مارپیچ سیاه؛ مارپیچ زندگی امروز و اکنون ما
علیرضا بهنام شاعر نویسنده و پژوهشگر ادبی، مجموعه داستان «مارپیچ سیاه»، دومین مجموعه داستانش را در نشر سیب سرخ منتشر کرد. نخستین مجموعه داستان او «حلقهای که ما بودیم» نام دارد در انتشارات امرود منتشر شده است. «مارپیچ سیاه» شامل هشت داستان کوتاه است که گویا دغدغههای اجتماعی نویسنده را نشان میدهند. این موضوعات طیف گستردهای را از مسئله مهاجرت تا مشکلات زندگی طبقه متوسط و آزادی بیان و موقعیت انسان معاصر در میانه بحران را در برمیگیرند. علیرضا بهنام با نشان دادن گوشههایی از زندگی این سالهای جامعه ایرانی دغدغههایش را به تصویر میکشد. در این داستانها تکیه روایت بر ایجاد بینامتنیت با متنهای دیگر است. حال این متنها میتوانند هر چیزی باشند. بهنام در این کتاب شکل تازهای از مواجهه با روایت را دنبال میکند. در بخشی از یک داستان این مجموعه میخوانیم: «آوازهخان فریاد بلندی میکند و حفرهای که روی صندوق بزرگ است را باز میکند و به درون آن میخزد در حالی که جنازه ناجی را دنبال خود میکشد. زندانیان در حالی که دیوانهوار آواز میخوانند به دنبال او میروند گویی آنها خود را از دنیا به بیرون پرت میکنند. وقتی که آخرین محکوم از نظر ما اپدید شد در چعبه بسته میشود، سکونی ناگهانی حکمفرما میشود پس از آن لحظهای از پشت جعبه دود سیاه غلیظی به صورت مارپیچ به هوا میرود».
دیدگاه تان را بنویسید