باید فکری به حال ابن بابویه کرد
همسطحسازی یا محو آثار و بقایای مشاهیر؟
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
چند روز پیش لابهلای اخبار خبری به چشمم خورد که از همسطحسازی ابنبابویه حکایت میکرد. نام قبرستان ابن بابویه که آمد یاد یکی از تهرانگردیهایم در زمان پیشا کرونا افتادم که به این آرامستان قدیمی تهران در شهر ری سری زده بودیم. این قبرستان قدیمی داستان جالبی دارد. خالی از لطف نیست که شما هم بدانید. چنین میگویند که در دوره فتحعلی شاه قاجار تهران زلزله بزرگی به خود دید و بعد از آن نیز سیل سختی آمد. در شهر ری باغهای مستوفی معروف بودند که سیل باعث تخریب بخشی از این باغها شد. کارگران هنگام ترمیم گودالی دیدند و دیواره سردابی که فرو ریخته بود و داخل سرداب جنازهای پیدا کردند. در کنار جنازه لوحی قرار داشت و بر آن نوشته شده بود «هذا المرقد العالم الکامل المحدث،ثقه المحدثین، صدوق الطایفه، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی». یقین کردند که این بدن محدث بزرگ شیعی ابن بابویه قمی است. فتحلیشاه دستور به بازسازی سرداب داد و مقبره و بارگاهی ساختند و از آن دوره گورستان ابن بابویه شکل گرفت. قبرستان ابن بابویه در زمره آثار ثبت شده ملی قرار دارد و بعد از دوره قاجار محل دفن بسیاری از مشاهیر شد. تا همین دوره اخیر نیز مدتها این ایده وجود داشت که به باغ مشاهیر تبدیل شود. اما مدتی است که اینطور تشخیص داده شده است که تمام قبرستان را همسطح کنند. بهانه این است که مردم لابهلای سنگها پایشان گیر میکرد و زمین میخوردند و ناراضی بودند و همچنین به دلیل همسطح نبودن، قبرستان محلی برای پنهان شدن معتادها شده بود. از مقبرههای این گورستان تنها سه مقبره باقی ماندهاست که هر کدام قصهای دارند و سنگ قبرها دارای ارزش تاریخی هستند.
اول از همه به سراغ مقبرهای میروم که غلامرضا تختی در آنجا دفن شده است. پهلوان تختی یا همان آقا تختی شاید تنها کسی است که باعث میشود سالی یکبار همزمان با سالمرگش نام قبرستان ابن بابویه دوباره شنیده شود، وگرنه این گورستان با تمام مشاهیرش به فراموشی سپرده شده است. بعد از تختی به مقبره محمد حسن شمشیری میرسم که از بازاریهای سرشناس و صاحب رستوران شمشیری در سبزه میدان بوده است. در کنارش دکتر حیدر رقابی است، او سراینده ترانه معروف «مرا ببوس» است که حسن گلنراقی آن را خواند. کمی آنطرفتر مرد بزرگی آرمیده است: علی اکبر دهخدا، ادیب، لغت شناس و شاعر ایرانی و مولف لغت نامه دهخدا. بر سر مزارش چند دقیقهای مینشینم و فاتحهای نثار روح سبزش میکنم. او بر گردن زبان فارسی و همه ما فارسیزبانان حق بزرگی دارد. سکوت عجیبی اینجا حکمفرماست، اما در سر من غوغایی است. به مزار اشرف الدین حسینی گیلانی میرسم که مدیر روزنامه نسیم شمال در دوران مشروطیت بوده است. باز هم میگردم به دنبال یکی دیگر از مشاهیر ایران و درست در جلوی سنگی مشکی میایستم که روی آن با خطی خوش و طلایی نوشته شده است: حاج رحیم موذنزاده اردبیلی. صدای زیبای اذانش در گوشم میپیچد، هنوز کسی مانند او نتوانسته است انقدر دلنشین اذان بگوید. و یک نام آشنای دیگر نیز به چشمم میخورد. دکتر امیر اعلم که سیاستمدار و موسس بیمارستان امیر اعلم بود. با سکوتی سنگین از ابن بابویه خارج میشوم، به راستی که اینجا بوستان مشاهیر ایران بود. واقعا حیف نیست اینجا تبدیل به زمین فوتبال شود و روی قبر بزرگانی چون امیراعلم و موذنزاده اردبیلی والیبال بازی کنند؟ باید فکری به حال ابن بابویه کرد.
دیدگاه تان را بنویسید