هنگام نواختن ارکستر؛ شهردار و همراهان صحنه را ترک کردند
نمونهای شگرف از رفوزگی در امتحان فرهنگ و هنر!
بیتا یاری
دوم تیرماه دراثنای افتتاح پهنه فرهنگ و هنر رودکی در مقابل تالار وحدت، اتفاق بزرگی در حوزه موسیقی و فرهنگ این مملکت افتاد که نشان از میزان عمق تأثیرپذیری هنر و فرهنگ در بین مدیران دولتی فرهنگ و سیاستمداران اتفاقاً هنرخوانده داشت. این رویداد که میتوان آن را در تحلیل سینمایی بهعنوان یک سکانس طلایی یاد کرد؛ حادثهای بود که آینه تمامنما و موجزی از وضعیت فرهنگ و هنر این چند دهه بود که نکاتی کلیدی و بسیار مهم را در تحلیل علت به زوال کشیدن فرهنگ و هنر نشان میداد.
افتتاحیه پیاده راه جدید بلوار شهریار سابق، که بسترسازی و ایجاد آن نزدیک به یک سال طول کشیده و معضلاتی را برای جای پارک مخاطبان برنامهها ایجاد کرده بود، همان سکانس طلایی سالها مدیریت فرهنگی است. مدیرعامل بنیاد رودکی برای تشکر از عاملین احداث این پیادهراه ویژهبرنامهای برای افتتاح آن ترتیب داده بود. البته بماند که هنوز علت خرسندی مدیران فرهنگی و هنری دولت از شهرداری در هالهای از ابهام قرار دارد و مشخص نیست چه آوردهای این پیاده راه برای بنیاد رودکی داشته است اما بنیاد رودکی افتتاحیه ویژهای را با دعوت از شهردار تهران، اعضای کمیسیون فرهنگی شورای شهر، مدیرعامل و اعضای خانه موسیقی، معاون هنری فعلی و قبلی وزیر ارشاد، مدیر سابق دفتر موسیقی، مدیرعامل سابق بنیاد رودکی و مدیر کل آموزش و توسعه فعالیتهای فرهنگی وزارت ارشاد ترتیب داده بود. و البته خلاف آنگونه که همواره میشود این بار اغلب خبرنگاران حوزه موسیقی به این رویداد دعوت نشده و از این افتتاحیه بیخبر بودند.
برای این مراسم افتتاحیه، آن هم در شرایط شیوع بیماری کرونا، بنیاد رودکی ارکستری متشکل از اعضای ارکستر ملی و سمفونیک تهران و برخی نوازندگان خارج از آنها را ترتیب داده بود و سن نیز در خیابان، بیرون از مجموعه تالار وحدت چیده شده بود. در این برنامه چند قطعه موسیقی ایرانی نواخته شد و وحید تاج به رهبری سهراب کاشف در آن خواند.
این اتفاق در تاریخ ارکسترداری نمونه شگرفی است و برای ارکسترداری در بنیاد رودکی خبر از تحولاتی عجیب و دور از انتظار در آینده نزدیک را نیز میدهد. چراکه شأن ارکستر با آوردن آن به خیابان کاسته شد و تخفیفی که بنیاد رودکی به نوازندگان و ارکسترش زد اعتبار آن را حراج کرد. هرچند حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد و این ایراد و اشکال به نوازندگان وارد است که نباید در هر جایی ساز بزنند اما در این شرایط سخت معیشتی و روزگار تعطیلی فعالیتهای موسیقی به علت شیوع بیماری کرونا بر نوازندگان و موزیسینها نمیتوان زیاد خرده گرفت. و از آنجاییکه برنامهگذار بنیاد رودکی است که بهنوعی مالک هر دو ارکستر ملی و سمفونیک تهران نیز هست بیشتر ایراد به او برمیگردد.
پهنه فرهنگ و هنر رودکی در مقابل تالار وحدت با حراج آبروی ارکستر و آشکار کردن ماهیت اصلی مدیران فرهنگی و هنری افتتاح شد. شهردار و همراهانش حین نواختن ارکستر محل را ترک کردند و ارکستر همچنان مینواخت؛ حال آنکه رهبر ارکستر باید در این شرایط رقتبار فرمان پایان نواختن را صادر میکرد
تاکنون اگر اجراهای مناسبتی و مجلسی برای رویدادهای سیاسی روی سن تالار وحدت صورت میگرفت که البته همواره مورد غضب اهلفن و هنر و دوستداران ارکسترهای حرفهای در ایران بود چراکه اینگونه اجراها را دون شأن ارکستر و در حد مطربان درباری میدانستند؛ این بار دوران جدیدی آغاز شده که برای ارکستر دیگر هیچ شأنی قائل نمیشوند و حتی در کوچه و خیابان نیز برای سیاستمداران حاضر به بردن و اجرای ارکستر هستند. گویی ارکسترداری یعنی عمله طرب داری. ضمن اینکه اتفاق ناخوشایند و زشتی در این افتتاحیه رخ داد و آن بیتوجهی شهردار به نواختن ارکستر و ترک محل در حین نواختن ارکستر بود. پسازاینکه دو قطعه توسط ارکستر نواخته شد در ابتدای قطعه سوم شهردار تهران با تمامی همراهانش که در دور و اطراف او ایستاده بودند آنجا را به قصد انجام برنامه افتتاح پیاده راه توسط شهردار منطقه ترک کرد و فاجعه آنجا بود که ارکستر همچنان داشت مینواخت و کسی از همراهان فرهنگی و هنری شهردار که اتفاقاً همگی سالها از مدیران فرهنگ و هنر این مملکت در این چهل سال بودهاند او را متوجه این موضوع نساخت که چه بیاحترامی بزرگی به ساحت هنر، موسیقی، ارکستر و نوازندگان آن شده است. و البته رقتبار آنکه آنها نیز همراه با شهردار همراه شدند و محل اجرای ارکستر را ترک کردند.
البته از شهردار تهران که سابقه تحصیلی در معماری را دارد انتظار احترام بیشتری به هنر داشتیم چراکه به میمنت حضور او ارکستر ترتیب دادهشده بود اما اگر نیک بنگریم بر شهردار و سیاستمداران حرجی نیست و چنین رفتارهایی از آنها دور از انتظار نیست اما بر مدیران دولتی فرهنگ که سالها بر عرصههای بزرگی چون وزارت فرهنگ و ارشاد، معاونت هنری وزارت ارشاد، شورای موسیقی، خانه موسیقی، موزه موسیقی، موسسه توسعه هنرهای معاصر و بنیاد رودکی مدیریت کردهاند این یک رسوایی بزرگ بود که پس از سالها ادعا در عرصه هنر و فرهنگ و مدیریت آن اکنون نتوانستند برای 5 دقیقه یک مسئول را به تمکین از اصل احترام به هنر وادارند و در کمال تعجب آنها نیز همراه شهردار شدند و متولیوار حرمت امامزاده را شکستند.
و متأسفانه ارکستر پس از ترک محل توسط شهردار و همراهانش همچنان مینواخت بدون اینکه بفهمد و بداند که اکنون موقعیت شایسته اجرا نیست و همان لحظه باید رهبر ارکستر فرمان پایان نواختن را صادر میکرد.
وضعیت آشفتهای که پس از ترک ارکستر حاکم شد و حالت بهتزدهای که اندکی بعد بر چهره مدیران بنیاد رودکی و وزارت ارشاد چنبره زده بود نشان از جا خوردن آنها از این ماجرا داشت که البته خود نیز تازه داشتند ابعاد این بیاحترامی را درک میکردند. و البته ضعف مدیریت بنیاد رودکی بر این افتتاحیه را بیشتر آشکار میکرد. که برای چه از ارکسترها برای حضور شهردار هزینه کرده است و چرا ارکستر را در هر جایی خرج میکند و شأن آن را اینگونه زیر پا لهشده میخواهد؟
اینکه ما سالهاست از ناکارآمدی مدیریت در عرصههای دولتی فرهنگ و هنر رنج میبریم گناهش به گردن همانهایی است که در همین افتتاحیه نشان دادند چقدر مدیران کارآمدی در حوزه فرهنگ و هنر بوده و هستند. اینکه چرا در این سالها درجا زدهایم و روبهزوال و قهقرا رفتهایم همه علتش در همین ماجرا هویدا بود. این سکانس طلایی هرچند بسیار تلخ و تکاندهنده، روایتگر تمام آن چیزهایی است که بر هنر و فرهنگ در این سالها رفته، شأنی که هر روز از آنها سلب و بده بستانی که به کمک آنها در بازی قدرتمندان انجام شده است.
پهنه فرهنگ و هنر رودکی در مقابل تالار وحدت با حراج آبروی ارکستر و آشکار کردن ماهیت اصلی مدیران فرهنگی و هنری افتتاح شد تا هرچند مدیران شهری فکری به حال پارکینگ مخاطبان این تالار نکردهاند و معضل جای پارک برای مردم همچنان مساله اصلی است اما شاید در این روزگار تنگی معیشت و سختی زندگانی، برای دستفروشان فضای جدیدی را در آینده نزدیک فراهم آورده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید