پیوند هنر نو و عناصر بومی
نادر کمالوند
هنر نوگرا در همان بدو ورود خود به ایران در پیوند با عناصر بومی و نقشمایههای سنتی ظاهر شده است. حسین زنده رودی، پرویز تناولی، فرامرز پیلارام، منصور قند ریز، مسعود عربشاهی، ناصر اویسی، ژازه تباتبایی و صادق تبریزی از هنرمندان اصلی منتسب به جریان هنری «سقاخانه» هستند که اثرگذاری این شیوه تا به آنجا ادامه دارد که حتی در برخی آثار هنری زمان حال نیز به چشم میخورد و بعضی هنرمندان کنونی همچنان این شیوه را به صورت یک سبک در آثار خود به کار میبرند.
نقوش برگرفته از خوشنویسی و حروف الفبا برای اولین بار توسط پیشگامان نهضت سقاخانه در سالهای آغازین دهۀ ۱۳۴۰ مورد استفاده قرار گرفته است و با اینکه این شیوه از جریان سقاخانه نشأت گرفته بود اما خود به زودی به دو انشعاب اصلی تقسیم شد که رویکرد اول برپایۀ استفاده از حروف و نوشته بدون در نظر داشتن معنی یا التزام به پایبندی به قواعد مرسوم خوشنویسی است و اساساً متنی قابل خواندن در این آثار به چشم نمیخورد (همان رویکردی که هنرمندان مکتب سقاخانه نظیر زنده رودی، تناولی و پیلارام در پیش گرفته بودند). رویکرد و گرایش دوم که به نقاشیخط شهرت یافت، فعالیت هنرمندانی را در بر میگیرد که اغلب خوشنویسانی حرفهای بودند؛ کسانی چون محمد احصائی، رضا مافی و نصرالله افجهای. این گروه به محتوای سنتی و اصول ساختاری خط و اصل انتقال معنا پایبند بودند و آثار آنها محتوایی مذهبی، روایی و ادبی را از طریق بهرهمندی از شعر، احادیث و آیات قرآنی به نمایش میگذاشت.
در دهۀ ۵۰شمسی افزایش چشمگیری در رویکردهای متنوع به هنر معاصر به وجود آمده، به طوری که علاوه برحضور رویکردهای رایج دهۀ ۴۰، شاهد بروز رویکردها و شیوههای تازهتری در هنر نو سنتگرا و افزایش قابل توجهی در شمار هنرمندان و گروههای هنری بودهایم. یکی از این شیوههای تازه، به کار گیری مواد و مصالح سنتی به عنوان ساختار بنیادی آثار برخی هنرمندان در قالبی نو بود. مثلاً استفاده از قطعات آینه در اثر که تداعی گر فضای آینه کاری اماکن مذهبی بود یا استفاده از گِل و کاهگل در آثار به عنوان بخشی کاربردی در معماری سنتی مناطق کویری ایران. مارکو گریگوریان، پرویز کلانتری، منیر فرمانفرماییان، ابراهیم جعفری و غلامحسین نامی از هنرمندانی بودند که تجربیاتشان در این قالب به نمایش در آمده است.
هنرمندان آفرینندۀ این آثار در فضایی که شرایط رفت و آمد به کشورهای اروپایی و آمریکا و تأثیرپذیری از فرهنگ و هنر غربی برایشان فراهم بود، نوگرایی را به هنر ایران انتقال دادند. اما در تمامی دورههای هنری همواره سعی درنشاندن رنگ و بویی ایرانی در آثارشان داشتهاند تا در عین نوین بودن آثارشان، فرهنگ، نشانهها و آداب و رسوم ایرانی در آنها جاری باشد و اصلاً به همین دلیل است که آثارشان تأثیرگذار، ماندگار و جریانساز بوده است. چون حس بیگانگی به هنرمندان پس از دوران خود انتقال نمیداد و نه تنها هنرمندان که حتی عامه مردم نیز با وجود ظاهر تازه و نو آنها به نوعی حس مبهم نزدیکی و آشنا بودن را با این آثار احساس میکردند.
در ۱۹۵۰ میلادی، گریگوریان که از دانشآموختگان مکتب اکسپرسیونیسم ایتالیایی بود، گالری استتیک را در تهران راهاندازی کرد؛ جایی که در آن به ارائه کارهای هنرمندان ایرانی و نیز آموزش هنر به دانشجویان میپرداخت. گریگوریان همچنین با تأثیری که از مکتب مینیمالیست و تجسمی نیویورک در سفرهایش گرفته بود، کاه و گل و پلیاستر را در کارهایی به کار برد که یادآور نماهای کاهگلی سنتی ایران در قالبهای آبستره هندسی بودند؛ وی همچنین از پیشگامان راهاندازی نخستین دوسالانه هنر ایران در ۱۹۵۸ بود. این دوسالانه در محوطه کاخ گلستان و با پشتیبانی «اداره هنرهای زیبا» (بعدها وزارت فرهنگ و هنر) برپا شد و در سه دوره پس از آن، تنها کارهای هنرمندان ایرانی را پذیرا بود. این دوسالانهها تا پنجمین دوره خود در ۱۹۶۶ ادامه داشتند، اما پس از آن به دلایلی که هیچگاه مشخص نشد، تعطیل شدند. در همین هنگام، هانیبال الخاص نوعی اکسپرسیونیسم روایی را با مضمونهای اساطیری، مذهبی، و اجتماعی متداول کرد. او پس از بازگشت به ایران به تدریس در مدارس هنری پرداخت و سپس با برپایی گالری گیلگمش یکی از رهبران هنری نقاشان جوان شد. به عنوان یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان تاریخ معاصر ایران، الخاص به رساندن پیام در نقاشیهای فیگوراتیو خود پایبند بود و به هنرمندان و اندیشمندان معاصر ایرانی همچون نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و احمد شاملو اشاره میکرد. محسن وزیری مقدم نیز برای اولین بار در بیینال دوم تهران با چند نقاشی غیر صوری و بیفام که از رم فرستاده بود، مورد توجه قرار گرفت. در ۱۹۷۰، او مجموعه تندیسهایی به صورت انتزاعی از جانوران پیشاتاریخی ساخت که در آنها به بیننده اجازه داده میشد تا با تغییر شکل دلخواه تندیس، با فضای انتزاعی ذهن خود بیشتر آشنا شود. این کار، نخستین تلاش یک هنرمند ایرانی برای درگیر کردن بیننده در هنر تعاملی بود.
دیدگاه تان را بنویسید