نگاهی به نمایشگاه «بگذارید نفت بخورند!» در گالری اعتماد
روایتی هنری از چهره سیاه نفت
علیرضا بخشی استوار
سمیرا هُدایی در نمایشگاه «بگذارید نفت بخورند!» دست روی مسئلهای حساس و سرنوشتساز بر تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما گذاشته است. همانطور که از نام نمایش برمیآید او به دنبال فهم تاثیر نفت بر زندگی ما ایرانیان است و این سوال جدی را در بیانیه نمایشگاه خود نیز مطرح کرده است که نفت آیا مخزنی غنی از برکت است یا نفرین؟
او در بیانیه نمایش خود به شعار «آوردن پول نفت به سفره مردم» هم اشاره کرده است. شعاری که در دورههای مختلف تاریخی، یعنی از همان سال 1287 هجری شمسی که «ویلیام ناکس دارسی» مخزن غنی از نفت را در جنوب غربی ایران یافت همواره مطرح بوده است. هدایی مسئله خود را در قالبی چند رسانهای بیان کرده است. نمایش او از یک چیدمان، چند تابلوی نقاشی، کولاژ، یک فریم عکس و یک ویدئو تشکیل شده که در آن ما تصاویری از یک پروسه اجرایی او در محیط شهری را شاهد هستیم که پیرامون دغدغه هنرمند و مسئله نمایش شکل گرفته است.
سمیرا هدایی تلاش کرده تاثیر نفت در ساحت زندگی ما را با رسوخ این ماده در اثر به عنوان یک متریال اجرایی به نمایش در بیاورد. یعنی او از نفت به عنوان متریال خلق اثر استفاده کرده است. در نقاشیهای او چند نمونه از این استفاده را میبینیم. نقاشیهای او به کلی قیراندود شده و ما بر بوم جز سیاهی چیزی نمیبینیم. از سویی او در آثار کولاژ خود با این ماده سیاه، بخشی از تصاویرش را پوشانده و در واقع تصویر آنها را مخدوش کرده و زیبایی آنها را عقیم ساخته است. کولاژهایی که در آن میتوان رگههایی از وسایل و ابزار و یا اسناد و تصاویری تاریخی از ایران را پیدا کرد. مثلا او با استفاده از گونیهای برنج و کار روی آنها بخشی از کولاژهای خود را به وجود آورده است و صورت آدمهایی که در این آثار آمده ناپیداست و یا آنها هم چهرههایی مخدوش دارند.
نشانههایی که هدایی در کولاژهایش گذاشته است ذهن را به سمت همان شعار معروف «پول نفت بر سر سفره مردم» هدایت میکند و پوشاندن برخی تصویرها با لایههای سیاه که به زیست روزمره و اقتصادی آدمها مربوط است شاید آسانترین نوع انتخاب باشد که هنرمند از آن استفاده کرده است
بخشهای مختلف ویدئوی او مربوط است به یک پروژه چیدمان محیطی که در آن به واسطه دوخت برخی از وسایل و تجهیزات کارگران به هم و نصب آن روی یک ساختمان تابلویی شهری به وجود آورده است که در دل آن میتوانیم به همان تاثیر منفی نفت بر چهره زندگی خود پی ببریم. عکس دیگری هم در نمایشگاه وجود دارد که چشماندازی از یکی از شهرهای جنوبی را نشان میدهد (به نظر شهر آبادان) که به واسطه لولههای پالایشگاه چهره زشتی پیدا کردهاند. و در نهایت یک چیدمان که حاصل دوختن دستکشهای کارگران به یکدیگر است که از سقف آویزان شده است و هیبت یک موجود پوسیده در حال انهدام را تداعی میکند.
اگر چه مشخص است که انجام این پروژهها کار سختی بوده و هنرمند تلاش بسیاری برای خلق این آثار داشته است اما نگاه او به این موضوع و نوع اجرای آثار در نمایشگاه متناسب با گستردگی موضوعی که انتخاب کرده است مخاطب خود را اقناع نمیکند. هنرمند به نظر میرسد اگر به نمایش همان بومهای سراسر سیاه، چیدمان و ویدئو از اجرای محیطی بسنده میکرد، تاثیر بیشتری بر مخاطب خود میگذاشت.
از آنجایی که به نظر میرسد هنرمند به دنبال نشان دادن وجه منفی وجود نفت در ایران است؛ کولاژهایش تبدیل به یک عنصر زیادهگو شدهاند. اگر او مخاطب خود را با بومها و یا سطحهای سراسر سیاه و چیدمانی که به لحاظ فرمی شکلی وحشتآفرین دارد مواجه میکرد سخن خود را موجزتر، خلاقانهتر و تاثیرگذارتر بیان میکرد. چرا که او برای بیان مسئله خود تلاش کرده تا حدود بسیاری با استفاده از کمترین رنگها و متریالها و حذف هرگونه جزئیات غیرضروری به شکلی مینیمال حرف خود را ارائه کند.
نشانههایی که هدایی در کولاژهایش گذاشته است ذهن را به سمت همان شعار معروف «پول نفت بر سر سفره مردم» هدایت میکند و پوشاندن برخی تصویرها با لایههای سیاه که به زیست روزمره و اقتصادی آدمها مربوط است شاید آسانترین و راحتترین نوع انتخاب باشد که هنرمند از آن استفاده کرده است و از این منظر نمایش او به شکل همهجانبهای ما را سر ذوق نمیآورد.
در واقع او با گستردگی موضوع آثارش خود تلاش کرده تا زیادهگویی نکند و در واقع از هر دری وارد نشده و درباره همهچیز اظهارنظر نکند. هدایی در بیشتر آثارش توانسته با وجهی هنرمندانه نگاه منتقدانه خود را بروز بدهد اما در ساحت کولاژها درگیر مفاهیم شده و در تبدیل مفهومها به شکل و فرم موفق نبوده است. با این وصف به کلیت نمایش او باید نمرهای مثبت داد و تلاش او برای به وجود آوردن چنین نمایشی را تحسین کرد. نمایشگاه آثار سمیرا هدایی تا 29 مهرماه در گالری اعتماد برپاست.
دیدگاه تان را بنویسید