بنا به کار رفته است؟ اگر این بنا نیاز به تغییراتی جزئی داشته آیا تغییر ماهیت دیوارها و کف موزه، تغییر در کانسپت و ماهیت کلی ساختمان نیست؟
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
اگر چه ملانوروزی اعلام کرده بود در جریان نیازسنجیهای انجام شده 10 شرکت دعوت شدند تا طرحهای خود را ارائه بدهند و در نهایت یک تیم انتخاب شد، سوال اینجاست بر چه اساسی این تیم انتخاب شده است؟ این تیم تا به حال کدام موزه را ترمیم یا تجهیز کردهاند؟ از کدام نهاد رسمی یا بینالمللی در زمینه مرمت موزه یا بناهایی از این دست مدرک معتبر دارند؟
به گفته خود مجری طرح پروژه، آخرین بازسازی که توسط شرکت «مدیریت ترمیم توسعه» انجام شده، بازسازی موزه «سرای بهشتی» بوده است. اگرچه این افراد مدعی این هستند که ترمیم تأتر شهر و برج آزادی نیز با آنها بوده اما بر چه اساسی لایق انجام این پروژه شدهاند؟ آیا موزه سرای بهشتی همتراز با موزه هنرهای معاصر تهران است و ساختاری شبیه به هم دارند؟ از آن جایی که نحوه نظارت و نام اعضا و تیمی که معاون امور هنری وزیر ارشاد در جریان این پروسه از آنها یاد کرده مشخص نیست، این اتفاق در نحوه پیشبرد پروسه بازسازی موزه ابهامات بسیاری به وجود آورده است. مسأله درباره موزه میتواند از این سوال مطرح شود که آیا گچکاری دیوار متناسب با استانداردهای موزهای صورت گرفته یا با گچی که در ساختمانهای معمولی استفاده میشود تفاوتی ندارند؟ اگر شیشههای موزه دارد تغییر میکند اولا ضرورت آن چیست؟ و دوم اینکه متناسب با همان متریالهای گذشته صورت گرفته است؟ چرا که شیشههای گذشته متناسب با جنس نما و در شکلی ویژه برای استفاده در موزه، سفارش داده شده بودند. از سویی اصرار مسئولان برای ترمیم هرچه سریعتر موزه به کدام دلیل است؟
اگر موزه هنرهای معاصر را نه مانند مسئولان بلکه به شکلی منطقی جزو 20 موزه مطرح دنیا بدانیم، آیا نمیشود ترمیم آن توسط کارشناسان تخصصی بینالمللی و با مشاوره و نظارت آنها صورت بگیرد که متخصصینی در امر تجهیز موزهها و مرمت آن هستند؟
از آن جا که امروز بسیاری از موزههای مطرح جهان ازجمله گوگنهایم، لوور، تیت مدرن و ... به شکلی تخصصی، به شرکتهای تجهیز و ترمیم موزهها مشاورههایی میدهند، چه میشود اگر بخشی از بودجههایی که در این زمینه هزینه میشود را به چنین مشاورههایی اختصاص دهیم؟
شاید بد نباشد قبل از ورود به ترمیم گنجینه، این پروژه متوقف و به برخی از پرسشهای مطرح شده پاسخ داده شود. اگر ایرادی در روند کار هست برطرف و یا کار به گروه دیگری سپرده شود. در این مسیر انجمنهای هنری و رسانهها باید پیشگام باشند. قبل از این که خطری گنجینه موزه را تهدید کند تا سرنوشت اثر «الکساندر کالدر» را که همچنان در رمپ موزه و در جریان مرمت خاک میخورد را پیدا نکنند. این گونه مجبور نخواهیم شد منابع بسیاری را خرج مرمت آثاری کنیم که به واسطه نوعی سهلانگاری مدیریتی به وجود آمدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید