چرا موسیقی در نگاه دولتی اینقدر نازل است؟
موسیقی چیزی در حد تفریح و سرگرمی
بیتا یاری
اولین رویدادی که تحتتأثیر شیوع کرونا منحل شد کنسرتهای موسیقی بود که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی اعلامی به دفتر موسیقی در اولین روز اعلام آغاز گسترش بیماری برگزاری رویدادهای صحنهای چون کنسرت را تعلیق کرده بود. اما همین مساله به اینجا ختم نشد و کنسرتهای موسیقی به شیوه دیگری مجال بروز پیدا کرد. کنسرتهایی که بدون حضور تماشاگر با پخش آنلاین از طریق اینترنت به مخاطب ارائه شد. یعنی شیوه جدیدی برای ارائه موسیقی زنده سریعاً رونق گرفت که در آن حضور در سالن برای شنیدن موسیقی زنده حذف شده بود و مخاطب بهجای دیدن شان میبایست از روی گوشی و یا صفحه مانیتور خود به آنچه فیلمبردار از اجرا میگرفت چشم میدوخت. یعنی واسطههایی برای ارائه موسیقی زنده به مخاطب افزایشیافته بودند و البته در برخی موارد شامل ممیزی نیز جهت تصویربرداری میشدند. یعنی دریافت بیواسطه توسط مخاطب اتفاق نمیافتد و مخاطب از طریق مدیایی واسط موسیقی را مخاطب میشود که مشخص نیست چقدر تأخیر رسانه و شبکه اینترنت در آن دخیل است و چقدر گروه کارگردانی و فیلمبرداری برای تهیه فیلم اجرا.
بماند که ذوق فیلمبردارها در این پخشهای زنده اینترنتی نشان داده که به لحاظ عدم آشنایی با موسیقی نمره قابل قبولی نمیتوان به آنها داد و اغلب آنچه در کشورمان رخ داد نشان داد هنوز فیلمبردار مجرب این حوزه نداریم و شرایط زیرساختی تکنولوژیکی بسیار ضعیفی در ایران فراهم است و لذت آنلاین بودن را مدام تقطیع میکند.
گذشته از اینها نکته بارز اغلب این کنسرتهای آنلاین که چه شهرداری و چه بنیاد رودکی از آن حمایت کردند تا بهصورت اینترنتی به مخاطب عرضه کنند در یک نقطه اشتراک داشتند. این موسیقیها از نوع مردمپسند و پاپ بودند و کارکرد این موسیقیها که یکزمانی ممنوعه و مبتذل شناخته میشدند و اکنون در سطحی است که مردم با خواندههای بهنام بانی مراسم عروسی خویش را برگزار میکنند و کسی هم از ابتذال دم نمیزند، ماهیت مصرفی دارند. و مخاطبان دولتی و شهری فرهنگ تنها برای سرگرمی مردم آنها را انتخاب کردهاند. و آنگونه که در سخنان خویش ابراز داشتهاند برای آنها این موسیقی در رده و دسته سرگرمی و تفریحات مردم دستهبندی میشوند و درنتیجه بیشتر از آن نمیخواهند. ازاینروست که در ایران تمام هزینههای فرصت ارائه کنسرت آنلاین و حمایت متولیان دولتی و شهری فرهنگ به جیب کسانی سرازیر میشود که مخاطبان زیادی دارند و البته عده زیادی را میتوانند سرگرم کنند. درصورتیکه در اشل جهانی، در سایر کشور از این فرصت بالاجبار پیشآمده در جهت تقویت فرهنگ اصیل خویش گام برداشتهاند. وقتی در ایتالیا آندرهآ بوچلی به اجرا در کلیسای اعظم میلان میپردازد هم جنبه هنر آواز اپرایی را نشان میدهد که ایتالیاییها در آن سوابق خوبی دارند و هنر اصیل خویش میشمارند و هم قدمت و معماری کشورش را به رخ میکشد.
آلمانها در سالن تازه تأسیس پیر بولز فرصت کمیاب اجرای پیانو توسط برنبویم را فراهم کردند تا همچنان خاستگاه موسیقی کلاسیک در برلین را گرامی بدارند و البته ارکستر فیلارمونیک برلین به رهبری سیمون رتل در مارس گذشته بدون مخاطب سه شب اجرای آنلاین برای تمام جهان ارائه کرد تا همچنان بینظیر بودن این هنر والا و یکه بودن ارکستر فیلارمونیک برلین را به همگان نشان دهد. برای آن کشورها مساله سرگرمی در انتهای دلایل آنها در ارجگذاری به موسیقی جدی قرار داشته و دارد و در کشور ما تعریف متولیان دولتی و شهری فرهنگ که از موسیقی میخواهند مثلاً حمایت انجام بدهند چیزی در حد زنگ تفریح با مبتذلیات است.
دیدگاه تان را بنویسید