دیار خوابگردی منتشر شد
ادبیات آفریقا؛ دریچهای نو به جهان پررمز و راز
افسانه فرقدانی
ادبیات آفریقا با داشتن مفاهیمی منحصر به فرد در زندگی بومیان آفریقا که آنان را همچنان از دستمالیهای زندگی شهری و ماشینی دور نگه داشته است، جهان متفاوتی را به تصویر میکشد. جهانی که در آن آیینها گاه با خشونت همراه است یا حیوانات وحشی و درختان و جنگل و بهطور کلی عناصر طبیعی در آن نقش اساسی و گاه نقش اول را بازی میکنند. مردمانی که اگر چه قانون تدوینشدهای ندارند، اما بر قوانین نانوشتهای چنان پایبندند که در قرن بیست و یکم نیز همچنان میتوان نشانههای قوی و روشنی از ابتدای زندگی انسان را در آن یافت. اگر چه جنگهای داخلی، استعمار طولانی دول اروپایی، قحطی، به بردگیگرفته شدن، تبعیض نژادی، غارت ثروت بیشمار قاره سیاه، عدم رشد آگاهی و سواد موجب شده تا جانمایههای بکر در فرهنگ بومی آفریقا در حاشیه بماند و رشد ادبیات در این قاره به تأخیر بیفتد، اما در این تردیدی نیست که رمزآلود بودن جهان بومیان آفریقا و طبیعت و تمدن دیرپایش که دستنخورده باقی مانده است، نیاز به کشف و شهود دارد و هر نویسنده کنجکاوی میتواند از آن بهره ببرد تا حرفهایی نو و مفاهیمی تازه به ادبیات جهان بیفزاید. مردمان سیاه از پس جنگهای پی در پی و استعمار دیرین، هرگز فرصت نیافتهاند تا استعداد و البته جهان شگفت خود را به دیگر مردمان جهان معرفی کنند. اما تلفیق نژادی و تبدیل شدن قاره سیاه به وطن فرزندان استعمارگران، دریچههای نویی به ادبیات قاره آفریقا باز کرده است. ایران نیز از مقوله جدا نبوده و طی سالهایی که ترجمه کتاب به ایران وارد شده، ادبیات آفریقا را مغفول گذاشته است. اکنون مهدی غبرایی «دیار خوابگردی»، اثر میاکوتو، نویسنده سفیدپوست آفریقایی پرتغالیتبار را از ادبیات آفریقا به خوانندگان ایرانی معرفی و نشر افق آن را منتشر کرده است تا دریچهای نو به گوشه دیگری از جهان به روی خوانندگان حرفهای کتاب باز شود.
دریچهای به جهانی نو
«دیار خوابگردی» نوشته میاکوتو به برههای از آشوب سالیان طولانی و گویا بیپایان جنگ داخلی در موزامبیک میپردازد. جنگی که در آن معنای وطن و شهروندی از دست رفته است. جنگی که ریشههای انسانی را از گذشته گسسته است و گویا انسانهایی در فراموشی گذشته و هویت، راهی ندارند جز آنکه بدون ریشههایی که آنها را با خود نگه دارد، پیوسته در حرکت باشند. جنگی که نه تنها ریشهها و گذشته مردمان را بلکه، نام و زبان و شیوه حرف زدن و تمدن و آداب و آیینهای مردمان را به دیار فراموشی سپرده است. اگر در آغاز اینگونه مینماید که قهرمانان داستان در پی یافتن خوراک و سرپناهاند، اما یافتن ریشهها برای آن ضروری مینماید.
دیار خوابگردی قصه سرزمینی پرآشوب است که فضایی آخرالزمانی آن را به رئالیسم جادویی بدل کرده است. دیار خوابگردی قصه سفر است؛ آدمهایی که از میان صحنههایی هولناک، اما واقعی که نویسنده توانسته در عین خونسردی تصویر دقیق و بینقصی از آنها به خواننده ارائه دهد، سربرآورده است. تصاویری که خواننده بی هیچ مقاوتی میتواند منطقی و واقعی بودن آنها را دریابد، چرا که اینجا آفریقاست. قارهای که زندگی مردمان همچنان پیوندی ناگسستنی با تاریخ اساطیری و جادویی دارد و عناصر زیستِ انسانها را باورهایی تشکیل میدهد که با زندگی امروز انسان مدرن شهری در قارههای دیگر فاصله زیادی گرفته است. اما میاکوتو به همین نیز بسنده نکرده است؛ او مفاهیم اسطورهای یونان باستان را دستمایه پیرنگ اصلی داستانش قرار میدهد؛ سفر پرحادثه اولیس بهعنوان قهرمان در ژانر حماسه گویا در حافظه تاریخی شخصیتهای قصه میاکوتو جا خوش کردهاند و شاید دغدغه نویسنده است که به آن وفادار مانده است؛ سفری برای پیروزی در مبارزه، سفری که از خانهای متعدد عبور میکند، سفری که با عشق ملاقات میکند و در نهایت هدف، بازگشت قهرمان به خانه است.
دیار خوابگردی سرزمین انسانهای بیسرزمین است؛ مردمانی که هویت خود را در میانه جنگ و آشوب گم کردهاند و اکنون حتی از لابهلای خاطرات دیگری، در عشق دیگری، در دریا، در دوستی با انسانی از یک نژاد و زبان و ملیت متفاوت آن را جستوجو میکنند
سرزمین انسانهای بیسرزمین
دیار خوابگردی سرزمین انسانهای بیسرزمین است؛ مردمانی که هویت خود را در میانه جنگ و آشوب گم کردهاند و اکنون حتی از لابهلای خاطرات دیگری، در عشق دیگری، در دریا، در دوستی با انسانی از یک نژاد و زبان و ملیت متفاوت آن را جستوجو میکنند. مردمانی که بنا دارند از میان عدد و شماره شدن بهعنوان مردگان و قربانیان جنگ سربرآورند و خود را بازیابند و موطنی را بیابند که در آن آرام بگیرند، حتی اگر این وطن اقیانوس و دریاهای دور باشد. وطنی در میانه آبها برای مردمانی که چتر شهروندی از روی سر آنها برداشته شده است و جنگ به روزمرهای در زندگیشان بدل شده که دیگر دلیل اصلی رخداد آن به فراموشی سپرده شده است. مردمانی که از خانههایشان تارانده شدهاند و باید به سویی بروند و آن بازیافتن معنای زندگی است. اما این حرکت به سوی خویش گاه چنان هولناک مینماید که گویا مرز خیال و واقعیت درنوردیده میشود تا قهرمانِ در سفر بتوانند رویاهایشان را در همین مرز بیابند. در نگاه نخست، قهرمانان در حال سفر داستان، کودک و پیرمردی هستند که بهنظر میرسد به سوی هدفی نامعلوم در سفراند، اما واکاوی دستنوشتههای مردی مُرده، سفری دیگر را پیشروی خواننده قرار میدهد و خاطرات مکتوب او نیز سفرهای دیگری را روایت میکند. روایتهایی که تنها امید کودک داستان برای یافتن گذشته، خانواده و هویتش است. اینها نماینده مردمی هستند که گویا در هیچ جای جهان ریشه ندواندهاند، زیرا فرصت زندگی از آنها گرفته شده است. مردمی بیسرزمین که گویا جبر آنها را به سفر کردن واداشته است. اما میاکوتو با خلق شخصیتی هندیتبار در قلب آفریقا، از فضاهای جادویی و پر رمز و راز مردمان هندوستان نیز سود جسته است. این نویسنده پرتغالیزبان عشق را عنصر نجاتدهنده شخصیتهایش قرار میدهد تا به انسان مدرن عصر تکنولوژی یادآور شود که تنها و تنها عشق است که میتواند انسان را در جایی پاگیر کند و او را به آرامش برساند. دیار خوابگردی داستان امید است که بهواسطه آن قهرمانان سفرشان را بهسوی هدف و بازیافتن خویش ادامه میدهند. امید در میان جنگ، در میانه قحطی، جنون و بیرحمی و در نهایت امید در میانه ناامیدی.
مردمان سیاه از پس جنگهای پی در پی و استعمار دیرین، هرگز فرصت نیافتهاند تا استعداد و البته جهان شگفت خود را به دیگر مردمان جهان معرفی کنند. اما تلفیق نژادی و تبدیل شدن قاره سیاه به وطن فرزندان استعمارگران، دریچههای نویی به ادبیات قاره آفریقا باز کرده است
کوتاه درباره میاکوتو
میاکوتو خود یک سفیدپوست است، اما آگاهانه اشاره چندانی به رنگ پوست قهرمانانش نمیکند تا بتواند قصهاش را ورای رنگ پوست و نژاد انسانی روایت کند. او آگاهانه پیوندی بین مردمانی با زبان و فرهنگ متفاوت برقرار میکند و وطن آنها را یگانه میداند. میاکوتو از دورهای هولناک در سرزمیناش برای گفتن قصه مردمانی سود جسته است که تنها خود دچار فراموشی شدهاند، بلکه دیگر مردمان جهان نیز آنان را فراموش کردهاند. دیار خوابگردی برای نخستین بار خواننده ایرانی را با جهانبینی و زبان و نثر نویسندهای بزرگ و تأثیرگذار آشنا میکند. نثر میاکوتو شورانگیز و گاه شاعرانه و وامگرفته از اساطیر است. میاکوتو جهانوطنی میاندیشد و از این روی اصراری به تعریف قصه مردمانی خاص و ساخت شخصیتهایی از یک بخش مشخص از زمین ندارد. در واقع او مردمان جهان را متعلق به سرزمینی یگانه میداند. آنتونیو امیلیولیته کوتو، مشهور به میاکوتو در ژوئیه ۱۹۵۵ به دنیا آمد. او از نویسندگان سفیدپوست موزامبیکی است. میاکوتو تاکنون جایزه کاموس، یعنی مهمترین جایزه ادبی پرتغالی و جایزه نیواشتات انترناسیونال برای ادبیات را در ۲۰۱۴ دریافت کرده است. او پسر یک مهاجر پرتغالی است که در دهه ۱۹۵۰ به این مستعمره پرتغال کوچ کرده است. میاکوتو در رشته پزشکی تحصیل کرد و به جنبش ضداستعماری چریکی و سیاسی فرهلیمو برای براندازی حکومت استعماری پرتغال پیوست. او سپس به روزنامهنگاری پرداخت و مدیریت آژانس خبری تازهتأسیس موزامبیک را به عهده گرفت. همچنین تا سال ۱۹۸۱ سردبیری مجله تمپو را بر عهده داشت. نخستین کتاب شعرش را در سال ۱۹۸۳ منتشر کرد و سپس در رشته زیستشناسی تحصیل کرد.
او یکی ازمهمترین نویسندگان موزامبیک است که کتابهایش به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، چینی و اکنون به زبان فارسی ترجمه شده است. دیار خوابگردی در نمایشگاه بینالمللی یکی از دوازده کتاب برتر آفریقا در قرن بیستم خوانده شده است. همچنین میاکوتو در سال ۲۰۰۷ نخستین نویسنده آفریقایی بود که جایزه معتبر ادبی اتحاد لاتین را دریافت کرد. دیگر آثار میاکوتو عبارتند از: صداها شب را ساختند، هر مرد یک نژاد است، زیر درختچه یاسمن، آخرین پرواز فلامینگو، اعتراف ماده شیر و زن خاکسترهادیار خوابگردی نخستین کتاب میاکوتو است که در ایران با ترجمه مهدی غبرایی و در نشر افق منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید