گذری در کوهرنگِ چهارمحال و بختیاری
سفر به سرچشمه زایندهرود
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
یکی از ارکان مهم در تقویم برای اهالی سفر روزهای قرمز رنگ هستند. همان ابتدای سال تمام تقویم را ورق میزنیم و به دنبال تعطیلاتی هستیم که یا شنبه باشند، یا چهارشنبه. این بار هم بخت با ما یار بود و در واپسین روزهای بهار یکی از همین تعطیلات دلچسب نصیبمان شد، و این بهترین فرصت بود تا کمی دورتر برویم پس چهار محال و بختیاری را انتخاب کردیم. استانی کوچک در همسایگی اصفهان که از دید مسافران دور مانده است و با اینکه سرچشمه زاینده رود اینجاست اما همه به دیدن خود زاینده رود میروند. صبح زود به راه افتادیم و به وقت نهار شهرکرد بودیم. شهری آرام با مردمانی مهمان دوست که از هر کسی آدرس رستوران میپرسیدیم با روی خوش و لبخند راهنماییمان میکرد. بعد از صرف نهار و استراحتی کوتاه به سمت کوهرنگ رفتیم. تابلوهای چشمه کوهرنگ را دنبال کردیم تا به چشمه اصلی رسیدیم، آبی که از دامنههای زردکوه بختیاری سرچشمه میگیرد و اینجا با فشار زیاد و حجم وسیع از دل کوه بیرون میریزد تا پس از گذر از پیچ و خمهای فراوان به دریاچه سد کوهرنگ بریزد و از تونل اول کوهرنگ وارد زایندهرود شود. خنکای آب در این بعد ازظهر گرم روحمان را نیز خنک میکند. پس از بازدید از کوهرنگ به سمت چشمه دیمه رفتیم که در نزدیکی کوهرنگ است و یکی از سرشاخههای اصلی زاینده رود است. در نزدیکی چشمه دیمه مکان مناسبی پیدا کردیم و شب را همانجا چادر زدیم و ماندیم. فردا صبح به سمت شیخعلیخان رفتیم که آبشار کوچکی دارد و صبحانه را در کنار آبشار خوردیم و جاده را ادامه دادیم تا به یکی از نادرترین و اعجابانگیزترین غارهای استان چهارمحال و بختیاری برسیم. غار یخی چما که به تونل یخی چما نیز معروف است در مقابل دشت چما واقع شده و شبیه تنگهای بزرگ و یک انباری پربرف است که ارتفاع برفهای آن تا 50 متر نیز میرسد.
نشستن برف زمستان در تنگهای صخرهای، زاویه تابش نور خورشید به تنگه و آب شدن برفها در تابستان، باعث فرسایش قسمت پایین برفها شده و به تدریج تشکیل یک غار یخی در طول گذشت صدها هزار سال رقم زده است. از رودخانهای که از زیر غار یخی رد میشود عبور کردیم و به تونلی رسیدیم که سقف و دیوارههایش پوشیده از برف بود و قندیلهای یخ از سقفش آویزان. از تونل بیرون آمدیم و نهار را در کنار عشایر بختیاری که در دشت چما سیاه چادرهایشان برپا بود خوردیم و چای مهمانشان بودیم. به جرات میتوانم بگویم عشایر بخشندهترین مردمان هستند چرا که هرآنچه دارند در طبق اخلاص برای مهمانشان میآورند. با عشایر خداحافظی کردیم و به سمت تالاب چغاخور به راه افتادیم. از لحاظ جغرافیایی این تالاب در دهستان چغاخور و در دامنه ارتفاعات برآفتاب و در امتداد کوههای کلار واقع شده است. چغاخور یکی از وسیعترین تالابهای استان چهارمحال و بختیاری است و ویژگی منحصر به فرد تالاب، وجود نوعی ماهی از خانواده گامبوزیا (کپوردندان) است. اینجا هر کس به طریقی مشغول لذت بردن از طبیعت تالاب است. آرامش اینجا را نمیتوان با هیچ چیزی عوض کرد پس تصمیم گرفتیم شب را همین جا اتراق کنیم و فردا به سمت تهران بازگردیم. در مسیر بازگشت در بلداجی توقفی کوتاه کردیم و از گزهای منحصر به فرد بلداجی خریدیم، نمیدانم چرا همه گز را با اصفهان میشناسند؟ آب را کوهرنگ داد و اصفهان معروف شد، گز را هم بلداجی ساخت و کسی آنجا را نشناخت. نگذاریم چهارمحال مهجور بماند.
دیدگاه تان را بنویسید