در حاشیه یک اجرای غیررسمی و غیرعادی ارکستر ملی
ارزانفروشان ارکستردار، مطربسازان درباری
بیتا یاری
مدتهاست که ارکستر ملی روی فعالیت جدی را ندیده است، از همان اسفند 97 که دیگر رهبر ثابت آن کنار گذاشته شد تا هماکنون که یکسال و اندی از آن زمان میگذرد، این ارکستر بدون داشتن رهبر مشخص و ثابت مدام به رهبرانی برای یکشب یا چند اجرا واگذار شده است. رهبرانی که شاید در اندازه رهبری یک ارکستر آموزشگاه هم شایستگی نداشتند و یا رهبرانی که از دانش خوبی برخوردارند، اما هنوز سنهای جدی و بینالمللی را تجربه نکردهاند. ازاینرو بیراه نیست که بگوییم این ارکستر باری است که روی دست صاحبش مانده است هرچند برای آن بودجه خوبی بگیرد، اما علاقهای به سروسامان دادن این ارکستر بهصورت حرفهای و در اشلی شایسته نام ایران ندارد و ترجیح میدهد هرازگاهی نوازندهها را دور هم جمع کند و رهبری را به یک رهبر (هرکسی که شد، مهم نیست در چه سطحی از دانش یا تجربه قرار دارد) بسپارد؛ گویی که با یک ارکستر کرایهای موقت روبهرو هستیم که هر بار بهمنظور یک برنامه خاصی نوازندگانش را جمع میکند تا برای یک برنامه کار کنند، و دستآخر هم نه رهبر ثابتی و نه برنامه مدونی که نشان دهد قرار است این ارکستر در یکفصل کاری چه به انجام برساند و چه حضوری در عرصه جدی موسیقی داشته باشد. و اکنون نیز سه ماه و اندی است که به سبب شیوع بیماری کووید 19 فعالیتهای اهالی هنر تعطیل است و تنها ارکستر ملی کشورمان که با استفاده از بودجه دولتی نگهداری میشود نیز بدون فعالیت جدی و دور از سن مانده است. اما گویا بدون رهبر بودن این ارکستر و مشکل معیشتی اعضای ارکستر دغدغه مدیرعامل بنیاد رودکی نیست و در این روزها که اجتماعات و کنسرتها تعطیل هستند از ارکستر ملی در جهت نمایش گستره مدیریتی خود بهرهبرداری میکند؛ آنهم با نزول شأن ارکستر ملی و نوازندگان ارجمند آن. در این روزها که سنهای رسمی خالی از اجراست، مدیرعامل بنیاد رودکی، اجراهای حاشیهای را برای نوازندگان ارکستر ملی تکلیف کرده است. ازجمله حضور و اجرای نوازندگان ارکستر ملی در حاشیه جلسه شورای معاونین سازمانها، وزارتخانهها و هماندیشی مدیران دولتی آن هم نه در روی سن بهصورت رسمی بلکه در راهروی سرسرای طبقه دوم تالار وحدت و بدون رهبر ارکستر برای خودنمایی و شیرین کردن مجلس مدیران دولتی اگر نباشد و فهم مدیرعامل بنیاد رودکی از ارکستر را نشان ندهد که قطعاً جایگاه رهبر ارکستر را درک نکرده است و ارکستر را در حد مطربان بنگاه شادمانی میداند قطعاً حراج شخصیت و آبروی هشتاد و اندی ساله ملی است و مشخص نیست این حد از نزول تشخص ارکستر چه آوردهای برای مدیرعامل بنیاد رودکی و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد.
بد نیست مدیران فعلی بنیاد رودکی و ارشاد اندکی از تاریخچه ارکستر ملی را بدانند که روزگاری چه کسانی بر مسند مدیریت و هدایت آن نشستهاند و چه خون دلها برای نگاهداری با ارج و احترام آن کشیدهاند تا کسی همانند مطربان و عمله طرب با آنها برخورد نکند و انتظارات غیررسمیای از آنان نداشته باشد
بد نیست مدیران فعلی بنیاد رودکی و ارشاد اندکی از تاریخچه این ارکستر را بدانند که روزگاری چه کسانی بر مسند مدیریت و هدایت آن نشستهاند و چه خون دلها برای نگاهداری با ارج و احترام آن کشیدهاند تا کسی همانند مطربان و عمله طرب با آنها برخورد نکند و چنین انتظارات غیررسمیای از آنان نداشته باشد. بد نیست بدانند اگر نخواندهاند، که روزگاری روحالله خالقی که نام بزرگ و نکویش با نام ارکستر ملی عجین است برای آنکه ارزش نوازندگان تا حد عمله طرب خاصه (مطرب ویژه شاه) پایین نیاید درخواست خاندان پهلوی را برای اجرای ارکستر در دربار به میمنت حضور ولیعهد یکی از کشورهای اروپایی نپذیرفت تا اختصاصی در دربار برای شاه و مهمان ویژهاش بنوازند و ترجیح داد شخصیت و جایگاه ارکستر را نگاه دارد و جایگاه ارکستر را در نگاه دربار نیز ارتقا دهد و اجازه شکستن آن را نیز به هیچکسی ولو اعلیحضرت(!) ندهد.
روزگاری انسانهای بزرگی همچون خالقی از آبرو و تشخص این ارکستر تا سرحد خداحافظی از پست دولتی ولو کمدرآمد معلمی دفاع کرده و شغلشان را در راه حفظ تشخص ارکستر ازدستدادهاند و حالا با چنین مدیران دولتیای مواجه هستیم که حاضرند برای شادی جمع سیاسی-دولتی نوازندههای ارکستر را تا حد عملگان طرب پایین بیاورند و پز ارکسترداری فشل خود را (همانند یک دارایی شخصی) به سایر مدیران همنوع خود بدهند.
باید پرسید این حد از تنزل درجه و جایگاه ارکستر برای مدیرعامل بنیاد رودکی و مدیران هنری و وزیر ارشاد بهعنوان ادارهکننده تنها ارکستر ملی کشور ما ایران چه جایگاه دستنیافتنیای برای آنها ارزانی کرده که اینچنین چوب حراج به آبروی آن زدهاند فارغ از اینکه بدانند جایگاه مدیریتی و فهم خود از ارکستر را در برابر اهل هنر بیشتر تنزل دادهاند. آقایان ارزان فروختید. این ارزانفروشیها را اضافه کنید به نارکارآمدی مدیریت و کمدانشی درخصوص مدیریت فعالیت هنری که این روزها شرح فعالیت آن مجموعه شده حراج تالار وحدت، چوب حراج زدن و واگذاری مفت تالار به گروههای مختلف برای ایجاد رزومه کاری و دستآخر منت گذاشتن بر سر نوازندگان به دلیل پرداخت حقوق حداقلی و از شأنیت انداختن ارکستر.
دیدگاه تان را بنویسید