نقد سیاست دولت در قبال تئاتر
تئاتریهای جوان، قربانیان کرونا
احسان زیورعالم
از روزهای نخست تیرماه، با توجه به دستورات ستاد مبارزه با کرونا، سالنهای تئاتر بازگشایی شدند تا شاید پس از چهار ماه رونق دنیای نمایش به این دیار بازگردد. پس از یک دستورالعمل جنجالی از سوی وزارت ارشاد در ابتدای سال 99، برای بازگشایی سالنها دستورالعمل تازهای منتشر میشود و این امید به وجود میآید که با توجه به شرایط تازه تماشاخانهها بتوانند میزبان مردم شوند. حتی تئاتر شهر برای خودش دستورالعمل تکمیلی تدارک میبیند و دکتر سعید اسدی، مدیر تئاتر شهر در برنامه رادیویی تقاطع فرهنگ به ارزیابی و بررسی این دستورالعمل میپردازد. قرار میشود برای حضور مطمئن مردم شرایط خاصی بهوجود آید تا با وجود کسر پنجاه درصدی صندلیها، چراغ تئاتر در این وانفسا روشن باشد.
با این وجود، هنرمندان شاخص در نوبت حاضر به حضور در سالنهای نمایش نشدند. حسین مسافرآستانه، مدیر تماشاخانه ایرانشهر در گفتگو با خبرنگاران صریحاً اعلام کرد با توجه به عدمرضایت هنرمندان برای اجرا در شرایط کنونی، تا پایان تابستان این تماشاخانه میزبان هیچ نمایشی نخواهد بود. این به معنای عدم حضور بخش مهمی از هنرمندان شناختهشده تئاتر و بهخصوص بخش بدنه است. در سوی دیگر، در تئاتر شهر که به نظر وضعیت آن بهتر از سالنهای دیگر است، آتیلا پسیانی با نمایش «قهوه قجری» از ادامه اجراهایش انصراف میدهد. این در حالی بود که فروش چند روزه نمایش در سال 98، خبر از یک اتفاق بزرگ در گیشه میداد و به نظر میرسد پسیانی حاضر به ریسک اجرا در این شرایط را نمیپذیرد. نمایشی که با نوید محمدزاده و هوتن شکیبا خودش را برای یک رکوردشکنی مهیا میکرد. با انصراف پسیانی قرار بر آن میشود حمیدرضا نعیمی نمایش کمدی «فردریک» را روی صحنه برد؛ اما زمانی نمیگذرد که این نمایش هم کنسل میشود.
نعیمی درباره لغو اجرایش میگوید «همه آن چیزهایی که به محاق رفته بود و ما خیال میکردیم وجود دارند مانند چاپ و نشر کتاب، موسیقی، تئاتر، سینما، گالریها، موزهها و هر آنچه که تحت نام فرهنگ و هنر جای میگرفت، به سکوتی مرگبار گرفتار آمد. سکوت و سکون. اضطراب و انتظار. اخبارِ ضد و نقیض. راست و نادرست. بالا رفتنِ آمار مبتلایان و مرگِ غریبانه هموطنان، و برای نخستین بار، درِ اماکنِ مقدس و زیارتگاهها بسته و برگزاری نماز جمعه تعطیل شد. کارِ مجلس و دانشگاه و مدارس، هتلها، رستورانها، کافیشاپها، باشگاهها و لیگهای مسابقه، بازارها و مراکز خرید، لوکسفروشیها و... برای مدت زمان نامعلومی به تعطیلی کشید.»
نعیمی در استدلال عدماجرایش به نکته مهمی اشاره میکند و آنکه در شرایط اضطرار کنونی جامعه هنری هیچ پشتوانه مالی برای بقا ندارد و این در حالی است که پروندههای مالی عجیب و غریب از برابر دیدگان هنرمندان گشوده میشود و همواره در این سالها برای فرهنگ کسی ارزشی قائل نشده است. او میگوید « همه وضعیتشان روشن شد جز این فرهنگ که مانند استخوان ماهی در گلو نه میتوان بیرونش آورد، و نه میتوان قورتش داد.»
کار در تالار وحدت نیز بهتر از دیگر سالنها نیست. کار به جایی میرسد که مدیریت وحدت فراخوان میدهد و نتیجه هیچ است. با توجه به نزدیکی ماه محرم به احتمال قوی، با شرایط قوانین در حوزه تئاتر، عملاً باید با اجرای تئاتر تا پایان تابستان خداحافظی کنیم. همه تئاتر هم خلاصه میشود به چند نمایش جوان. با این وجود برخی از قادر آشنا، مدیرکل هنرهای نمایشی پرسیدهاند آیا برنامهای برای تعطیلی تئاتر دارد یا خیر. این پرسش زمانی مطرح میشود که شرایط کرونا در هفتههای اخیر دردناکتر شده و عزیزان بیشتری را به کام مرگ کشیده است. با وجود کمفروغ بودن چراغ تئاتر آشنا تأکید میکند هیچ برنامهای برای تعطیلی ندارد.
اما چه نمایشهایی پایمردانه به اجرای خود ادامه دادهاند؟ با نگاهی به نمایشهای روی صحنه بیش از هر سالنی، تالار مولوی بیش از دیگران به چشم میآید. تالار مولوی مرکز تئاتر دانشگاهی و دانشجویی است و شانس اجرا در آن تنها برای دانشجویان، اساتید دانشگاه و مدرسان ممکن است. به عبارتی اگر شما در مقام دانشجو یک شانس برای اجرا در مولوی به دست میآورید تا با محک زدن خود شرایط را برای ورود به دنیای حرفهای را رقم زنید. حذف شما از مولوی به معنای تعویق در حرفهای شدن است. در شرایطی که هیچ حمایت ویژهای برای هنرمندان جوان تئاتر وجود ندارد – چیزی شبیه مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی – ماندن در مولوی به هر قیمت باورپذیر میشود. هماکنون سه گروه جوان در مولوی در حال اجرا یا آستانه اجرا هستند. با آنکه فروش نمایشهایشان ناچیز است؛ اما آنان در فقدان حمایت دولتی حاضر به ترک سالن نمایش نیستند.
در تماشاخانه مستقل تهران نیز پرنیان شمس، چهره موفق دوره پیشین جشنواره تئاتر دانشگاهی نمایش «است» را روی صحنه برده است. نمایشی که در جشنواره فجر هم چهره جذابی از خود به جای گذاشته و پیش از کرونا از آثار موفق جوان در گیشه بود، با توجه به موفقیت گذشته به اجرای خود ادامه داده است. نمایشی که مستقل در کنار یک کار نوجوانانه با عنوان «باباسفنجی کرگدن» روی صحنه میرود.
وضعیت در دیگر سالنهای تئاتر هم با چنین شرایطی روبهروست. گروههای جوان در معدود فرصتهای موجود اقدام به اجرا میکنند. آنان با هراس از آینده و نادیده گرفته شدن، خطر اجرا در وضعیت کنونی را به جان میخرند. دولت هیچ برنامهای برای حمایت از تئاتر جوان ندارد و هیچ امیدی نیز به بهبود وضعیت متصور نیستیم. بودجه عمومی تئاتر نامشخص است و اگر شرایط همانند سال آینده باشد، باید با کاهش بودجه تئاتر روبهرو باشیم؛ چرا که سال گذشته به نحوی معاونت هنری بودجه تئاتر را تخصیص میدهد که شهرام کرمی با بدهی چند میلیاردی سکان را به قادر آشنا میسپارد. در سال گذشته قم حمایت از کارهای جوان کمتر از 150 میلیون تومان بوده است که این رقم از بودجه حمایتی یک فیلم اولی در مرکز گسترش هم کمتر است. یا حتی این رقم در حمایت از آثار پیشکسوتانی که در این شرایط روی صحنه نمیروند هم کمتر است. بودجه مذکور به تقریباً 50 اجرا اختصاص یافته است که به معنای میانگین سه میلیون برای هر اجراست.
دولت با سیاستهایش نسبت به تئاتر در عصر کرونا شرایط را برای زوال گروههای جوان رقم میزند، گروههایی که هیچ امیدی به حمایت دولت ندارند و برای بقا اجرا میروند
در چنین چشماندازی است که گروههای جوان بقا را در تداوم اجرا میبینند. همان جوانهایی که با آنلاین شدن تئاتر تلاش کردند از تمام اشکال ممکن عرضه تئاتر استفاده کنند. به عبارتی آنان بیشتر از مدعیان تئاتر برای تئاتر انگیزه دارند. انگیزههای که هم سلبی است و هم ایجابی. گروههای جوان بیشتر از گروههای مشهور برای حفظ جشنوارههای تلاش کردهاند. در بحبوحه سخنان قادر آشنا مبنی بر منتفی بودن جشنواره تئاتر خیابانی مریوان، بخش مهمی از هنرمندان مریوانی علیه این اقدام مصاحبه و یا گفتگوی اینستاگرامی داشتند. آنان معتقد بودند حذف جشنواره به معنای نابودی تئاتر مریوان است. این مهم زمانی اهمین مییابد که جشنواره مریوان تنها فرصت شاخص برای اجراگران خیابانی در کشور به حساب میآید. این مسأله بهخصوص درمورد گروههای غیرتهرانی برجستهتر هم میشود؛ چراکه در تهران میتوان انتظار داشت دولت هر از گاهی از تئاتر خیابانی حمایت کند؛ اما درمورد دیگر استانها این اتفاق دور از تصور است. تئاتر در هیچکجای ایران یک اولویت عمومی به حساب نمیآید و همین نگاه خطکشی شده شرایط امروز را پدید آورده است. اگر دولت در روزهای آتی اعلام به تعطیلی تئاتر گیرد، کما اینکه در شهرهایی با وضعیت قرمز دستوراتی مبنی بر تعطیلی تئاتر و سینما گرفته شده است، خسارت اصلی به گروههای جوان خواهد خورد. همان گروههایی که با گذشت چهار ماه بار دیگر روی صحنه میروند و حالا با تعطیلی دیگری روبهرویند. دولت با وجود آنکه سامانه ارزیابی خسارت ناشی از کرونا را طراحی کرد؛ اما این سامانه برای هیچ هنرمندی نه نان شد و نه آب. با شرایط اقتصادی دهشتناک کنونی، هنرمندان جوان جز بقا به چیز دیگری فکر نمیکنند. این را هم در نظر بگیرید در روزهای اخیر، اجراها بدون در نظر گرفته شدن تورمهای افسارگسیخته با همان قیمتهای پیشین اجرا میشوند.
نتیجه آنکه تئاتر در شرایط کنونی فاقد چشمانداز است. دولت هیچ برنامهای ندارد. نمیتواند به هنرمندان تعاملی جدی داشته باشد. با اینکه گفته میشود تلویزیون میتواند با احیای تلهتئاتر، تئاتر را از این وضعیت نجات دهد؛ اما رفتار تلویزیون و ساترا در حوزه مجوزها این امید را هم به یک ناامیدی بدل کرده است. مجموع آنکه نسل جوان تئاتری نیامده فقیر شده است و شاید آیندهای برایش باقی نمانده باشد. آیندهای که از مدیران توقع میداشتند و چیزی در نهایت نیافتند.
دیدگاه تان را بنویسید